سفارش تبلیغ
صبا ویژن
باقی مانده وصال یار (3) (چهارشنبه 87/2/18 ساعت 1:16 صبح)

شما فکر می کنید همین که مردند دیگه تمومه ؟ شما به عاقبت کارش فکر نمی کنید . این اینطوری فکر می کنه : جهان بعد از مرگ رو یه گودال آتش می بینه ، یا بهشت رو یه باغ خوشگل ، با خودش می گه ما داریم گناه می کنیم امام حسین (ع) رو هم داریم و اهل بیت (س) هم داریم ، آخر کار هم خدا دست ما رو می گیره ، ما می ریم تو باغ خوشگله ، یادش رفته یه برزخی هم بینش هست . اونجا رو می خواد چه کار کنه ؟ اون سالیان سال که اونجا باید طول بکشه و روایتهای خیلی مختلفی داریم که دلالت بر این داره که زمان برزخ برای افراد مختلف فرق می کنه . خداوند که براش کار نداره که زمانها رو شخصی کنه ، بنده می میرم ممکنه برزخ من نیم ساعت طول بکشه ، برزخ یه زمان خاصی نیست که بگیم همه هستند ممکنه نیم ساعت طول بکشه ، جلوتر که بیایم می بینیم که اصلاً بعضی از افراد برزخ ندارند . برزخ برای افراد مثل همین دوران عمر هست ،  یکی ممکنه ده هزار سال طول بکشه ، یکی ممکنه صد هزار سال ، برای خداوند کاری نداره زمان رو برای افراد تک تک باز کنه . این که دیگه مشخصه ، زمان مال خداست . دیگه هیچ کاری نداره . یکی هست که خیلی خیلی عالی تا مُرد اصلاً برزخ لازم نداره ، به نهایت درجه اش رسیده ، بفرمائید بهشت !( مثل من !! ) بعد می ریم تو بهشت ، می گن : خُب شما آقای انجوی ؟ بله ! بفرمائید آبدارخونه ! آقا آبدارخونه برم چیکار ؟! آقا مگه تو چای خور نبودی ؟ بُدو ، گفتیم تو برزخ نداری ، در ضمن چای هم دَم کن ! اینم آخر و عاقبت منِ بدبختِ بیچاره !

خُب عنایت می کنید ؟ یه کسی که مشکلات داره این مشکلاتش رو باید در برزخ طی کنه ، این مراحل رو باید بگذرونه ، دیگه چی ؟ با این که این شخص می دونه خداوند قادر و متعال هست ، وقتی ازش سؤال می کنی می گی : تو توکل نداری به خدا ؟ می گه : نه ، دارم ، تو فکر می کنی نعوذبالله خداوند عُرضه نداره این کارت رو راه بندازه ؟ می گه : می دونم عرضه داره تو فکر می کنی خدا با اون بزرگی اینقدر کلاسش پائینه که با تو لج کنه ؟ می گه : نه وقتی فکر می کنم اینطوری نیست . اما چون فکر نمی کنه همه این فکرها رو می کنه یعنی فکر می کنه خدا باهاش لجه ، فکر می کنه خدا عُرضه نداره این کار رو بکنه ( نعوذ بالله ) . خداوند رو قادر متعال می دونه ولی یقین نداره . لذا پیش همه لنگ می ندازه ، پیش همه سر تعظیم فرود می یاره . نسبت به همه خاشعه ، هر دری که ببینه می زنه ، از هر راهی که دوست داره به مسائلی که می خواد برسه ، می رسه . برای روزیش به هر دری می زنه . سعی می کنه حلال و حرام رو رعایت کنه . اما بعضی وقتها که گیرمی کنه ، دست به سمت حرام هم دراز می کنه ، بعد هم توبه می کنه ، سعی می کنه برگردونه . یه شبی یه مجلسی ، چیزی بیاد توبه می کنه .  برنامه مشخص عبادی نداره تو زندگی ، امشب می یاد من مثلاً از نماز شب می گم ، می ره و نماز شب می خونه ، نماز شب رو هم می خونه برای اینکه این احساساتی شده ، به خدا نرسیده و از همه مهمتر این که حتی ” رفتن رو ”  درک نکرده این که ما رفتنی هستیم . براش جا نیفتاده . با همین چیزهایی که الان داره خوشه ، خیلی راحت خوشحال می شه ، اینقدر راحت خوشحال می شه ، کافیه بهش بگی : باریک الله !  تو چقدر خوش تیپی ، تا دو ساعتِ کیف می کنه آقا شما چه عالِمی هستی ! عشق می کنه ، شما آدم فرزانه ای هستی ! کیف می کنه ، چرا ؟ چون به این فکر نکرده که اینا اصلاً اهمیتی نداره . بابا!  اون ور هم مهمه ، فکر رفتن نمی کنه ، این گروه اول ، این گروه اول که نود درصد مردم رو تشکیل می دهند . ( باز من می گم این آمار کارشناسی نیست )

