سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صبر (جمعه 87/1/30 ساعت 2:10 عصر)

ایوب که خود کشتی رنج و غم دنیاست

بر مرحله  صبر مثل برهمه لبهاس

با این همه ضرب المثل و وشهره آفاق

شاگرد کلاس اول زینب کبراست

اندکی صبر !؟

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث صبر :

قال الصادق (ع) : نحنُ صبَّر و شیعَتنا اصبُرمنّا و اَنَّا نَصْبِرُ علی مافعلم وَ هُمْ یَصبِرونَ علی مالا یَعلَمون . بحثی که امشب داریم  بحثِ صبره . بحثی که مناسبت داره با عمة بزرگوار سادات خانم زینب (س) . اگر که خدا کمک کنه تا انشاء الله امشب یه صفت بسیار زیبای عمه بزرگوار سادات رو بگوئیم . امام صادق (ع) می فرمایند‌ :  که ما ائمه بسیار صبوریم ولی شیعیان ما از ما صابرتر هستند ، چون ما صبر می کنیم بر چیزی که می دونیم ( یعنی می دونیم برای چی صبر می کنیم ) اما شیعیان ما بدون اینکه فلسفه این صبر رو بدونن ، تعبّداً ، چون ما گفتیم و چون خداوند فرموده صبر می کنند ، لذا اونها از ما صابرتر هستند . می خوایم ببینیم صبر چیه ؟ چه مراحلی داره ؟ چه اجری داره ؟ چه درجاتی داره و چقدر برای ما مفیده ؟

امیرالمؤمنین (ع) می فرمایند : “ اَصَّبرُ ثلاثه ” : صبر سه نوعه ، “  اَلصَّبْرُ علی المصیبه و اَلصَّبْرُ علی المعصیه وَ الصَّبْرُ عَلی الطاعه . ” صبر بر مصیبت ، صبر بر معصیت و صبر بر اطاعت .

