سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ملکوت انسان(2) (چهارشنبه 87/9/13 ساعت 1:30 صبح)

خیلـىها دوست دارند زندگی آرامی داشته باشند و از نکاتی که آرامش را بر هم مـىزند، ولو مربوط به دنیا باشد، پرهیز مـىکنند.
ابزارهای دنیوی برای آرامش، در پول خلاصه مـىشود، اما همین انسان وقتی تمام مسایل برای آرامشش فراهم مـىشود یک خلأ باطنی در وجودش احساس مـىکند. یک سؤال در تمامی انسانها هست، ولی در حیوانات نه: آخرش چی؟

توجه به ملکوت باعث مـىشود چشم آدم به حقایقی باز مـىشود که به آرامش مـىرسد، اولین مطلب عظمت خداست.

امام جمعـهی فعلی شاهیـنشهر، در ایام جنگ نماز جمعه دورود را اقامه مـىکرد. ایشان از آن زمان تعریف مـىکردند که

در زمان جنگ عراق، دورود را زیاد بمـبباران مـىکرد، به خاطر کارخانـهی سیمان فارسید. حضرت آقای بهاءالدینی سفری به دورود داشتند و من از این وضعیت به ایشان شکایت کردم. فرمودند به مردم دورود بگویید حدیث کساء را زیاد بخوانند، این را مادرم فرمودند، حرف من نیست.

در خطبـههای نماز جمعـهی همان هفته این مطلب را به مردم گفتم. از آن خطبه تا آخر جنگ حتا یک بمب به دورود نخورد.

از یک خلبان عراقی که اسیر شده بود، پرسیدند چـهرا شما الیگودرز را زدی، گفت ما بالای سر دورود مـىآمدیم و مـىدیدیم دریاست و لذا مزدیم به الیگودرز، چون باید بمـبها را یک جا خالی مـىکردیم.

این اثرات یک نگاه به ملکوت است، یعنی انسان قدرتی دارد که چشـمها و گوشها و دلها را عوض مـىکند.

ارتباط با رجال غیب

این افراد در میان ما هستند ولی ما نمـىبینیم، اما انسانهای الاهی و واصل هستند که به ما کمک مـىکنند، نفس ما را مطمئـنتر مـىکنند. اول قدرت آن نفس لوامه است که ما را یاری مـىکند و دوم فرشتـههایی هستند که خلاف شیطان کار مـىکنند، و سوم رجال غیب هستند که با دعا و توجه به آنها بسیاری از مشکلات ما حل مـىشود.

حضرت آقای بهاءالدینی در سال چند شب مجلس روضه مـىگرفتند و عادت داشتند که موقع صحبـتهای روضـهخوان از جا بلند نمـىشدند. اما یک روز میان روضه بلند شدند و رفتند به اتاق بغلی. بعد از پایان مجلس که علت را از ایشان پرسیدند، فرمودند سی نفر از رجال غیب آمده بودند و من رفتم پیش آنها، احوالپرسی کردند و بعد هم از جنگ گفتند. گفتم مـىتوانید جنگ را به نفع ما برگردانید؟ پاسخ دادند ما هر کدام به اندازهی صد هزار نفر قدرت داریم، ولی تو مـىخواهی ما کار کنیم یا مصلحت خدا پیاده شود؟

مهـمترین رجال غیب اهل بیت علیهم السلام هستند و عجیب نظارت دارند بر اعمال ما و بسیار علاقـهمند هستند. به طوری که امام صادق علیه السلام فرمودند والله احب ریحکم و روحکم. یعنی هم روح شما را دوست داریم و هم جسم شما را. منتها بحث این است که من و شما دائم داریم دور خودمان پیله مـىتنیم و از امام، خودمان را پنهان مـىکنیم. امام دوست دارد دردهای ما را دوا کند و مشکلاتمان را حل کند. چند روز به مشهد مـىرویم و بعد که برمـىگردیم دوباره شروع مـىکنیم به دیوار چیدن بین خودمان و آقا. هیچ فاصلـهای میان ما نیست مگر ایـنکه خودمان ایجاد مـىکنیم. چون نمـىبینیم، فاصله به وجود مـىآوریم، هر گناه یا هر چیزی که امام از آن بدش مـىآید، یک فاصله مـىاندازد.
ببین اگر قرار باشد آقا بیاید، تو چه تغییراتی در خود به وجود مـىآوری، همین مشکلات را الان برطرف کن تا آقا به دیدنت بیاید. این نگاه به ملکوت انسان در اعمال و نوع اعمال مؤثر است.

