سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وصال یار (2) (چهارشنبه 87/2/18 ساعت 1:13 صبح)

در دومین شب از ایام ماه محرم هستیم و دومین قسمت بحثِ وصال یار . برای اینکه در این بحث یه پیوستگی هست ، من دو سه دقیقه ای بحث دیشب را مرور می کنم که عزیزان اون حالت آمادگی ذهنی براشون ایجاد بشه و بعد هم انشاءالله بحث امشب رو ادامه می دیم . عرض کردم که این بحث ده قدمی و سنگین و پیوسته ای که انشاءالله به وصال منجر خواهد شد نیاز به عمل و زمان داره ، نیاز به تفکر داره ، دیشب بحث لهو و لعب رو در دنیا باز کردیم که اینها چیه ، بعد گفتیم که دنیا رو بهش می گن : عالم ظاهر که تماماً ماده است . یه عالم دیگه داریم تحت عنوان عالم مثال ، توضیحات اون عالم رو دادیم ، نواقصش رو گفتیم ، عالم سوم : عالم مجردات یا تجرّد که توضیحاتش رو گفتیم . بعد اومدیم سمت اینکه مردم از طریق نظریه وصال دو گروه می شوند ، یک گروه کسانی هستند که مثل انبیاء و اولیاء بسیار تام الاستعداد و تام الانقطاع در حقیقت هستند ، یک گروه تام الیقین . گروه دوم که شامل خیلی از ماها می شه و اکثریت مردم جزء این گروه هستند ، تا این مشترکاتشون رسیدیم  ، اما ادامه مشترکات این گروهها :

این گروهها در چند چیز مشترکند : اولین مشترک در بین همه گروههای مردم از نظر درجة نزدیکی به خداوند و از نظر مسیر وصال به سمت خداوند احکام است . ( واجبات ، محرمات ، شبهات ، مستحبات ، مکروهات ، ) و یکی از چیزهایی که نشون می ده از نظر رسیدن به خداوند  ، صوفیه مطلب رو نگرفته و بحث رو قاطی کرده ، همین مشترکاته . اولاً احکام ، برای همه مشترک هست ، یعنی پیغمبر (ص) ، امام ، ولی و عارف و زاهد و عابد و عاشق و گنهکار و با گناه و بی گناه همه احکام براشون مشترکه . نماز اینه ، احکام نماز اینه ، تکبیرالاحرام این طوریه ، در قیام این رو باید بخونه .‌ در رکوع این رو ، در سجود این رو ، اینها ظاهر دین هست ، ظاهر دین برای همه گروهها مشترکه .

از اون کسی که خودش رو عارف واصل می دونست ، سوال کردند معنای وصال چیه ؟  در کلام اینها ، ( این فرقه های منحرف ) این هست که ما نماز می خونیم به خدا برسیم ، دیگه واصل شدیم پس نمازی لازم نیست ! رسیدیم به خدا ، در صورتی که پیغمبر (ص) ، که از همه بیشتر به خدا رسیده ، و اشرف مخلوفاته ، و پیغمبرِ اینها هم هست ، نمازهاش کمر شکن بوده ، نماز شب هم برای پیغمبر (ص) واجب بوده : ” قُمِ الْلَیْل الّا قلیلا ” واجب بود . میگه باید پاشی نماز شب بخونی . اینهایی که از پیغمبر (ص) واصل تر می شوند (!) اینها رو باید روشون شک کرد .

پس احکام اولین وجه اشتراک این گروههاست . با یه دونه پرانتز ، پرانتز اینه که روایت می فرماید : ” سیئات المقربین حسنات الابرار ” گروه مقرب یه سری گناهانی دارند که برای ماها و بالاتر و پائین تر از ما ( ما ابرار ) اینها گناه نیست . حتی حسنه است . یه وقت یه کاری من و شما انجام می دیم که گناه نیست ، مکروه هم نیست ، برامون حتی یک کار تقریباً مستحبه ، اما اونها اگر انجام بدهند براشون سیئه منظور می شه . ” سیئات المقربین حسنات الابرار ” برای مثال اگر یک قومی روی ما خیلی فشار بیاورند ، و ما روخیلی اذیت کنند ، و ما ببریم ، حق داریم ببریم و این قوم رو نفرین کنیم ، حق داریم دیگه ، ممکنه ببریم ، ممکنه از دست اینها خسته بشیم . اینها هم دشمن خدا هستند دیگه ، اگر دشمن خدا روی ما فشار می یاره ، ما حق داریم چکار کنیم ؟ حق داریم در این مکان که رسیدیم ، به این برهه از حالت روحی که رسیدیم نفرین کنیم . اما اگر یک ولی ، یک پیغمبر ، نتونه تحمل کنه ، نفرین کنه ، گناه کرده . لذا یونس (ع) می ره در شکم ماهی سالها حبس می شه ، به تقاص این ترک اولی .