گروه دوم :

  •  گروه زاهدان و عابدان ، حالا خصوصیات اینها رو ما می گیم . با نظر عبرت به جلوه های فانی و زود گذر دنیا  نگاه می کنند . دنیا نمی تونه اینها رو فریب بده ، اینها با لذت های دنیا ادای شاد بودن رو در می یارن ، از دنیا لذتی نمی برند . اینها آدمهایی هستند که زیاد هم تو جامعه خودشون رو نشون نمی دهند . تو جامعه هم نیستند ، همیشه دل خورند . یکی از دوستان می گفت : شب دل خورم که چرا آدم نشدم ؟ صبح دلخورم که چرا آدم نشدم ؟ ظهر دلخورم که چرا آدم نشدم ؟ دائم دلخورم . اینها بعضی وقتها حتی اشتباهاتی هم می کنند . من جمله اینکه برخی روایت ها رو هم در نظر نمی گیرند . چون ظرفیتشون پائینه . بعضی وقتها همین فانی بودن دنیا اینها رو به پوچی می رسونه . کار به جایی می رسه که آرزوی مرگ می کنند ، کار به جایی می رسه که یه جایی می شینه و هیچ تلاشی برای دنیا انجام نمی دهند بعضی از زاهدان و عابدان این اشتباه رو می کنند ، ( همه نه ، بعضی ها ) اینها برای زهد و عبادت بسیار بسیار آماده اند . اگر الان بگی که دو تا جلسه هست که یکی از اینها ، بهترین خوراک ها ، بهترین پوشاک و بهترین نغمه های بهشتی  رو داره . اینها  اون جلسه اول رو رها می کنند می رن اون جلسه ای که بهترین چیزها رو برای آخرتشون داشته باشه . تمام امید اینها به لحظه مرگشونه ولی اینها با مرگ زندگی می کنند ، اینها اگه بهشون بگی که می خوای دویست سال عمر کنی ، ناراحتند . دوست دارند زودتر تموم بشه ، زاهدند ، عابدند ، برای عبادت آماده اند . اما برای لذت های مادی اصلاً آمادگی ندارند ، غذا که می خورند اصلاً ناراحتند . با خودشون آرزو می کنند که کاش قرصی بود که می خوردیم که دیگه اصلاً غذا نخوریم . از غذا خوردنشون ناراحتند . لذتی نمی برند . وقتی به کُنه مطالب نگاه می کنند تنفر در اینها ایجاد می شه . وقتی برخی از مسائل جامعه شون رو می بینند متنفر می شوند . از خلقت و دنیا و انسانیت و یوم و . . . چرا ؟ چون چشم های اینها فریب ظواهر دنیا رو نمی خوره ، درجه خیلی خوبی هست ، درسته ، اما درجه وصال نیست ، لذا دنیا هیچ وقت نمی تونه  فریبشون بده . وقتی یه عده ای می یان می شینند ، دور و ورشون ، بهشون یه پیشنهاد دنیایی می دن ، اینها یه خندة تلخی می کنند . خندة تلخ شون حاکی از اینه که اصلاً شما چرا یه همچین پیشنهادی رو می دید ؟ چرا اصلاً شما مطرح می کنید ؟ اینها وقتی یه سری چیزهایی رو از مردم می بینند و یه سری لذتهایی رو از مردم می بینند به خداوند اعتراض می کنند : خدایا ! اینها چی هستند که تو خلق کردی ؟ یعنی اینها نسبت به بقیه مردم معترضند . می گن :اینها چقدر بچه اند ؟ اینها چقدر زود بالا می زنند ؟ اینها چرا الکی دارند لذت می برند ؟ اینها چقدر برای خودشون کلاسهایی قائلند که این کلاسها هیچ شأنی و شخصیتی برای انسان نداره . ناراحتند . زاهدان و عابدان اینطوری هستند .