حضرت آقای نخودکی ماجرایی را از یکی از اساتید خود تعریف مـىکنند

استادی داشتیم که سید بزرگواری بودند و یک مشکل روحی هم داشتند. یک روز دیدم نشسته و پشت دست خودش مـىزند و گریه مـىکند، علت را پرسیدم فرمودند گریه مـىکنم که اگر مُردم و خدا گفت چـهرا کافران و یهودیان و مسیحیان و غیرمسلمین را به حال خود رها کردی، چه خاکی بر سرم بریزم!

من دیدم این حرف عقلانی نیست، گفتم شاید دوباره مشکلش عود کرده، پس دوباره پرسیدم مشکل چیست، فرمودند چون من مسلمان هستم، ظاهر و باطن من باید طوری باشد که اگر آنها مرا مـىبینند، به اسلام رغبت پیدا کنند، نه ایـنکه فرار کنند و بگویند اگر مسلمانی این است، نمـىخواهیم.

در زندگی ما، دو مطلب هست که مشکل ایجاد مـىکند، کینه یعنی ایـنکه نتوانیم بغض و مشکلی را از دل خود خارج کنیم و نفاق به این معنی که عمل و رفتار عمداً متفاوت باشد.

انسان تشکیل شده از جسم و روح. روح غیر از ایـنکه اراده و حرکت و دیگر مسایل را در اختیار دارد، از تعفن جسم هم جلوگیری مـىکند و لذا جسم به تنهایی فایده ندارد. این روح چیست که وقتی خارج مـىشود، جسم متعفن مـىگردد؟
انسان چه بمیرد و چه نمیرد، اگر به روح خود توجه نداشته باشد، متعفن مـىشود و این تعفن را کسانی که حیوان شدهاند دیگر نمـىفهمند در حالـىکه بوی گندشان مشام خیلـىها را مـىآزارد. حال که اگر روح از بدن بیرون رود، جسم متعفن مـىشود، آیا خود بدن بو و رایحـهی خوبی دارد؟ وقتی روح قوی باشد، بعد از مرگ هم جسم متعفن نمـىشود.

حاکمی در بغداد با شیعیان مشکل داشت و همیشه در پی بهانـهای بود که قبر امام کاظم علیه السلام را نبش کند، مـىگفت اگر جسم امام متعفن شده باشد که ما درست مـىگوییم وگرنه، آنها بر حق هستند. این حاکم وزیری داشت که اهل تقیه بود – و از نبش قبر امام علیه السلام مـىترسید و از حرمت آن آگاه بود، لذا به حاکم گفت شاید آنها درست بگویند و ما مجبور به ایمان آوردن شویم، بیایید قبر علامه کلینی را بشکافیم، چون مـىگویند بدن علمای ما هم خراب نمـىشود. حاکم پذیرفت و وقتی قبر علامه را نبش کردند دیدند بدنش سالم و تازه است.

در جنگ خودمان هم همین طور بود، بدن عراقـىها بعد از یکی دو روز بوی گند مـىداد، اما شهدای ما بعد از سالها از زیر خاک بیرون آورده مـىشوند و هنوز تازهاند. لذا توجه به روح، پس از مرگ چنان اثر دارد که با انسان زنده فرقی نمـىکند.

توجه به ملکوت، انسان را نسبت به کارهایی که مـىکند، بیناتر مـىکند. حضرت رسول صلی الله علیه و آله مـىفرمایند ضربة علی بن ابـىطالب یوم الخندق افضل من عبادة الثقلین. علی علیه السلام تنها کسی بود که ضربه زد، ضربـهی علی علیه السلام به عمرو بن عبدود ملکوت خاصی دارد.
لیلة المبیت در اسلام خیلی اهمیت دارد، شاید بگوییم علی علیه السلام کار خاصی نکرده، اما نه، علی علیه السلام به ملکوت عملش توجه کرده، در صورتـىکه ما اگر مـىخواستیم چنین کاری را انجام دهیم، همـهی جوانب را در نظر مـىگیریم، اما علی علیه السلام خالص این کار را انجام مـىدهد، برای خدا.
پس عنصر مهم، بحث نیت هست که واقعاً چـهرا این کار را انجام مـىدهم.

