سفارش تبلیغ
صبا ویژن
افتخار خدمت به مردم(1) (جمعه 87/9/15 ساعت 11:17 عصر)
نشاءالله سعی داریم در سه جلسه بحث خیلی مهمی رو ارائه بدیم ، اون هم شرح بیان مقام معظم رهبری است که امسال رو به نام سال افتخار خدمت به مردم نامیدند . برای مقدمه دلیل انتخاب این بحث رو خدمتتون عرض می کنم . متأسفانه اغلب بیانات مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی ) در حد شعار ، کلیشه و پوستر و تبلیغات خلاصه می شه و در نهایت محو می شه . یعنی عمل به فرهنگ علوی ، عزت و افتخار حسینی و . . . اینها همه بیشتر در غالب پوستر و کتاب یا چیزهایی که با بافت جامعه سروکار نداره محو می شه و این یک توطئه است که منجر به تکرار صحبت و عمل نکردن به صحبت می شه . همه بسم الله می گن ، همه به جای سال 81 می نویسند : سال عزت و افتخار حسینی ، احتمالاً امسال هم به جای سال 82 می نویسند : مثلاً 15 فروردینِ سال افتخار خدمت به مردم ! اما اون عملی که پشت این کلام خوابیده محو می شه . و اگر ما این بحث رو الان باز می کنیم دقیقاً برای این هست که افتخار خدمت به مردم جا بیفته : اولاً برای کسانی که الان مسؤولیت دارند . که همة ما مسؤولیم ، یعنی این طوری نیست که این بیان فقط خطاب به مسؤولین باشه ، نه به تک تک انسانهای این جامعه هست . همه ما مسؤولیم ، تو الان نسبت به خانواده و کلاس ، دانشگاه ، محله ، کشور و حتی نسبت به جهانت مسؤولی . این کلام باید برای تو جا بیفته . تا بدونی که وظیفه ات چی هست . ثانیاً برای اونهایی که الان مسؤولیت حکمی ندارند و در آینده صاحب مسؤولیت حکمی می شوند . ( خیلی از شما جوانان ) انشاءالله اونها هم بدونند که وقتی می گن : ” افتخار خدمت به مردم ” این یک شعار نیست ، بلکه یک طِز و روشی برای زندگی کردن هست . بحثی که انشاءالله در سه جلسه شرح داده خواهد شد : 1ـ شرح کلمة افتخار و فخر ، 2 ـ شرح کلمة خدمت و 3 ـ در کلام خداوند و معصومین (ع) نسبت به خدمت کردن به مردم چه وظایفی مشخص شده ؟

” افتخار ”
افتخار و فخر :
ما دو نوع فخر داریم : فخر منفی و فخر مثبت . فخر منفی چیه ؟ خوب دقت کنید ! امیرالمؤمنین (ع) می فرماید : ” آدمیزاد را چه به فخرفروشی ، که شروعش با نطفه ای گندیده بوده و پایانش هم مرداری گندیده است . ”
می گه : خوب به خودتون دقت کنید ! شما بین دو تا گَند قرار دارید . 60 سال بین این دو تا قرار دارید . تو این مدت یه مقدار از اون بوی تعفن و گندی که به مشام مردم می رسه کم می شه ، آیا هیچ مناسبتی داره که بخوای به خودت فخر کنی ؟
در عرب قدیم رسم بود که اگر احیاناً یه عربی وقتی داشت راه می رفت کیسه پولش روی زمین می افتاد ، برای خودش کسر شأن می دونست که خم بشه کیسه رو برداره ! اگر می گفتند : آقا ! چرا پولت رو برنمی داری ؟ می گفت : نه آقا ! عرب خیلی شأنش بالاتر از اینه که برای یه کیسه خم بشه !
شخص ممکنه بعضی وقتها برای فخرش از همه چیزش بزنه ، اگه یه زمان نیازی پیدا کنه می گه : آقا از شأن من خارجه بخوام برم دستم رو جلوی فلانی دراز کنم .
یه نفر در محضر امام صادق (ع) دعا کرد : خدایا ! ما رو به خلائقت محتاج نکن ! امام (ع) فرمودند : خیلی دعای بدی کردی . تو به خلائق محتاج هستی . دعا کن : خدایا ! من رو به شر خلائق محتاج نکن . به خلائق بدت محتاج نکن . هیچ کسر شأنی نیست که من و شما نسبت به خلائق دستمون رو دراز کنیم و بگیم : کمکمون کنید . دست ما رو بگیرید . اصلاً ما برای همین زنده ایم که دست همدیگه رو بگیریم . فردا هم خودت باید دست یکی دیگه رو بگیری .