ببینید ! اینها بیشتر به فکر برمی گرده ، هم گروه اول هم گروه دوم . من از تعداد رکعات نماز صحبت نکردم ، اصلاً من از ساعتهای سجده صحبت نکردم ، زاهد رو کسی نمی دونم که سجده سه ساعته رفته باشه ، زاهد کسی هست که فکرش اینطوری باشه ، کسی که سجده سه ساعته داره ، شاید مال بیکاریشه ، یه مقامی که بهش پیشنهاد بشه ، دیگه کارش  تمومه . دو نفر بهش بگن بَه بَه ! کارش تَمومه .  اینها فریب جلوه های فریبنده دنیا رو نمی خورند هیچ ، اینها رو هم فریب می دونند . شنیدم : اینا وقتی بعضی جاها تلویزیون روشن می کنند تبلیغات تلویزیون رو که می بینه حالش بد می شه ، می گی چرا حالت بد شد ؟ می گه : خُب یعنی چی ؟ یعنی چی پفک فلان ، خنده شون می گیره . خُب این همه تبلیغات دنیایی  برای چی هست ؟ ( نه ایرانی ، دنیایی ) خور و خواب و خشم و شهوت لحافه ، فلان ، تشک فلان پفک فلان این چیزها برای اینها نه تنها خنده آوره بلکه مُنزجر کننده است . و به حال عموم مردم افسوس می خورند . اینها محبت دنیا و خیلی چیزهایی که راجع به دنیاست رو ندارند . اما برای معاش تلاش می کنند ولو اینکه برخی از اینها اشتباه می کنند حتی اینقدر به پوچی می رسند که برای معاش هم تلاش نمی کنند . می گن : من می خوام چیکار ؟ به قیافشون نمی رسند ، به لباسشون نمی رسند ، این ها جزء کسانی هستند که تو این گروه اومدند ، اما ظرفیت ندارند . جلوتر که می ریم اینها تقوا دارند در اموری که خشم خدا رو برمی انگیزاند دوری می کنند ، ابداً نمی تونند خدا رو ناراحت کنند . ناراحتی همه جهان رو می تونند ببینند ، همه خلایق رو می تونند ببینند اما به خدا که می رسند نمی تونند خدا رو ناراحت ببینند . حاضرند به همه جهان نَه بگویند برای اینکه به خداوند نَه نگویند . آخه خیلی آدمهای خوبی اند .  حاضرند یه نَه بگن به بلندای تاریخ که در طول تاریخ بمونه ، که این نه نشون بده که هرجا که با میل محبوب و معشوق و خدای خودم تناقض ایجاد شد ، من بگم : ” نه ! ”