این سه تا صبریه که امیرالمؤمنین (ع) تقسیم بندی می فرمایند . صبر بر مصیبت رو همتون کاملاً در جریان هستید اگر احیاناً مصیبتی نازل شد ، حالا مصیبت می تونه مصیبت جانی باشه مثل اینکه یه عزیزی از دنیا بره یا احیاناً تصادفی بشه ، قطع عضوی بشه ، مریض بشه ، این میشه صبر جانی ، مصیبتِ جانی ، یه وقت هست مالیه ورشکستگی  داریم ، فقری داریم ، کم پولی داریم ، این میشه چی ؟ مصیبت مالی . “ والصَّبرُ علی المعصیته .”  یعنی ، گناه پیش می یاد انسان فقط و فقط بخاطر خدا ، بخاطر ذات مقدس الهی ، از این گناه صرف نظر کنه به این می گن صبر بر معصیت ، نا محرم در خیابون هست انسان می تونه  نگاه کنه اما “ قَضِّ بَصَر ” می کنه چشمهاش رو فرو می اندازه ، به این می گن صبر بر معصیت ، مجلس بسیار گرمه ، آماده است ، همه نشستن و بحث ها گرم شده ، به فکر آدم می افته الان اگه این غیبت رو بکنم چه کیفی داره . الان اگه این تهمت رو به فلانی بزنم چه کیفی داره ، بله گناه شیرینه الان اگه من فلان دروغ رو بگم ، چه کیفی داره ، اینجا انسان صبر کنه دروغ نگه ، غیبت نکنه ، تهمت نزنه ، لغو نگه این می شه صبر بر معصیت . می تونه مال حروم بخوره به قول اون فیلمه : “‌ حروم خوری خوشمزه است ” اما این کار رو ا نجام نمی ده ، می تونه زیرابِ فلانی رو بزنه ، به مقام دنیایی بالاتر برسه ، هزار تا حلال و حروم رو مرتکب بشه ، تا یه پستی بگیره ، ابهَّتی برا خودش دست و پا کنه ، اما صبر می کنه ، این میشه صبر بر معصیت . می تونه فلان عمل زشت رو انجام بده و شهوت رانی کنه ، اما صبر می کنه این میشه صبر بر معصیت و اما نوع سوم صبر . می فرمایند : صبر بر طاعت نماز اول وقته خداوند داره صدا می زنه ، شیطون داره وسوسه می کنه ، آقا الان حالش رو نداری ، حالا نهار رو بخور بعد اول وجود دوم سجود ، از این توجیهات ، حالا  چه عجله ای هست آقا ؟ خدا که محتاج نماز اول وقتِ ما نیست . حالا دیر نمیشه ، صبر می کنه می گه نه الان بر خستگی ام پا می ذارم ، در مغازم رو می بندم ، از فلان کارم می زنم ، تلویزیون رو خاموش می کنم ، از ولگردی تو خیابون کم می کنم  ، می رم تو مسجد نماز جماعت می خونم ، اول وقت . این میشه صبر بر طاعت ، از خواب بیدار می شه می بینه وقت نماز صبحه ، می گه حالا 5 دقیقه دیگه بخوابم باز فرشته ها صداش می زنن ، باز بیدار می شه ، باز می گه حالا دیر نمی شه ، اینقدر این دیر نمیشه ، دیر نمی شه رو می گه تا بالاخره چی می شه ؟ نماز قضا می شه ، اگر که این کار رو نکرد و همون دفعه اول تا احساس کرد بیدار شده مثل فنر از جاش بلند شد به این می گن صبر بر طاعت . نیمه شبِ ، هواسرده از آسمون داره برف می یاد ، تو حسینیه 14 معصوم مشهد پتو رو هم کشیدی روسرت ، گرم ، نرم خوابیدی 5/2 نصف شب یکی از بچه ها میاد صدات می زنه می گه : می یای بریم حرم ؟ سخته ، ولی مثل فنر از جا بلند می شی ، به این می گن صبر بر طاعت . عشق آقا امام رضا (ع) رو می خره . به همة راحتی نیمه شب و خواب نیمه شبش رو می فروشه ، به چه بهای گرانی هم می فروشه . این میشه صبر بر طاعت ، خواهر محترمه تو خیابون داره راه میره از نظر جمال کمبودی نداره ، می دونه که این جمال رو اگر عرضه کنه خریدار داره ، احساس درونی اش غریزه اش هم بهش می گه : جمال خودتو عرضه کن ولی نه تنها چادرش رو محکم تر می گیره بلکه قرص صورت رو هم حتی می پوشونه برای رضای خدا ، برای اینکه خدا راضی باشه ، به این می گن صبر بر طاعت . پس صبرها رو گفتیم چیه ، صبر بعدی که اضافه کنیم به سخن‌ آقا امیرالمؤمنین (ع) و از قرآن نتیجه بگیریم ، می فرمایند صبر در برابر تمایلات و هواهای نفسانی که حلال هم هست . “ رجالٌ لاتُلهیهِم تجارهٌ وَ لابَیْعٌ عن ذکرالله . ” کسانیکه هیچ تجارت و هیچ معامله أی رو با ذکر خدا عوض نمی کنند . “ یاایها الذین امنولا تُلْهِکُم اموالکُم و اوْلادَکمْ ” ای کسانیکه ایمان آورده اید زن و بچه  خوبه ، خیلی هم عالیه ، باید هم بهش رسیدگی کنید اما اینها هلاکتون نکنه ، یعنی چی ؟ یعنی اینها از ذکر خدا باز نداردتون . این ها کاری نکنند که شما از خدا غفلت کنید . طرف می بینی بسیار پسر عالی ، اهل نماز شب  اهل تحجده ، اهل جلسه ، اهل کار برای خدا ، اهل سیاست همراه با دیانت ، اهل تأثیر در جامعه ، اهل زندگی آبرومندانه مثل حسین (ع) و مثل زینب (س) تا ازدواج می کنه اصلاً ورق برمیگرده ، نماز شب می خونه ، گناه هم نمی کنه ، اما خیلی از مستحباتش رو ترک می کنه . صرفاً بخاطر این که این زن و بچه جلوی این کار رو گرفتن و تقصیر زن و بچه هم نیست . تقصیر خودشه ، اگر آدم باشه هیچوقت زنش هم کسی نیست که هیچ وقت زنش کسی نیست که اونُ از ذکر خدا بخواد جلوش رو بگیره (مخصوصاً زن که تابع مرده ، ) مگه چه زنی باشه ! اگر آدم باشه ، خودش زنشم میگه آقا یه شب در  هفته پاشو بریم بشینیم برای ابی عبدالله گریه کنیم ، اگر آدم باشه زنش هم برا نماز شب بیدار می کنه ، بزرگان ما که به درجات عالیه رسیدن آیا ازدواج نکردن ؟  آیا این نیست که  عشق بازی مجازی باعث می شه از عشق حقیقی غافل بشیم ؟ پس این نوع بعدی که صبر لازم داره صبر در برابر هواهای نفسانی ، عنایت کردید پس این میشه صبر در طاعت ، صبر بر هواها و امیال نفسانی که گناه هم نداشته باشه توش ، اگر گناه داشته باشه که میشه صبر بر معصیت ، خوب حالا این صبر کردن چه فایده أی داره ؟ همش فایده است ، همش فایده است ، صبر بر طاعت به درجات انسان می افزاید و این “  اظهرَ مِن الشمسه ” کاملاً مشخصه که آقا انسانی که عبادتش رو ترک نکنه پله به  پله بالا می ره ، شماهائی که تا شب یازدهم محرم اومدید و این طاعت اومدن در خونه ابی عبدالله (ع) رو امشب هم ترک نکردید این یه پله از اونایی که فقط تا شب یازدهم میان جلوترید ، این رو من نمی گم بلکه روایات می گه ، احادیث می گه : “ افضل الاعمال مادامه ولوقَّله ” بهترین عمل ها اونه که تداوم داشته باشه ، همیشگی باشه ، ولو اینکه کم باشه ، ولو اینکه هفته ای یه جلسه باشه ، تداوم داشته باشه ، انسان مقید باشه ، هفته ای یه جلسه در خونة ابی عبدالله (ع) گریه کنه یه منبر وعظی گوش بده ، یه سینه أی بزنه ، یکی هم مثل ما میشه که دیگه شغلش می شه . چقدر هم خوبه ؟  از این نظر می گم که چقدر خوبه  اگر انسان می تونه این شغل رو انتخاب کنه ، اگر می تونه ، اگه جای دیگه ای مثمر ثمرتر نیست ، خوبه ، مطلب دوم ، با صبر بر معصیت ، درجات بسیار عالی گیرِ آدم می یاد . با صبر بر مصیبت ، چرا ؟ چون خداوند اجازه داده به شما که در مقابل بلاها و آزمایشاتی که بر ماها نازل می شه ، اجازه داده که به جزع و فزع کنید ابراز ناراحتی کنید ، اجازه داده  ، گفته انسان این تیپیه . حالا تو جاهائیکه خداوند اجازه داده انسان خودش رو کنترل کنه ، صبر بر معصیت . چقدر این خدا مهربونه ، آقا کجا همچین کریمی گیر می یارید ؟! کدوم کریم تو این جامعه هست که احیاناً بگه این کار رو انجام نده و شما وقتی اون کار رو انجام ندادی یه چیزی هم بهت بده ، انجام ندادی ، دیگه وظیفه دارم نونت رو می دم ، دارم زندگیتُ ردیف می کنم ، در عوض شما فلان کار رو انجام نمی دی ، این همه خداوند نعمت داده ، بعد می گه آقا در ازای این نعمت هایی که بهت دادم ، این کارها رو هم انجام نده ، شما انجام نمی دید ، خداوند درجه  عنایت می کنه ، می فرمایند : “ ماأَغْنتم أَحَدٌ بنفس ما اغنتم بِغَض البصر ” . یعنی انسان برای خدا می خواد یه کاری انجام نده ، یعنی می خواد چشمش رو روی نامحرم ببنده ، فقط همین ، می فرمایند : هیچکدام از شما اون قدری که یکی از چشم رو بر نامحرم ببندده سود نمی کنه ، یعنی دیگه خداوند نگفته هرکی چشمش رو به نامحرم بست اینقدر ثواب داره ، میگه ای بشر ، آدم ، بچه شیعه ، بچه حزب اللهی ، پیرهن مشکی پوش ماه محرم ، زنجیر زنِ ابی عبدالله (ع) در حال زنجیر زدن چشماتُ ببند برای حسین من بخاطر فاطمه (س)‌ من چشمت رو حفظ کن ، اونقدر بهت بدم که خودت سرت گیج بره ، اصلاً نتونی بفهمی ، اونوقت ما چیکار می کنیم ؟ می فرمایند : اگر کسی تو یه مجلسی نشست به دلش اومد غیبت فلانی رو بکنه ولی صبر کرد بر این معصیت و غیبت نکرد ، خداوند می فرماید :‌ اندازه ده هزار رکعت نماز مستحبی منِ خدا توی پرونده ات حسنه منظور می کنم . دقت کنید ، خوب مؤمن باید زرنگ باشه ، هی نیاید دنبال آدرس نماز بگردید ، فقط غیبت نکن ، بگی بخاطر خدا این کار رو انجام نمی دم ، می فرمایند : دارند جلوت غیبت می کنند ، ردّ غیبت کنی بگی : نه آقا اینطوری نیست ، در غیبت شنیدن سکوت نکنی ، میگی : نه آقا این طوری نیست که شما می گی فوقش هم این طوری باشه ، بنده خدا 15 تا هم حسنه داره ، می فرمایند : گویا آبروی تمام جن و انس را خریده باشی و منِ خدا ضمانت می کنم روز قیامت که همه از بی آبرویی می نالند تو بی آبرو نباشی ، آبروی تو رو حفظ می کنم . چون رد غیبت کردی . آقا فقیر هستی از نظر مالی مشکل داری ، به حلال اکتفا می کنی ، دستت رو روی مالِ حروم نمی گشایی ، ( کاش این حدیث رو بالا سر در کمیته امداد می زدن )  خداوند می فرماید : روز قیامت خوب دقت کنید تمامی مردم روز قیامت به خداوند بدهکارند ، یعنی سرشون رو می اندازن از شرم پائینه ، یعنی خدایا  ! ما اصلاً هیچ نداریم ، بگیم بخشیدی ، بخشیدی ،  نبخشیدی هم ، هیچی ، یا علی ، می ریم جهنم ! فقط خداوند می گه که فقراء امت پیامبر من سراشون رو بالا بگیرن ، می گه : آی فقرای امت من که به مال کم اکتفا کردید و دستتون رو به حرام آلوده نکردید و با همین زندگی زاهدانه ساختید در حالیکه مردم در بدترین و بالاترین عیش ها غوطه ور بودند ، نگاه کردید و حسرت هم نخوردید و گفتید خدا کریمه ، منِ خدا از شما خجالت می کشم ، این بهشت من ، این هم شماها هرچه می خواید برید بردارید ، می یان حرکت کنند برن سمت بهشت ، میگه : بایستید ، به ازای صبری که کردید توی محشر بگردید دست هر کی رو که می خواید بگیرید با خودتون ببرید ، این کم چیزیه ؟ یه روز فوقش آدم کباب نمی خوره ، 20 روز آدم رو تشک پر قو نمی خوابه ، 2 روز تلویزیون رنگی نگاه نمی کنه ، 4 روز ویدئو نداره ، کم چیزیه؟ نمی ارزه ؟ لذا صبر بر معصیت این درجات عجیب رو داره ، خوب این ها صبره ، حالا صبر یعنی چی اصلاً ؟ یعنی باید چیکار کنیم ؟ صبر یعنی دم فرو بستن و راضی به رضای خدا بودن ، صبر یعنی این . آقا 4 روز و نصفی دنیاست یا خوش می گذره یا سخت می گذره ، بهر حال داره می گذره ،‌اصل اینه انسان برای اون روزی برنامه ریزی کنه که جاودان است و نخواهد گذشت . شب اول قبر به این زودی نمی گذره ، برزخ به این زودی نمی گذره ، صحرای محشر به این زودی نمی گذره ، آدم 3 روز ، 4 روز تحمل کنه ، مخصوصاً شماهایی که بچه بسیجی و بچه حزب اللهی و آبروی این مملکت هستین ، نشون بدید به این جامعه که به قول حضرت امام (ره) ما کسانی هستیم که حاضریم هر روز روزه بگیریم ، هر شب با نان خشک افطار کنیم تا مملکت زمین نخوره چرا مملکت ما به این جا رسیده که اینقدر وضع اقتصاد خرابه ؟ این از بی صبری بر معصیت نیست ؟ چرا یک کشوری مثل کره جنوبی می تونه اعلام کنه زنانش بیان همه طلاهاشون رو بدن و میان می دهند مسلمون هم نیستن . بویی هم از خدا بهشون نخورده اما تو کشور ما نمی شه همچین اعلامی کرد ؟?