مناظرهی یک عالم شیعی با یک اسقف کلیسا

- از دلایل حقانیت مسیحیت بر اسلام، سالم ماندن و محکم بودن کلیساهاست، یعنی کلیسا خانـهی خداست.

- اشتباه مـىکنید! اجسام تحمل نام خدا را ندارند و اگر کلیساهای شما بعد از این همه سال سالم ماندهاند به این دلیل است که نام واقعی خدا در آنها برده نشده است، اگر نام واقعی خدا را در آنها بر زبان بیاورید، کلیسا هم طاقت نخواهد آورد. من مـىآیم و در کلیسای شما دو رکعت نماز مـىخوانم.

این عالم شیعی به کلیسا رفت تا گفت الله اکبر تمام ستونها شروع کردند به لرزیدن، تا الرحمان الرحیم را گفت، همه دیدند که دیوارهای کلیسا در حال فرو ریختن هستند.

وقتی اسم خدا را مـىآوریم، واقعاً چـهقدر اعتقاد داریم؟

از روز 29 اسفند 1383 تا دىروز (05/01/1384) پنج میلیون نفر زائر حرم امام رضا علیه السلام بودهاند، تا آخر تعطیلات هم تعداد دیگری به مشهد مـىروند و برمـىگردند، اما چند نفر واقعاً سیم دلشان وصل مـىشود؟

ما بزرگی و کوچکی اعمالمان را نمـىدانیم و تمام اعمال را ملکی مـىسنجیم. در نگاه ملکیِ انسانها به عالم ملک، میزانها و ارتباطها خیلی خاص است، در این میزانها آدمهایی ارزشمندند که بعضی ظواهر را رعایت کنند، اما در ملکوت این اعتبارات اصلاً وجود ندارد، کسانی که خوب هستند کـمتر از آنی که خوباند، مشهورند. اولیا از دو جهت گمناماند:

اولاً از جهت ایـنکه آنقدر که خوب هستند، مردم نمـىدانند؛ ثانیاً در میان مردم دیده نمـىشوند، اما گرچه علما را در دنیا نمـىشناسند اما ایشان مشهورون فی السماء. در عرش از ایـنها نظرخواهی مـىکنند.

زمانه روز به روز بر این منوال پیش مـىرود که در همه چیز ابتذال پیش مـىآید (ر. ک. ابتذال و عمق دین).

خدا مـىفرماید

وقتی نگاه مـىکنم به غالب بندهگانم و مـىبینم به سرعت مشغول بلعیدن و استفاده از نعمات مـناند و ابداً به بندهگی توجه ندارند، آنقدر خشـمگین مـىشوم که مـىخواهم عذاب نازل کنم، اما همان موقع نگاه مـىکنم به قلیل بندهگانم، همانان که تشنـهی شهوتاند و گرسنـهی دنیا، اما در میان دنیا به خاطر عظمت من کوتاه مـىآیند، و خشم من فرو مـىنشیند.

دیدگاه ملکوتی مـىگوید مردم هرچه مـىخواهند بگویند، اگر خدا خوشش مـىآید که هیچ، والا به ما ربطی ندارد، ما شهرت در آسمان را مـىخواهیم. و لذا دیدگاه بچـهگانه در دید ملکوتی جایی ندارد. درست است که دید بچـهگانه کـمکم رنگ مـىبازد، ولی مهم این است که خود انسان کـمرنگش کند، نه به مرور زمان رنگ ببازد.

با تعدادی از دوستان تصمیم گرفتیم که از شیراز به مشهد برویم (حدود 45 سال قبل)، در راه خدمت تعدادی از بزرگان رسیدیم و برخی از آنها مـىگفتند در این سفر عنایتی به شما مـىشود. حوالی سمنان پیرمردی را دیدیم که با پای پیاده سفر مـىکند، او را سوار کردیم، اول فکر کردیم که یک پیرمرد دهاتی معمولی است، اما بعد دیدیم که عجب تحفـهای است، حرفهای عجیب و غریبی مـىزد و بعد از مدتی خودمانی شد. نزدیک نیشابور اطراق کردیم برای صرف نهار. گوشـهای پیدا کرد و آنجا نشست، مرا صدا کرد و گفت بیا با هم غذا بخوریم، نان و پنیری آورده بود، مشغول که شدیم گفت برو و سفرهی دوستانت را نگاه کن! رفتم و دیدم نان در مدفوع مـىزنند و مـىخورند. پیرمرد گفت این ملکوت غذایی است که مـىخورند، این لقمـهی حرام است، پولشان اشکال دارد، گناه همین است.