خیلی خُب تا اینجاش خیلی خوبه اما اومدیم سراغ نکتة منفی : همه این کارها رو می دونی چرا می کنند ؟ همه این کارها رو برای نفس شون می کنند ، برای دلشون ، چرا از دنیا  لذت نمی بری ؟ چون این لذت فانی هست ، من لذت باقی رو می خوام . برای آخرت ، باید کار کنم ، چرا مخالفت با خدا نمی کنی ؟چون این دنیا ارزش نداره ، کاری نمی تونه برای من بکنه . اون قادر متعال مطلق هست و تمام این ها برای اونه . در تحت لوای حجاب مَنیت ، عنانیت اشکال نداره ، دنبال بهشتند ، این لذتها سیرابشون نمی کنه . از نظر فکری آدمهای قوی ای هستند ، این لذتها سیرابشون نمی کنه . دنبال یه لذتهای باقی هستند ، چون اینها فانی هست سراغ اینها نمی روند . اشکال ! اشکال پیش اومد : اینها هم دنبال خودشون هستند ، اینها به وصال خودشون رسیدند ، به خودشناسی رسیدند ! خیلی هم عالی خودش رو شناخته ، اما مرحله خود شناسی تا خدا شناسی هنوز مونده . به وصال نرسیدند . لذا عُباد هم جزء واصلین نیستند .

چه اسم عجیب و غریبی ، این مجموعه ما داره ، رهپویان وصال ! عجب اشتباهی کردیم این اسم رو گذاشتیم ، سخته ، کارش تا اینجا رسیده ، می گه نه خیلی هنوز مونده ، اصلاً جایی نرفتی ، تو هنوز رو زمینی ، اصلاً‌ از سر جات بلند نشدی ، تمام این کارها رو کردی ، اما هنوز فکر خودتی ، هنوز بلند نشدی ، پس این مجاهدتهایی که انجام می دن ، این تلاشهایی که می کنند ، این جهادهایی که می کنند ، چیزی جز برآورده ساختن امیال نفسانی نیست . اما ( خوب دقت کنید ) امیال نفسانی هست اما نفسانی ـ عقلانی است ، یعنی اینها می دونند دنبال چی باید بروند . تو بازار دیدی ؟ برخی می رن خرید می کنند ، بعد می رن جای دیگه می فروشند ، برخی می روند تو بازار ، کانالها رو پیدا می کنند ، از عمده فروشش می خرند ، از جای اصلی می خرند ، می رن می فروشند ، این گروه دوم ، مثل همین ها هستند . هر دو گروه دنبال سود شخصی اند . گروه اول عاقل نیستند ، اصلاً تو این چیزها نیست ، و گروه دوم عاقل اند . اما هر دو گروه دنبال خودشون هستند . یک گروه با بی عقلی و گروه دوم با عقلانیت . پس این وصال نیست ، اینا چون دنبال کمال می گردند و به غیر از کمال سیراب نمی شوند و دنیای ما دنیای نواقص است ( چرا دنیای نواقص است چون گفتیم عالم مادی و عالم طبیعت نقص پذیر است ) لذا به این عالم دل خوش نمی کنند . دنبال عالمهای دیگه هستند . این هم گروه دوم ، هنوز به گروه وصال نرسیدیم ،

گروه سوم :