فخر به انساب :
بعضی ها می گن : آقا ما عربیم ، ما لریم ، ترکیم ، فارسیم ، ما شیرازی هستیم ، ما پایتختی هستیم ، این یعنی چی ؟! هیچ گونه فخری در انساب ( اون چیزی که بهت نسبت پیدا می کنه ) نیست . ” من آنم که رستم بود پهلوان ! این دیگه چه صیغه ای هست ؟ آقا ما از دیار فلانیم ! یعنی چی از فلان دیاریم ؟ خودت چند مرده حلاجی ؟ برای عموی پیغمبر (ص) ، پیغمبری که اشرف مخلوقات هست ، گفتند : تَبَّت یَدا اَبی لَهَبٍ وَتَب ” . حتی همین سادات و سید بودن هم فخری نیست ، به ما دستور دادند که به سادات احترام کنید اما این دستور رو به اونها ندادند که به مردم فخر بفروشند .

حضرت علی (ع) فرمودند : هیچ افتخاری در استخوانهای پوسیده ای که تو بالای سرت نگه داشتی نیست . می گه : من بچة‌ فلانی هستم ، از فلان تیره و تبارم . فخر به این چیزها نیست .
در علم هم هیچ افتخاری نیست . عالم بودن هیچ افتخاری برای انسان نداره . دانشجو شدن افتخاری نیست . دکتر شدن افتخار نیست . اونی که افتخار می یاره اون تقوای تو و عملِ پشتِ علم تو هست .
شما یه دکتر خیلی عالیقدر رو وقتی احترام می گذارید که ببینید داره درمان می کنه ، اگه تو خونه اش بشینه بگه : من دکترم ! این دکتری ، براش هیچ فخری نداره . اون خدمتی که پشت این علم خوابیده ، و اون درمان مردم فخر است .
دانشی که ما داریم از خداست . تمام چیزهایی که ما داریم از خداست . هیچ فرقی نمی کرد برای خداوند که تو و بغل دستیت قیافه هاتون با هم عوض بشه ، الان تو دماغت قشنگه ، بغل دستیت دماغش زشته ، خُب چرا به این فخر می فروشی ؟ چرا مسخره اش می کنی ؟ مگه این زیبایی از خودت هست ؟ مگه خودت تلاش کردی که دماغت اینجوری شده ؟ مگه خودت تلاش کردی که هیکلت اینقدر رشید شده ؟ همه اینها از خداست . ضعیفی رو که می بینی چرا فخر می فروشی ؟
یه مثالی می زنم : اگر احیاناً به شما بگن که آقا این کت و شلوار عاریتی و بسیار زیبا مال رفیقت هست ، الان شما این رو بگیرید و تو خونه تون براش نگه دارید تا بیاد ازتون بگیره ، اگر شما این کت و شلوار رو بدون اجازه اون بپوشی و بری تو خیابون مردم نگاه کنند ، بگن : به به ! چقدر قشنگه ؟! اگر واقعاً انسان باشی ، خجالت می کشی ، می گی : این مال من نیست . مال رفیقم هست . عاریتیه !
اینهایی رو که خدا بهت داده ، عاریتی هست ، اگر مردم بهت می گن : به به ! بگو : الحمدلله ! خدایا ! شکرت که این رو به من دادی . نه اینکه خودت رو بالاتر از مردم ببین . همه چیز ، حتی آبروی تو هم عاریتی هست . آبرو هم مال خودت نیست . به چی داری فخر می فروشی ؟ اگر به تو می گن : التماس دعا ، اگه همه جلو پای تو بلند می شن ، می گن فلانی مومن و مذهبی هست ، بگو این برای من افتخار نیست ، این حُسنی هست که انتسابِ به اهل بیت (س) به من داده . این طبیعیه ، عادیه . وقتی منتسب به اهل بیت (س) می شم آبرودار می شم .
باید مراقب باشیم ، تمام چیزهایی که می دونیم از خداست . به اینها فخر نکنیم . افتخار در این چیزها نیست .