اگر من و شما با یه دشمنی بجنگیم ، که این دشمن مشغول کشتن ماست ، بعد هم آخرین لحظه بخواد مثلاً به ما حمله کنه ما رو بکشه ، تنها چیزی که ماها نباید فکر کنیم ، نصیحت کردنه ، باید بجنگیم دیگه . اما می بینی اهل بیت (س) این طوری برخورد نمی کنند . اگر کسی بیاد به ما فحش بده ، ما می تونیم صبر کنیم ، می تونیم صبر نکنیم ، گناهی برای ما نمی نویسند ، اما اونها اگر صبر نکنند گناه براشون می نویسند . این معنای ترک اولی است . پس ما در احکام مشترکیم . یعنی واجبات ، مستحبات ، مکروهات ، شبهات ، منتهی با این فرق که بعضی از چیزها که برای ما اشکالی نداره برای اونها اشکال داره . نماز شب برای ما واجب نیست ، اگر همه عمرت رو هم خدای نکرده اون قدر آدم بی سعادت باشی که یک شب هم نماز شب نخونی وقتی می خوان تو رو توی قبر بخوابونند ، هیچ کسی از نماز شب سؤال نمی کنه . چون تو قسمت مثبتهای نماز شب به قسمتهای منفی کسی نمی گه چرا نماز شب نخوندی ؟ اما پیغمبر اکرم (ص) اگر یک شب نماز شب نخونه ، ترک اولی کرده ،‌ چون براش واجبه . پس اگر کسی به وصال رسید احکامش محکم تر می شه ، نه اینکه رها بشه ، رها نمی شه محکم تر می شه . محرماتش بیشتر می شه ،

می گم : آقا جون ! تو با این قیافه ات ، با این ریش سفیدت ، با این یال و کوپالت چرا بین نامحرم ها می چرخی ؟  دست اینو می گیری . دست اون رو می گیری ، این دست رو می بوسه ، اون دست رو می بوسه ، می گه : ما از این چیزها رسته ایم ، کجا رسته ای ؟ من نفهمیدم بالاخره شما مال کدوم دین هستید ؟ آیا پیغمبر (ص) رسته بود ؟ یا می گه : ما دیگه نفس رو کشتیم ! اصلاً نامحرم حالیم نمی شه . نفس باید باشه که آدم تحریک بشه . ما نفس رو کشتیم . یعنی تو از علی (ع) هم بیشتر نفست رو کشتی ؟!

خُب اینها بیان مشخص کنند ما مثلاً مال دین مسیحیت هستیم ، یا یک دین دیگه ، پیغمبرمون یکی دیگه است ، خیلی خُب ما دعوا نداریم ، اما اگه قراره مسلمون باشی ، این چه جور وصالیه ؟! حالا کار ندارم که چقدر کثافت کاری تو این مدل از فرقه های منحرف پیش می یاد ، به اینها هیچ کاری ندارم و چه عبارتهای شیطانی که بکار می برند ؟ که رسماً معلومه که شیطان به اینها القاء کرده . مثلاً فرض کنید تو فرقه های غیر شیعی ، تو همین فرقه های شیعی خودمون هم ممکنه باشه ، تحت عنوان مثلاً معرفت نفس ، به جایی می رسه که مثلاً دستش رو می ذاره رو دست نامحرم ( خوب دقت کنید ! ) بعد وقتی می گن که آقا چرا دستت رو روی دست نامحرم می ذاری ؟ این چه کاریه ؟

( ببینید چقدر شیطان قشنگ کار می کنه ) می گه : اگر احیاناً شما ببینید یه نامحرمی افتاده تو آب داره غرق می شه آیا وظیفه ات نیست بپری تو آب نجاتش بدی ؟ می گم : چرا ، می گه : خُب اینجا هم من احساس می کنم این داره از نظر روحی و عاطفی غرق می شه ، دارم نجاتش می دم !! ( دیوانه ! )