  •  اما گروه سوم ، دیگه ما از الان وارد بحث وصال شدیم ، تا حالا همه اش مقدمه بود ، از الان می پردازیم به خصوصیات گروه سوم که گروه واصلان هست . راه رسیدنش به بهشت ، یکی یکی مراحل رو طی می کنیم . تا ببینیم  انشاءالله شب دهم محرم به کجا می رسیم و صبح عاشورا چی می شه ؟ تا خدا چی بخواد . گروه سوم : گروه عارفان ، مشتاقان و واصلان : اونهایی که به وصال حق رسیدند اولاً از همه عوالم انسانی فقط و فقط یه دونه از عوالم رو انتخاب کرده اند و تمام زندگیشون رو تو همین یک دایره دارن جمع می کنند . از همه عوالم خصوصیات غرایز ، شهوات ،  همه و همه مسائل انسانی برداشتند یه دونه رو انتخاب کردند . تمام زندگی شون رو طوری برنامه ریزی کردند که تو همین یه دونه حلش کنند . همه مشکلاتش رو ، با همین حل می کنه . دردهاش رو با همین حل می کنه ، تو حاجاتش به همین می رسه . درسش رو تو همین بُعد می خونه ، صحبتش رو ، گوش دادنش ، حرف زدنش ، خوردنش ، خوابیدنش ، نماز خوندنش ، جلسه رفتنش رو تو همین بعد انجام می ده ، هرچی استفاده مادی و معنوی داره تو همین بعد ،همه و همه چیزها رو می یاد تو همین یه بعد جمع می کنه و اون بعد چیه ؟ اینها فقط و فقط از عالم خلقت خدا ، زمین ، زمان ، عرش ، فرش ، برزخ و قیامت فقط یک کلمه رو می شناسند ، اکسیر اعظم فقط ” محبت ” هست  ، هرچی بهشون وارد می شه در قاموس محبت ، حلش می کنند . کل مطلب رو حل می کنند ، درد نمی فهمند ،بلا نمی فهمند ، نماز ، هیچ چیز نمی فهمند . فقط محبت ! صبح تا شب دارن تلاش می کنند ، یه جوری جبران کنند ، هدف از خلقت آدمی تکامل هست ، اما اینها هدف از خلقتشون جبران هست  . از همون لحظه ای که چشم شون ، چشم دلشون ، چشم عقلشون ، باز می شه به جهان ، فقط دارن می زنند که جبران کنند .

اومد خدمت پیغمبر اکرم (ص) ، دید ایشون سر به سجده گذاشتند و شدید گریه می کنند . ایستادند چند ساعت طول کشید ، تا نزدیکیهای نماز صبح شد ، پیغمبر (ص) بلند شدند برای نماز شفع و وتر ، جلو پیغمبر (ص) رو گرفت ، آقا چه خبره ؟ مگه شما چیکار کردی ؟ پیغمبر (ص) فرمودند : دارم چکار می کنم ؟ دارم جبران می کنم ! گفت : چی رو جبران می کنید ؟ فرمود : نمی فهمی دیگه . وقتی آدم می رسه به خدا و واصل می شه تازه می فهمه در مقابل خدا چی هست . تازه می فهمه یه گوشه چشم خداوند ، یه دونه از نعمتهای خداوند ، یه دونه ! (بنده کر و لال ، کور ، کچل باشم ، فقط معده ام سالم کار کنه )  اصلاً این قابلیت رو داشته باشم که خدا من رو خلق کرده باشه ، همین یه نعمت رو اگر بفهمیم تا آخر عمر فقط باید جبران کنیم . هدف از خلقت جبرانه . به هیچ طمعی ، اصلاً در جهان ، طمع ، معنا پیدا نمی کنه . بیست و چهار ساعته بدهکاریم ، اونی که امیرالمؤمنین (ع)  داره در شبهای جمعه می گه ، یا در دعاها می گه ،  و به این شکل با خدا حرف می زنه ، داره می گه تا به من و تو یاد بده که ما با  خدا چه جوری رفتار کنیم ؟ ما هنوز نفهمیدیم که علی (ع) چرا این طوریه ؟   علی (ع)‌ واصله ، تازه علی (ع) کم گفت .

اومدند خدمت امام سجاد (ع) ، عرض کردند آقا چه خبرته ؟ چقدر سجده ؟ چقدر خودت رو عذاب می دی ؟فرمود : اگر عبادت بابام علی (ع) رو دیده بودید هیچ وقت اسم عبادت من رو عبادت نمی گذاشتید . اومدند خدمت امیرالمؤمنین (ع) گفتند : آقا ! چرا اینقدر به خودت فشار می یاری ؟ فرمود : اگر عبادت پیغمبر (ص) رو می دیدید من رو اصلاً عابد نمی خوندید .