چرا ؟ برای این نیست که ماها عادت نکردیم به صبر ؟ برای این نیست که ماها همه چی خواه شدیم ؟ برای این نیست که ما زیاده خواه شدیم ؟ آیا وضع اقتصاد فقط از بالا خرابه ؟ یا نه ما اینطوریم ؟ ما دستمون بیاد ، بلند می کنیم ، می دزدیم ، می کشیم رو جنسامون ؟ ماهام دوست داریم 3 وعده بهترین غذا رو بخوریم ، بهترین لباس رو بپوشیم ، تلویزیون رنگی داشته باشیم ، ویدئو داشته باشیم ، استخر سرپوشیده بریم ، ماهی یه جفت کفش عوض کنیم ، با مُد بچرخیم ، مملکتی مثل هند یه آدم بودایی مثل گاندی می یاد با دو تا کرباس می تونه مملکت رو هدایت کنه ! چرا ما این ساده زیستی ، این دوری از تجمل رو از رهبرمون یاد نگیریم ؟ فکر می کنید در هفته چند وعده غذای حضرت آقا گوشت توش مصرف می شه ؟ فکر می کنید که غذای اصلی خونة‌مقام معظم رهبری (مدظله العالی )‌ چیه ؟ فکر می کنید چند تا فرش دستباف تو خونة رهبر این مملکت افتاده که حالا من توقع دارم تمام خونم در و دیوارش فرش دستباف باشه ؟ فکر می کنید اگر می خواست حضرت آقا با تجمل زندگی کنه حلالِ حلال ، همین هدایایی که براش می فرستند نمی تونست با تجمل زندگی کنه ؟ دیگه ما چی می خوایم ؟ چند دست مبل استیل توی خونة مقام معظم رهبریه که ما الان حتماً باید جزء جهیزیه دخترمون مبل استیل باشه ؟ چند تا ماشین لباسشویی و ظرفشویی و ماشین رختشویی و جاروبرقی آخرین مدل تو خونة‌رهبره که الان ما باید اینطور باشیم ؟ ادعامون هم گوش فلک رو کر کرده ،‌ما پیرو رهبریم ، ما اهل کوفه نیستیم ، علی تنهابماند ، با این تجمل گرایی ها علی رو تنها گذاشتیم . چرا صبر نمی کنیم ، منی که می تونم با یه پیکان دومیلیون تومانی تازه همین هم زیاده کارام رو راه بندازم چرا باید ماشین ده میلیونی بخرم ؟ کی به من اجازه داده ؟ تو کدوم شرع به منِ بچه حزب اللهی اجازه داده ، ده میلیون تومن ماشین بندازم زیر پام ؟ آقا حدیث داریم مال خوب ، مرکب خوب ، زن خوب ، حدیث دیگه هم داریم : “ مَن سمع رجلٌ ینادیاً للمسلمین فلم یَجِبهه فلیس بِمُسلم ”  اگر تو این شهر یه نفر ، شب سرش رو گشنه به زمین بذاره و من ده میلیون ماشین زیر پام باشه ، اصلاً مسلمون نیستم ، شما نگید آقا این حرفا برای ما چیه ، ما بنزمون کجا بود ؟ از الان عادت کنید ؟ کی گفته روزی 2 تا نوشابه باید بخورین ؟ اینو دقت کنید ،‌ کی گفته که حتماً یه سری چیزهایی که برای بدن واقعاً نیاز نیست رو ما خرج کنیم ، بخوریم ، همین ها هست دیگه . الان صد تومان تو جیبت هست ، 80 تومنش رو می دی هلِ هوله می خوری که می تونستی بدی یه بدبختی 2 تا نون بخره اگر صد میلیون تومان هم تو جیبته ، میدی هشتاد میلیون تومن خونه می خری فرق نمی کنه که ، هر کسی هر اندازه ای که داره ، صبر داشته باشید در مقابل هواهای نفسانی ، غیر از این باشه ، ادعای اینکه ما الان برای زینب (س) سیاه پوشیدیم ادعای گزافی بیش نیست . با حداقل امکانات میشه زندگی کرد . با چه سادگی و به چه راحتی . به یکی گفتن آقا چرا خیلی دنبال روزی نمی دوی همین جوری صبح و این ور واون ور تو خیابون و … می گه من دقت کردم از اول تاریخ بشریت تا الان هیچ کس از گشنگی نمرده ، خدا بهر حال نون همه رو رسونده ، پس آقا زیادی دنبال مادیات دویدن ، هی فرش ها رو عوض کردن ، دکوراسیون رو عوض کردن ، این ها بی صبری در مقابل هواهای نفسانیه . یه پدر بزرگی داشتیم ، پدر پدر بزرگم ، سال 69 فوت کرد شاعر هم بود ، بعد صدو بیست و هفت ، هشت سالش بود ، یه رباعی گفته بود این اواخر عمرش ، این رباعیش رو من خیلی دوست دارم و هر جا می رسم همین جوری یه دفتری چیزی باشه می نویسم توش ، گفته بود که ، ( ببینید یک صدو بیست ساله نظرش راجع به دنیا چیه ؟ )