خُب ببینید آخه ما دین داریم ، دین یعنی چی ؟ دین یه چهارچوبی از بایدها و نبایدهاست ، هر وقت تو هر مسیری یه بایدی نباید شد ، یا یه نبایدی باید شد سریع ترمز بزنید ، یعنی چی آقا ؟ باز یه پرانتز دیگه ای من باز کنم ، آقا مگه تو جامعه ما آدم فاسد قحطیه ؟ این اگه آدم فاسدی بود می رفت اونجا کار می کرد پس چرا اینجاست ؟  دو تا جواب : جواب 1 ـ بعضی ها هم دوست دارند مقدس باشند هم کثیف ، یعنی نمی تونه این وجهه مقدسش رو خراب کنه ، این خودش براش دکونه ، ‌ اصلاً خودش نفسشه . هم دوست ندارند مثلاً قیافه هاشون کثیف باشه ، خودشون رو غرق در گناه نشون بدهند . و هم دوست دارند خودشون رو مقدس هم نشون بدهند . از طرفی دل هم کثیفه ،‌ دوست داره تمنیات دل رو هم برآورده کنه . این جواب یک . جواب 2 ـ فرض می کنیم که این طوری نباشه برخی از من و شما گاهی اوقات تا یه حدودی با شیطون راه می یایم بعد خسته می شیم ، می گیم آقا دیگه من گناه نمی خوام بکنم . دیگه خسته شدم ، دلم رو زد . می ره سراغ خوبیها ، شیطون هم زرنگه ، می یاد تو خوبیها برات دام باز می کنه . با خودش می گه :  این شخص اهل این نیست که بره تو خیابون ، یا بره تو عشرتکده ها . پس باید توی همین حسینیه یا جاهای مذهبی براش دام باز کنم . شیطون جاهای مختلف دام باز می کنه . چون این بحث یه سری مسائلش رو در بحث سلوک گفتم ، این بحث ها خیلی شدید با عاطفه کار داره . خیلی مراقب باشید ! هیچ بایدی ، نباید نشه ! حالا می خواد اسمش کلاس معرفت  نفس باشه ، هرچی می خواد باشه ، هیچ ربطی نداره . به اسم کلاس فلان ، هیچ بایدی ، نباید نشه . مراقب باشید !

امیرالمؤمنین (ع) ، پیغمبر اکرم (ص) جلوی ما هستند ، نمی تونیم  از اونها جلوتر بزنیم . ما که نمی تونیم از پیغمبر (ص) واصل تر باشیم ، پیغمبر (ص) از کجا از این کارها می کرد ؟! (  اصلاً این سؤال من ، خیلی بی ربطه ، اصلاً سؤال نداره ،

 در قاموس این بزرگان و این ذوات مقدسه این سؤالها جایی نداره ، اینها بدیهیاته ، عالم و آدم می دونند . لذا مراقب باشید . وصال به این معنا نیست که انسان از اون مشترکات خارج بشه . پیغمبری ؟ امامی ؟ ولی هستی ؟ هرچی هستی بایدها و نبایدهای دین یعنی احکام ، واجبات و محرمات سرِ جاشه . هیچ کدوم نباید ترک بشه ، به دلیل این که من واصل شدم ، هیچ محرمی رو نمی تونی انجام بدی ، و هیچ واجبی رو نمی تونی ترک کنی که بگی من دیگه رسیدم به حق .

خُب این مشترک اول ، مشترک دوم چیه ؟ در این گروهها بحث محبته . منتهی محبت در این دو گروه فرق می کنه ، محبت گروه اول محبت الهی است ، اما محبت گروه دوم محبت نفسانی است ، گروه دوم وقتی عبادت می کنه داره به خودش محبت می کنه . وقتی داره عبادت می کنه ، وقتی داره حرامی رو ترک می کنه ، وقتی واجبی رو انجام می ده ، داره برای خودش کار می کنه ، محبوب ترین کس در نزد گروه دوم خودشون هستند ، لذا حضرت امام (ره) در  جمله عجیبشون در کتاب اربعین حدیث می فرمایند : فلانی ! بدبخت ، بیچاره ، ( به خودشون می گن ) تو که اگر بهت می گفتند بهشت مال تو و جهنم بهت حرامه هر کاری دوست داری بکن ، یک ثانیه عبادت خدا رو هم نمی کردی ! چرا به خودت مغرور شدی ؟ تو که اگه بهت می گفتند : آقا اونها تزئینیه .  هیچ کدوم رو انجام نمی دادی .