امام (ره) به مسؤولین می فرمودند : این مسؤولیت شما مال مردمه ، مردم شما رو قبول کردند ، مردم اومدند با یه دلخوشی به شما رأی دادند . با یه دلخوشی شما رو بالا بردند .
امروز اخبار می گفت : که توی انگلیس اومدند شغلهای مختلف رو ارزشیابی کردند بعد هم یه نظرسنجی کردند ، به مردم گفتند : آقا به نظر شما که شهروند انگلیسی هستی کدوم شغل بالاترین وِجهه اجتماعی رو در مملکت داره ؟ از بالا شروع کردند تا پائین . در این آمار سیاست مدارها یعنی مسؤولین کشور انگلیس ، از بنگاه دارهای املاک ملکی هم رتبه شون پائین تر هست ! وقتی که مردم رو آدم حساب نمی کنند و نمی دونند که این پستی که الان دارند از مردمه و از ارزش مردم هست طبیعیه که از چشم مردم می افتند . سیاستمدار یا نخست وزیر این کشور الان هیچ وجهه اجتماعی نداره . مردم اصلاً دوستشون ندارند . اصلاً کسی آرزو نمی کنه که جای این باشه . حاضره بره معاملات ملکی باز کنه اما سیاستمدار نباشه . ( این آماری هست که خودشون دادند )
مملکت ما با مملکتهای دیگه فرق داره ، مملکت ما مملکتی هست که بر پایة خون شهدا استوار شده . با این خونها هست که ما بالا رفتیم . غیور بودن جوانان ، این مملکت رو حفظ کرد . 300 هزار شهید دادیم ، حالا یه نفر که به یه مقامی می رسه ، باید مراقب باشه ، مسؤولیتش هیچ افتخاری براش بوجود نمی یاره . مقام معظم رهبری می فرمایند : افتخار در خدمت به مردم است . این مسؤولیت هیچ افتخاری نیست .
زمان جنگ جمله ای بود که توی فرماندهی های لشگرها و گردانها بالای سر فرمانده می زدند و این جمله کلام زیبای آقا امیرالمؤمنین (ع) بود ، حضرت می فرمایند : ” اگر مقام ماندنی بود به تو نمی رسید ! ”
اینکه الان تو یه مقامی داری برای اینه که مقام ماندنی نیست . یه روز می یای ، یه روز هم خیلی راحت کنار می ری . لذا مسؤولیت داشتن فی نفسه هیچ افتخاری نیست .

اما فخر مثبت :
حالا ببینیم چه چیزهایی مایة افتخار ماست ؟ اگر ما کلمة افتخار برامون خوب باز نشه بعداً راه رو اشتباه می ریم و نمی فهمیم که از این مملکت ، زندگی ، انسانیت و خودمون ، چی می خوایم ؟
امیرالمؤمنین (ع) در مناجاتشون می فرمایند : ” خدایا ! همین عزت و سرافرازی و افتخار مرا بس که من بندة تو هستم و همین افتخار من را کافیست که تو خدای من هستی ! ”
یه کم به اطرافمون دقت کنیم ، موجودات رو یه نگاهی بکنیم : سوسک ، مگس ، گربه ، سگ و . . . هیچ کدوم از اینها اون ارزشی که من و تو داریم رو ندارند . میونِ این همه خلایق ،‌700 هزار نوع مورچه با ژنتیک های مختلف وجودداره ، و خیلی عجیبیه ما الان موجودی به نام انسان تنها یک نوع داریم . اگه از روی رنگ پوست حساب کنیم چهار ، پنج نوع می شه ، اما از نظر ژنتیک هیچ فرقی باهم نداریم . همه ما انسانها یه شکلیم ، یه شخصی که دکتری می گیره همه ما رو ( سیاه ، سفید ، سرخ ) می تونه درمان کنه . چندین میلیارد نوع خلقت ، از جمادات و مایعات و گاز گرفته تا موجودات زنده و یا فاقد روح . میون این همه خلقت ما بنده خداوند شدیم . اشرف مخلوقات ! این بالاترین افتخار ماست .