در کودکی ام که زندگی شیرین بود           پیوسته دعای مادر من این بود

می گفت الهی پسرم پیر شوی              غافل که همین دعا مرا نفرین بود

خلاصه زندگی هم اگه هست همین زندگی تو همین سی ، سی و پنج ساله ، از اینجا به بعدش دیگه مگه آدم یه معنویتی کسب کنه . بقیه اش دیگه الافیه . به قول معروف : آدم از بی کفنی زنده است . تو پارک ها آدم نگاه می کنه چقدر پیرمردا نشستن ، اصلاً اینا دیگه هیچ انگیزه ای برا زندگی کردن ندارن ، صبح می یان می شینن با 4 تا همسن خودشون صحبت کردن ، شب می رن خونه مگه چی ؟ مگر اینکه آدم معنویت کسب کنه ، معنویت که کسب کنه هرچی سن بالاتر می ره نورانیت بیشتر می شه ، هرچی سن بالاتر میره استفاده أی که انسان به دور و برش می ده بیشتر می شه ، معنویت یا علم به هر حال علم های دیگه هم مفیده ،  این از فوائد اخروی صبر .

اما فوائد دنیویش چیه ؟ اینقدر ماها به سرمون بلا اومده ، شروع کردیم جزع ، فزع و اظهار بی تابی کردن و سردرد گرفتیم ، دل درد گرفتیم ، زخم معده گرفتیم ، مریضی اعصاب گرفتیم ، دست و پامون رعشه گرفته . هیچ فرقی هم نکرده . یعنی خدا بلا رو نازل کرده ما هم صبر نکردیم جزع و فزع کردیم « وَ اِذا مَسَّهُ الشرَّ کانَ جَزُوعا » انسان ها بعضی ها وقتی شر بهشون می رسه شروع می کنند جزع ، فزع کردن ، هیچ فرقی نکرده آقا فرقی کرده یا نه ؟ هرچی آدم غصه بخوره ، فرقی نمی کنه ، آقا بیچاره شدم ، بدبخت شدم ، زندگی رو هم به خودمون حروم می کنیم ، هیچ فرقی هم نمی کنه ، هیچ فرقی ، فرقش فقط اینه ، اجر خودت رو ضایع کردی ، اعصابت رو خُرد کردی ، سردرد گرفتی ، زخم معده گرفتی ، بی اشتها شدی ، سر خونوادت سرو صدا کردی ، بچه هات رو از خودت ناراحت کردی ، رفیقا رو دور کردی ، خشم الکی به خرج دادی ، فرقش فقط اینه . وگرنه فرقی در ظاهر نداره ، انسان اگه صبر کنه ، اجر داره ، صبر هم نکنه اجر نداره ، پدر خودش رو هم درآورده ، که چی ؟ آقا اینقدر غصه می خورین که چی ؟فکر کنم شبای سوم ، چهارم بود ، گفتم اصلاً توی مذهب شیعه ما غصه نداریم ، فقط یه غصه داریم چرا آدم نمی شیم ؟ چرا از شهدا جاموندیم ؟ شب اول قبر می خوایم چیکارکنیم ؟ روز قیامت می خوایم چیکار کنیم ؟ چرا بهتر از این نمی تونیم تو جامعه کار کنیم ما فقط این غصه رو داریم . اینم غصه ای نیست که به اصطلاح انسان رو از پابندازه ، اصلاً غصه ای هست که اجر داره ، این که آدم هر روز ناراحت بشه که چرا آدم نشدم ، باز فردا ناراحت بشه که چرا فردا شد و من آدم نشدم ؟ این اجر داره ، لذا هیچ غم و غصه ای ما نداریم حزنی که شیعه داره از همین چیز است بقیش دیگه الکیه ، ول کن آقا چه فرقی می کنه ؟ “ و اجرهم اجراً جمیلا ”  خداوند می فرمایند : به حال خودشون بذار ، بذار هرچی می خوان بگن ، اجراً جمیلا یک رها کردن زیبا ، بی خیال آقا هرچی می خواد بشه ، بشه ، اگر این روحیه بی خیالی رو در خودتون تقویت بکنید هنر کردید آقا آسمون به زمین اومد مثلاً دبیرستانیه واحد افتاده ، چی میشه ، آقا می خواستی درس بخونی نیفتی ، حالا که افتادی دیگه غصه می خوری چیکار ، پدرم اینجوری می گه ، مادرم اینجوری می گه ، بگن آقا چی میشه مگه ، بابا همه اینها می گذره . 