مثل اینکه ، یکی از بچه هایی که مثلاً الان کنکوری هستند بهشون بگن : درس خوبه ؟ می گه : بله آقا عالیه ! مملکت نیاز به تخصص داره ، روزی ده ساعت نشسته داره زحمت می کشه ، درس می خونه . بعد بیان بهش بگن : سؤالهای کنکور 82 رسیده می خوای ؟  اگه بهش بدن ، قبولی کنکور حتمیه ، نفر اول ! عمراً اگه دیگه درس بخونه !! لای کتاب رو دیگه باز نمی کنه . ( این درجه محبت رو می رسونه ! )

در شرح این مطلب می خوام خدمتتون بگم ، محبت بعضی وقتها از معاشرته . بابا ما مسلمون زائیده شدیم ! تو شناسنامه مون نوشته شیعه اثنی عشری ، از همون اول داشتیم نماز می خوندیم ، دور و وری ها همه دارن نماز می خونند همه هم می گن نماز چیز خوبیه . خدا هم هست ، اگر یک کشور دیگه زائیده می شدیم ، یه چیز دیگه می شدیم ، از معاشرت محبت به وجود می یاد . همین طوری که مثلاً شما الان به شیراز عادت کردی ، تو شهر دیگه بخوای زندگی کنی برات سخته ولی بری 4 سال ، 5 سال اونجا بمونی ، اون شهر هم مثل همین شهره ، همه شهرها مثل هم هستند . یعنی هرجا یک چیزهایی داره معاشرت و نزدیکی محبت می یاره . یک گروه این طوری هستند . مثل اغلب مردم . محبتشون به خدا یک محبت معاشرتی هست . خدا هست اینها هم علاقه پیدا کردند مخصوصاً که بعضی جاها هم هیچ کسی رو گیر نمی یارن ، خودشون می مونند و خدا . دیگه مجبورند ، می روند سراغ خدا ! این گروه اول . یه کم جلوتر که می یاد علاقه ایجاد می شه نه تنها معاشرت هست ، مثلاً با همسایه هاش اگه یه روز هم نبیندش دلش می گیره ، اگه یک وقت همسایه اش یه مشکلی هم داشت این ناراحت می شه ، می ره مشکلش رو حل می کنه . خُلّت یعنی محبت با تحکم ، محبت محکم . محبت دو طرفه ، محبتی که با خوبیهاش می سازه با بدیهاش هم می سازه . با فقرش می سازه . با داراییش هم می سازه ، با خوشی هاش می سازه ، با غم هاش می سازه ، بعضی از رفقا دیدی خیلی دوستت دارند ، چون خیلی خوب جُک می گی . اگه یه وقتی جک نگی زیاد دوستت ندارند . خیلی دوستت دارند چون مثلاً ، خیلی خوب بهشون خوشی می رسونی . تو این قسمت نیستند ، این خُلّت نیست . خُلّت ، تحکم داره ، یعنی دو طرف روی همة‌ مسائل و جوانب شما حساس هستند  . همه اش رو دوست داره ، همه اش باید با هم باشه .

خوب دقت کنید ! داریم می بریمش تو بحث خدا . یعنی ” واذا مسی شرکان جذی ” خداوند می فرماید ، برخی از مردم برای اینکه به من برسند لازمه پولدار باشند ، برخی باید غنی باشند ، چون اگه فقیر باشند فرار می کنند . این جمله ای که می گن : ” مردم اگه به معاششون برسی ، بعد می شه از معرفت و خدا باهاشون حرف بزنی ”  و یا اینکه ” شکم گرسنه دین و ایمون سرش نمی شه ”  ، اینها جملاتی هستند که پایه اجتماعی دارند ، ولی تو این بحث وصال فکر نمی کنم پایه معرفتی داشته باشند  .

در اینجا و در بحث وصال قبول کردنش سخته . حالا یه وقتی در بحث جامعه شناسی بخوایم خیلی عمومی فکر کنیم می شه روش فکر کرد ، ( هنوز نگفتم قبول دارم ) ما جنگ تبوک رو داشتیم ، خیلی جنگها و چیزهای دیگه رو داشتیم ، که مردم با شکم گرسنه خیلی بهتر پای کار بودند ، خیلی وقتها رو هم داشتیم مردم سیر سیر بودند ، پای کار نبودند . همین کوفیان به دلیل خشکسالی که در ایام قدیم اتفاق افتاده بود و خیلی در زحمت بودند از یاران مخلص پیغمبر (ص) بودند . بدونید کوفه از شهرهای خیلی مخلص نسبت به اهل بیت (س) بودند ، حتی موقعی که امام حسین (ع) رو به شهادت رسوندند ، هم اهل بیت (س) رو قبول داشتند ، الان هم همین طوریند ، الان هم کوفه شیعیانش خیلی مخلصند ولی کوفی هستند دیگه . حالا این هم یه مدل مخلص بودنه !