ملکوت گناه وحشـتناک است، برخی از اولیا اصلاً نمـىتوانند گنـهکار را تحمل کنند، اصلاً از دیدن این افراد منزجر مـىشوند.

اواخر عمر رژیم پهلوی – لعنت الله علیهم اجمعین – وزیر فرهنگ به منزل آقا میرزا جواد آقای تهرانی در مشهد آمد، همین که وزیر وارد اتاق شد، میرزا جواد آقا از پنجره به حیاط پریدند! وقتی اطرافیان جمع شدند و علت را جویا شدند، ایشان فرمودند من نشسته بودم دیدم خرسی وارد اتاق شد و من در رفتم!

گناه همین است، انسان اگر توجه داشته باشد مـىفهمد چه بلایی بر سر خودش مـىآورد. مراقب غذاهایی که مـىخورید باشید.

خداوند متعال در حدیثی خطاب به حضرت محمد صلی الله علیه و آله مـىفرماید

اگر اهل محبت من مـىدانستند که مریدین نزد من چه مقامی دارند، خود را فرش زیر پای مریدین مـىکردند!

اهل محبت کسانی که دم از محبت خدا مـىزنند و مریدین افرادی هستند که حرفهای خدایی را گوش مـىکنند، پای سخـنرانـىها مـىنشینند، و در مجالس مـىآیند چون مجلس مال من است.





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 2 بازدید
    بازدید دیروز: 33
    کل بازدیدها: 688788 بازدید
  • ?پیوندهای روزانه
  • درباره من
  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
  • موضوع درباره امام زمان
    رضایت از خدا و از زندگی
    شرح دعای صحیفه
    شهدا از دیدگاههای مختلف
    امام سجاد و سختیهای بزرگ
    امام سجاد و جدش رسول الله
    امام سجاد و پناه به خدا
    امام سجاد و روز شب
    امام سجاد و فرشتگان
    حکایات هاشمی نژاد-400حکایت
    حکایات فاطمی نیا-100 حکایت
    حکایات استاد دانشمند-120 حکایت
    حکایات شیخ احمدکافی_60حکایت
    حکایات انصاریان_120حکایت
    حکایات مرحوم فلسفی_ 45حکایت
    حکایات شهید دستغیب_ 50 حکایت
    متن حکایات علامه حلی_10حکایت
    متن6حکایت از شیخ صدوق
    متن حکایاتی از شیخ عباس قمی_ره
    متن حکایات شیخ مرتضی انصاری
    وصال یار(1)
    وصال یار(3)
    وصال یار(2)
    وصال یار(4)
    وصال یار (5)
    وصال یار (6)
    یقین و محبت (1)
    یقین و محبت(2)
    یقین و محبت (3)
    یقین و محبت (4)
    هیئت علیه هیئت
    ملکوت انسان (1؛2؛3)
    مکتب عشق
    آسمانی شدن
    جهاد علمی
    توبه
    اخلاق کریمان
    موفقیت و سعادت
    متفرقه ها-مهم
    دید ما نسبت به مردم
    عمل به فرهنگ شهادت
    لینک ارگانهای مختلف و مراکز گوناگون
    هر چه می خواهد دل تنگت بپرس
    دانلود شبهات وهابیت و مسائل مربوطه
    فتاوای خنده دار و مستند وهابیها
    حکایت مختلف شخصیه دیدن داره ها
    تصاویر موضوعی
    افتخار خدمت به مردم(1؛2؛3)
    حرف حساب اینجاست...
    دانلود سخنرانی های حضرت امام خمینی
    منبر های آقای فاطمی نیاء-72 منبر
    منبر های آقای دانشمند
    منبر آقاتهرانی
    منبر آقای صدیقی
    منبر علامه مصباح یزدی
    منبر مرحوم فلسفی
    منبر مرحوم کافی
    منبر استاد مردانی
    منبر حجه الاسلام هاشمی نژاد
    پیرامون امام زمان-آیه الله ناصری
    طب قرانی-استاد خدادادی
    طب اسلامی -دکتر روازاده
    شخصی هاش این توست
    اخلاق(آقا تهرانی)
    شیعه...
    عکسها به سلیقه من...
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • لوگوی دوستان من
  • آهنگ وبلاگ من
  •