10 سال دیگه به این غصه هایی که بعضی هاتون دارین می خورین می خندین . آقا ما غصة چه چیزهایی می خوردیم . آقا فلان رفیقم محلم نمی ذاره ، به دَرَک ! آقا مگه چی می شه ؟! چه غصه هایی برای خودتون می سازین ، بعضاً می گن : آقا فلان جا رفتیم ، اینجوری گفتن ، این کار  رو کردم اینجوری نشده ، اینجوری شده ، بابا ول کن ، حیف ما نیست که اعصابمون ، مغزمون رو سر این چیزهای الکی هدر بدیم ؟  فقط و فقط  غصة این رو بخورید چرا اخلاص نداشتم ، چرا گناه رو نمی تونم ترک کنم ، اینها غصه داره ، بقیش که غصه نداره ، این ها هم غصه های زیبایی است . بقیش هرچی می خواد بشه ، بشه . یه بنده خدا می خواست ، بره سربازی از شش ماه قبل عزا گرفته بود که آقا ما این دو ساله چیکار کنیم ، بابا ولمون کن ، بیا برو سربازی و  برگرد ، دیگه 6 ما ه قبلشُ ، 6 ماه بعدش و 4 سال قبلش و 4 سال بعدش هم عزا گرفتن از کار و زندگی و خواب و خوراک افتادن ، که من حالا سه ماه برم اون جا ، وای هر شب بیدار باش ، نمی دونم غذای عدس پلو ، ماش پلو ، ساچمه پلو ، آقا ول کن ، می گذره ، همة‌ اینها داره می گذره ، دبیرستان تون می گذره ، دانشگاتون می گذره ، همه اینها داره می گذره ، واحد پاس کردناتون می گذره ، واحد افتادن ها می گذره ، دعواها می گذره ، غرولندها می گذره ، طرف رفته خواستگاری جواب نگرفته ، انگار دیگه چی شده ، برو بابا یک میلیارد نفر اینجا هستن همه زن دارن برا خودشون ،‌هیچ کدام هم اینقدر غصه نمی خورن ، تو هم بالاخره زن گیرت می آد ، غصه نخور اینجوری نیست ، بیست و چهار ساعت هی نیاید برای مشکل وقت بگیرید ، آقا مشکل داریم ، یک ساعت و نیم می شینه تعریف می کنه می بینی آقا اصلاً مشکل نیست ، عرق می کنه ، رگ گردنش ورم می کنه ، سرخ می شه ، اعصابش خورد می شه ، دست و پاش می لرزه ، پنجاه هزار تا چایی می خوره ، بعد که می خوات مثلاً‌ مشکلش رو بگه ، آخرش که می گه می بینی ، آقا هیچی نیست . این مشکله ؟ ‌می گم : خجالت نمی کشی ، اینم مشکل شد ؟ اینم کار شد ؟ ما بعد از جلسه یه کم همچین خسته می شیم ، بعضی وقت ها می بینم همین دو نفر هم از این ور و اون ور سلام می کنن ، من نمی بینم یه بنده خدایی 4 ـ 5 روز مشکل دار شده بود عجیب ، به یکی از همین بچه ها گفته بود فلانی از من چی دیده ؟ گفته برای چی ؟ گفته بود جواب سلام منو نداد . 5 روزه من خواب و خوراک ندارم ، اولاً : جواب سلام همه رو دیدید ؟ ثانیاً : فلانی خره کیه ؟ حالا فوقش هم ما جواب سلام ندیم ،‌ مگه آدم قحطیه ؟ اصلاً این حرفا چیه ؟ جمع کنین این بساط ها رو ، این مشکلات الکی رو برای خودتون بزرگش نکنین . بپردازید به اصل قضیه ، بشینید درستون رو بخونید ، دل پدر و مادرتون رو بدست بیارید ، یه فکری برای جامعتون بکنید ، یه فکری برای دنیاتون بکنید ، فکری برای آ‌خرتتون بکنید ،  از کار و زندگی افتاده برای چیزای الکی ، می گه : دیدی استقلال باخت ؟ باخت که باخت ، تو چرا غمباد گرفتی ؟! آقا آبرو ایران پیش عرب ها رفت ! برو بابا جمع کن ، آبرو ایران چی چیه ؟ فوتبال چی چیه . دویست ساله دارن فوتبال بازی می کنن ، آبرو چی چیه ؟  تلویزیون نگاه می کردی طرف یک قیافه گرفته بود انگار ننه بابا و هفت جد آبائش همه مردن . بشین فوتبالت رو نگاه کن ، لذت ببر ، بازی خوب ، آدم تماشا می کنه ، دیگه برای فوتبال که قرص دیازپام نمی خورن !! این چه ورزش نگاه کردنیه ؟!