پس این محبوب در ناراحتی ها هم از وصال غافل نمی مونه . خداوند می فرمایند : یه عده باید غنی باشند ، نباید فقیر باشند ، یه عده باید سالم باشند ، اگر درد داشته باشند اینها نمی یان سراغ من ، یه عده دیگه نه اینطور نیستند ، باید درد داشته باشند ، خداوند می فرماید : من هر کدوم رو طبق همون چیزی که به من می رسند بهشون روزی می دم .  لذا خودت می تونی تعیین کنی اگر فقط تو دردها می ری سراغ خدا ، بدون تا آخر عمر درد داری ، چون خدا دوستت داره ، سعی کن تو شادی ها هم سمت خدا بری . سعی کن تو خوشی ها سمت خدا بری . گُفتمانت رو با خدا عوض کن . آخه تو تا شاد می شی یه دفعه خدا یادت می ره  ، این مثالی رو که می خوام بزنم بیشتر تو دانشگاه ها زدم ، می گم : شب کنکور ، دانشجوها دیگه یادشونه که چه حالی داشتند ؟ اون شب ، خدا رو یادشونه ، با چه حالی ،‌ چه ذکری ، چه توسلی ، چه اشکی ؟! صبح پا  شد ،  نماز صبحش رو خوند ، اول وقت ! با اذان و اقامه ، چه سجده ای ؟! هرچی دعا بلده ، می خونه ، همون چیزهایی که فکر می کرد مال آدمهای اُمل و مرتجع هست ! آدم تو بدبختی هاش اُمل می شه !! ( ببخشیدا !  یه کم کنایه داره توش ، می فهمید که ؟! )‌ بعدم رفت کنکورش رو داد ، بعد هم وقتی خواست بره روزنامه رو بگیره ، تمام آیات و روایات رو خوند ، اگر خواهر بود چادرش رو محکم گرفت ، اگر برادر بود سرش رو انداخت پائین ، خدای نکرده نگاه به نامحرم نکنه ، خدا رو دوست داره دیگه ، بعد روزنامه رو باز کرد ، قلبش می تپید ، بسم الله الرحمن الرحیم ! تا رسید به اسمش یه دفعه شد روشنفکر !! تموم شد دیگه !

خُب اینها دیگه تا آخر عمر خدا گیر می ندازه تو زندگیشون ، یه دفعه تا این طوری شد تا به این جا رسید  فرداش ، از اون کسی که داره ذکر می گه ، می پرسه : چی زیر لب می گی ؟! می گه : دارم تسبیحات می خونم ، می گه : این امُل بازیها چیه ؟ اِه ! حتماً باید تو دریا بیفتیم تا داد بزنیم : کمک ؟ تو خوشیها هم این طوری باش ! آیا شکرِ قبول شدنت توی  کنکور این مدل دانشجو شدن هست ؟ حالا این مثال دانشجویی ، یکی از نمونه هاش بود  ، همه جا ما داریم ، همه جا ، هم خوب داریم ، هم بد داریم . همه چی داریم . همین کسی که چقدر زحمت کشید ، فلان کار رو کرد ، چقدر از خدا خواست ، ، خُب خدا بهش ماشین داد ،‌ حالا با ماشینش داره گناه می کنه ! اون کسی که با چه بدبختی رفت توی اداره ، حالا داره اونجا گناه می کنه . همه اینطوری هستیم . ( همه که نه ، یه عده از مردم اینطوری هستند )‌ خداوند تبارک و تعالی می فرماید : نوعِ گفتمان تون رو با من ، خودتون انتخاب کنید ،  من نشستم این بالا ، شما خودتون انتخاب کنید . گفتمانتون دردی هست ؟ تا آخر عمر بهتون درد می دم . چون من دلم برات تنگ می شه . نمی تونم ببینم که تو از پیشم می ری . می خوای بری ؟ برو ، ولی اشهدت رو پس بگیر ، شهادتینت رو پس بگیر ، اون وقت برو ، ولی تو بنده منی ، تو بچه ام هستی ، تو فرزندم هستی ، بهت محبت دارم ، نمی تونم ببینم بری ، خودت گفتمانت رو با من انتخاب کن . درده ؟ شادیه ؟ چیه ؟ خودت انتخاب کن !