اینها فقط دارند جبران می کنند . صبح تا شب ، شب تا صبح ، کم می یارند ، حالا جبران ، راههای مختلف داره ، یکیش این عبادتها و سجده ها و غیره و غیره است . چرا ؟ چرا داره جبران می کنه ؟ چون داره در دایره محبت زندگی می کنه ، وقتی انسانی در دایره محبت زندگی کنه ، در این دایره هیچ چیزی نمی بینه و هیچ دردی احساس نمی کنه ، مگر درد اینکه بدهکاره . آدمی که بدهکاری داره ، مثلاً ده میلیون تومن بدهکاری داره ، دائماً ممکنه بیان سراغش ، نه از غذا خوردن لذتی می بره ، ونه از بیخوابی دردی می کشه ،  یه دردی داره که این درد همة‌ دردها روبه فراموشی می سپاره .

تا وقتی که سرما خوردی ، تا وقتی درد سرماخوردگی رو داری ، خدای نکرده ، انگشتت رو قطع کنند این درد که بیاد از سرماخوردگی یادت می ره ، لذا عاشقان و واصلان رو دردی احاطه کرده که در این درد ، دارند عشق می کنند و چون با این درد همراه هستند ، هیچ گونه درد و هیچ گونه لذتی هم از دنیا و مافیها (حتی از عبادات ) نمی برند . هیچی ! اینها جلوه ای از خدا رو دیدند ، که وقتی این جلوه رو دیدند از دنیا و آخرت با هم بُریدند .

علامه طباطبایی (ره) به عنوان یکی از کسانی که (به نظر من ) به وصال رسیده و شعر بسیار زیبایی که می گه :

مهر خوبان دل و دین را همگی یک جا بُرد

 رُخ شطرنج نَبرد آنچه رُخ زیبا بُرد

اینها دل ودین (یعنی دنیا و آخرت )جفتش رو می بازند . یعنی آخرت رو می بازند ؟ یعنی می ره جهنم ؟ نه ، یعنی اینکه به فکر آخرت هم دیگه نیست . این غرق در جمال معشوق هست ، تو این چهره داره غوطه می خوره ، اصلاً نمی فهمه برای آخرتش داره خوب می شه ، چه می دونه ؟ اصلاً حساب نکرده ، با خودش اصلاً حساب نکرده که آخرش حالا چی می شه ؟ ما این عبادت ها رو کردیم به کجا می رسیم ؟ بهشت این نعمت ها رو داره ، نعمت رو نمی فهمه یعنی چی ؟ ” مهر خوبان دل و دین را همگی یک جا بُرد ”  هیچی براش نمونده ، جذبة وصال ، نزدیک شدن خداوند تبارک و تعالی انسان رو به درجه ای می رسونه که در این درجه حتی فکر نمی کنه ، فکر نمی کنه ! فقط اطاعت می کنه ، فقط داره جبران می کنه ، حساب نمی کنه . عقل اینها عقل حسابگر نیست . چون وقتی می خوان حساب کنند تا می شینند پای حساب ، کم می یارن . شدید هم کم می یارن .