لذا بعضی از ماها کارمون واقعاً عجیبه . انشاء الله همه ما فکرامون رو اینقدر بالا ببریم که خودمون رو الاف نکنیم . پس این نتیجه بی صبری کردنه و دیدید چقدر هم نتایج عالی ، خوب و درجه یک داره ، که خدا انشاء الله عنایت کنه ، و همة ما جزء صابرین باشیم در مرحله کمال صبر .

من خدمتتون بگم از قول حضرت  امام (ره) که باز هیچکس به این نکته اشاره نکرده ، می فرمایند : کمال صبر در این است که بلا را بگیری ، تحمل کنی ، ناشکری نکنی ، شکر هم بکنی که خدایا ممنونتم . حتماً یه مصلحتی بوده که تو این بلا رو به من نازل کردی و بعد به کسی نگی ، عزیزان من درد دل هاتون رو برای کسی نگین . این قول معصوم است ، تا یه شنوا دیدید ، نشینید از سیر تا پیازِ زندگیتون رو بگید ، که این مشکل رو دارم ، بدبختم ، بیچارم ، مسکین ، ذلیل ، اسیر ، فقیر ، یتیم ، بیچاره ، نه آقا صبر کنید ، هیچی نگید ، دردهاتون رو برای خودتون نگه دارید .  این رو تو دل خودتون داشته باشید ، اینجاست که اگه این کار رو کردی ، خداوند فخر می کنه به انسانش ، میگه ببین چه قدر اذیت شده ، هیچی هم نمی گه ، به کسی هم نمی گه ، هر وقت کسی گفت : آقا چه طوری ؟ بگید : “ الحمدلله ” .  تمام شد رفت . دردها رو باز نکنید ، سفره دلتون رو جلو هرکس باز نکنید ، این خیلی اثرات منفی داره ،  انشاء الله خدا فرجی حاصل کنه ، و یه فرجی به انسان برسه .

 مرحله بعدی این که انسان نسبت به بلاها که بهش نازل می شه ، نه تنها صبر داشته باشه ، و راضی باشه ، بلکه خوشحال بشه ، مثلاً همه چی رو زیبا ببینه ، زیبایی مطلق .

والسلام





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 118 بازدید
    بازدید دیروز: 168
    کل بازدیدها: 690369 بازدید
  • ?پیوندهای روزانه
  • درباره من
  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
  • موضوع درباره امام زمان
    رضایت از خدا و از زندگی
    شرح دعای صحیفه
    شهدا از دیدگاههای مختلف
    امام سجاد و سختیهای بزرگ
    امام سجاد و جدش رسول الله
    امام سجاد و پناه به خدا
    امام سجاد و روز شب
    امام سجاد و فرشتگان
    حکایات هاشمی نژاد-400حکایت
    حکایات فاطمی نیا-100 حکایت
    حکایات استاد دانشمند-120 حکایت
    حکایات شیخ احمدکافی_60حکایت
    حکایات انصاریان_120حکایت
    حکایات مرحوم فلسفی_ 45حکایت
    حکایات شهید دستغیب_ 50 حکایت
    متن حکایات علامه حلی_10حکایت
    متن6حکایت از شیخ صدوق
    متن حکایاتی از شیخ عباس قمی_ره
    متن حکایات شیخ مرتضی انصاری
    وصال یار(1)
    وصال یار(3)
    وصال یار(2)
    وصال یار(4)
    وصال یار (5)
    وصال یار (6)
    یقین و محبت (1)
    یقین و محبت(2)
    یقین و محبت (3)
    یقین و محبت (4)
    هیئت علیه هیئت
    ملکوت انسان (1؛2؛3)
    مکتب عشق
    آسمانی شدن
    جهاد علمی
    توبه
    اخلاق کریمان
    موفقیت و سعادت
    متفرقه ها-مهم
    دید ما نسبت به مردم
    عمل به فرهنگ شهادت
    لینک ارگانهای مختلف و مراکز گوناگون
    هر چه می خواهد دل تنگت بپرس
    دانلود شبهات وهابیت و مسائل مربوطه
    فتاوای خنده دار و مستند وهابیها
    حکایت مختلف شخصیه دیدن داره ها
    تصاویر موضوعی
    افتخار خدمت به مردم(1؛2؛3)
    حرف حساب اینجاست...
    دانلود سخنرانی های حضرت امام خمینی
    منبر های آقای فاطمی نیاء-72 منبر
    منبر های آقای دانشمند
    منبر آقاتهرانی
    منبر آقای صدیقی
    منبر علامه مصباح یزدی
    منبر مرحوم فلسفی
    منبر مرحوم کافی
    منبر استاد مردانی
    منبر حجه الاسلام هاشمی نژاد
    پیرامون امام زمان-آیه الله ناصری
    طب قرانی-استاد خدادادی
    طب اسلامی -دکتر روازاده
    شخصی هاش این توست
    اخلاق(آقا تهرانی)
    شیعه...
    عکسها به سلیقه من...
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • لوگوی دوستان من
  • آهنگ وبلاگ من
  •