تو درجه های پائین هم این خُلّت هست ؟ همین جا مقام وصاله ؟ ما الان در بحث محبت وصال داریم صحبت می کنیم ، جلسة‌ قبل گفتم اول داریم خصوصیات واصل رو می گیم ، بعد طریق وصل رو می گیم . محبت وصال کدومه ؟ همینه دیگه ، یعنی در خوشی ها و ناخوشی ها همیشه با خدا بودن . نه ، این درجة خُلّت هم برای وصال مکفی و کافی نیست . شرط لازم هست اما شرط کافی نیست . بالاتر می ریم ، می رسیم به درجة عشق . در این درجه اصلاً قلب ، دل ، به هوای یار می تپه . اصلاً به محبت و اینها کاری نداره وجودش برای ما خیلی مهمه ، بالاترین چیزی که می تونم براتون مثال بزنم مادرهاتون هستند . اصلاً قلب مادر برای شما داره می تپه . حالا تو بعضی وقتها قدر نمی دونی . اخمش رو می بینی ، نفرین هاش رو می بینی ، اینها چشم ظاهر تو هست ، پای کار که برسه می بینی مادر راحت می یاد خودش رو می ذاره کنار ، جون خودش رو برای تو می ده !





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 42 بازدید
    بازدید دیروز: 33
    کل بازدیدها: 688861 بازدید
  • ?پیوندهای روزانه
  • درباره من
  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
  • موضوع درباره امام زمان
    رضایت از خدا و از زندگی
    شرح دعای صحیفه
    شهدا از دیدگاههای مختلف
    امام سجاد و سختیهای بزرگ
    امام سجاد و جدش رسول الله
    امام سجاد و پناه به خدا
    امام سجاد و روز شب
    امام سجاد و فرشتگان
    حکایات هاشمی نژاد-400حکایت
    حکایات فاطمی نیا-100 حکایت
    حکایات استاد دانشمند-120 حکایت
    حکایات شیخ احمدکافی_60حکایت
    حکایات انصاریان_120حکایت
    حکایات مرحوم فلسفی_ 45حکایت
    حکایات شهید دستغیب_ 50 حکایت
    متن حکایات علامه حلی_10حکایت
    متن6حکایت از شیخ صدوق
    متن حکایاتی از شیخ عباس قمی_ره
    متن حکایات شیخ مرتضی انصاری
    وصال یار(1)
    وصال یار(3)
    وصال یار(2)
    وصال یار(4)
    وصال یار (5)
    وصال یار (6)
    یقین و محبت (1)
    یقین و محبت(2)
    یقین و محبت (3)
    یقین و محبت (4)
    هیئت علیه هیئت
    ملکوت انسان (1؛2؛3)
    مکتب عشق
    آسمانی شدن
    جهاد علمی
    توبه
    اخلاق کریمان
    موفقیت و سعادت
    متفرقه ها-مهم
    دید ما نسبت به مردم
    عمل به فرهنگ شهادت
    لینک ارگانهای مختلف و مراکز گوناگون
    هر چه می خواهد دل تنگت بپرس
    دانلود شبهات وهابیت و مسائل مربوطه
    فتاوای خنده دار و مستند وهابیها
    حکایت مختلف شخصیه دیدن داره ها
    تصاویر موضوعی
    افتخار خدمت به مردم(1؛2؛3)
    حرف حساب اینجاست...
    دانلود سخنرانی های حضرت امام خمینی
    منبر های آقای فاطمی نیاء-72 منبر
    منبر های آقای دانشمند
    منبر آقاتهرانی
    منبر آقای صدیقی
    منبر علامه مصباح یزدی
    منبر مرحوم فلسفی
    منبر مرحوم کافی
    منبر استاد مردانی
    منبر حجه الاسلام هاشمی نژاد
    پیرامون امام زمان-آیه الله ناصری
    طب قرانی-استاد خدادادی
    طب اسلامی -دکتر روازاده
    شخصی هاش این توست
    اخلاق(آقا تهرانی)
    شیعه...
    عکسها به سلیقه من...
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • لوگوی دوستان من
  • آهنگ وبلاگ من
  •