” انما الدنیا لعبٌ و لهوٌ ” دنیا رو حتی بازیچه هم نمی دونند ، داره کار می کنه مثل بقیه زندگی می کنه ، پیغمبر اکرم (ص) موهاشون رو شونه می کرد ، تو آینه هم نگاه می کرد ، عطر هم می زد ، زن هم می گرفت ، بچه دار هم بود ، جهاد هم می کرد ، غذا هم می خورد ، ابراز علاقه هم می کرد ، ما در روایات داریم پیغمبر اکرم (ص) فرمودند من خربزه دوست دارم ، در گوشتها ، ساق دست گوسفند رو دوست دارم ، از دنیا اینها رو دوست دارم . اینها رو می گفت . برای چی ؟ برای اینکه بگه آقا می شه اینطوری بود . از من جلو نزنید ! اما اصل اینه که پیغمبر (ص) هیچ وقت حساب نمی کرد . بله پیغمبر (ص)  خربزه دوست داشت ، ولی اگر بیست سال خربزه نمی دید دلش برای خربزه تنگ نمی شد . رو این قضایا حساب نمی کنه . این روایتهایی که داریم می بینیم ، خیلی هاش برای اینه که بدونیم : آقا ! می شه زندگی کرد از بهره های دنیا لذت برد ( پیغمبر اکرم (ص) داره از خربزه یا فلان قسمت گوشت دست گوسفند لذت می بره ، ) اما این لذت در دایره محبته . می گه : چون خدا خلق کرده ، و چون خدا این روفرستاده و چون خدا بهم نعمت داده ، شاید کفران نعمت باشه ، شاید خدا ناراحت بشه من استفاده نکنم . به این دلیل استفاده می کنه و خداوند این رو واصل خود می دونه و می خونه و آیه سوره قرآن در سورة انشقاق آیه 6 خطاب به این افراد است ” یا ایها الانسان  . . . . . ”

 





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 5 بازدید
    بازدید دیروز: 60
    کل بازدیدها: 688128 بازدید
  • ?پیوندهای روزانه
  • درباره من
  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
  • موضوع درباره امام زمان
    رضایت از خدا و از زندگی
    شرح دعای صحیفه
    شهدا از دیدگاههای مختلف
    امام سجاد و سختیهای بزرگ
    امام سجاد و جدش رسول الله
    امام سجاد و پناه به خدا
    امام سجاد و روز شب
    امام سجاد و فرشتگان
    حکایات هاشمی نژاد-400حکایت
    حکایات فاطمی نیا-100 حکایت
    حکایات استاد دانشمند-120 حکایت
    حکایات شیخ احمدکافی_60حکایت
    حکایات انصاریان_120حکایت
    حکایات مرحوم فلسفی_ 45حکایت
    حکایات شهید دستغیب_ 50 حکایت
    متن حکایات علامه حلی_10حکایت
    متن6حکایت از شیخ صدوق
    متن حکایاتی از شیخ عباس قمی_ره
    متن حکایات شیخ مرتضی انصاری
    وصال یار(1)
    وصال یار(3)
    وصال یار(2)
    وصال یار(4)
    وصال یار (5)
    وصال یار (6)
    یقین و محبت (1)
    یقین و محبت(2)
    یقین و محبت (3)
    یقین و محبت (4)
    هیئت علیه هیئت
    ملکوت انسان (1؛2؛3)
    مکتب عشق
    آسمانی شدن
    جهاد علمی
    توبه
    اخلاق کریمان
    موفقیت و سعادت
    متفرقه ها-مهم
    دید ما نسبت به مردم
    عمل به فرهنگ شهادت
    لینک ارگانهای مختلف و مراکز گوناگون
    هر چه می خواهد دل تنگت بپرس
    دانلود شبهات وهابیت و مسائل مربوطه
    فتاوای خنده دار و مستند وهابیها
    حکایت مختلف شخصیه دیدن داره ها
    تصاویر موضوعی
    افتخار خدمت به مردم(1؛2؛3)
    حرف حساب اینجاست...
    دانلود سخنرانی های حضرت امام خمینی
    منبر های آقای فاطمی نیاء-72 منبر
    منبر های آقای دانشمند
    منبر آقاتهرانی
    منبر آقای صدیقی
    منبر علامه مصباح یزدی
    منبر مرحوم فلسفی
    منبر مرحوم کافی
    منبر استاد مردانی
    منبر حجه الاسلام هاشمی نژاد
    پیرامون امام زمان-آیه الله ناصری
    طب قرانی-استاد خدادادی
    طب اسلامی -دکتر روازاده
    شخصی هاش این توست
    اخلاق(آقا تهرانی)
    شیعه...
    عکسها به سلیقه من...
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • لوگوی دوستان من
  • آهنگ وبلاگ من
  •