پس از دیدگاه امیرالمؤمنین (ع) افتخاراتی که برای انسان هست : 1 ـ انسان مقام انسانیت و بندگیِ خداوند رو برای خودش افتخار بدونه . ( همین افتخار مرا بس که بنده تو هستم . ) 2 ـ افتخار به اینکه خداوند خالق ما بوده . ( و این افتخار مرا کافیست که تو خدای منی ! ) این هم خیلی مهمه ، من چشمهام رو که باز کردم دیدم یه وجودِ قادر و متعالی من رو خلق کرده که در بالاترین درجاتِ صفات خوب قرار داره . بهترین کریم ، بهترین رحیم ، بهترین متعال ، بهترین قهار ، همه چیزش در بهترین نوع هست . تو خدای منی !
کسی که خدای خودش رو بشناسه ، این خدا براش بالاترین افتخار هست . می گه : آقا ! ما تو یه جهانی خلق شدیم که در این جهان خداوند تبارک و تعالی ای ما رو خلق کرده که این خداوند خودش موجود عجیبی هست که هیچ عقلی نمی تونه تصورش کنه . پس ما خیلی مهم هستیم . انسانیم !
این انسان وقتی خدا رو شناخت ، این رو می دونه و اطمینان داره که همچین خدایی که برای همین الان ، و برای 60 ، 70 سال دنیای من اینقدر برنامه ریزی کرده ، یک خُلْد و یک جاودانگی هم برای من در نظر گرفته . که اونجا کلی عشق کنم ، کلی صفا کنم . برای من یه عالمه برنامه داره .
شما یه بچة یتیمی رو فرض کنید که بهش می گن : ” آقا ! یه خانواده ای اومدن می خوان سرپرستی تو رو قبول کنند ، اینها پولشون از پارو بالا می ره ، برج دارن ، ویلا دارن و . . . اونجا کلی برات برنامه ریزی کردند ، یک ماه تو پرورشگاه تحمل کن تا بیان دنبالت . ”‌
این بچه هم چون می دونه که چه کسی قرارِ پدرش بشه ، این یک ماه رو با خیال راحت می گذرونه ، می گه : انشاءالله وقتی باهاشون رفتم ، اتاق اسباب بازی دارم ، اتاق فلان دارم ، کلی کیف می کنه .
انسانی هم که خدای خودش رو می شناسه افتخار می کنه و آرام می شه .
3 ـ باز امیرالمؤمنین (ع) می فرمایند : فخر به همم عالیه است . ” الفخر بل همم العالیه ” خوش به حال اونی که خودش
می گه من یک انسان قوی هستم ! خیلی محکم . هیچ چیز نمی تونه من رو خم کنه . من کوهم ،
روایت هم می فرماید :
” المؤمنُ کَلْجَبَلُ الرّاسخ لایحرِکُ العواصف ” می گه : من کوهم ، افتخار می کنم به اینکه عالم و آدم نمی تونند من رو تکون بدن
. افتخار می کنم به اینکه هیچ زمانی ، هیچ محیطی ، هیچ اطرافیانی ، هیچ کمیت و کیفیت و هیچ لذتی نمی تونه من رو از مسیر خداوند به اندازة یک سر سوزن منحرف کنه . اگر به این درجه رسیدی و تونستی ارادة‌ خودت رو نشون بدی ، افتخار کن ! این افتخار داره . ( همم عالیه )
آقا ! بنده تو این مملکت مسؤول شدم ، هیچ چیزی نمی تونه باعث بشه به اندازه سر سوزنی از دایرة عدالت کنار برم . این افتخار هست . مقام معظم رهبری فرمودند : افتخار یعنی اینقدر روی خودش کار کرده باشه که تمام دنیا رو اگه بهش بدن ، سر سوزن از مسیر الهی کنار نره . بقول پیغمبر اکرم (ص) اگر ماه رو در یک دست و خورشید رو در یک دست دیگه اش قرار بدهند ، سر سوزن از مسیر الهی کنار نره . برای رسیدن به پست و مقام کوتاه نیاد . ( همت عالی و بلند ” الفخر بل همم العالیه ” ) بعضی همت های بلند و کهکشانی دارند ، اینقدر قوی فکر می کنه ، اینقدر محکم هست که اصلاً براش مهم نیست اطرافش چه خبره .
بعضی ها هم ( حتماً دیدید توی مملکت ) بهشون می گن : بادیالیست ! یعنی هر طرف باد بیاد می ره . امشب می یاد اینجا خیلی مرتب ، پیرهن مشکی پوشیده ،‌ خیلی ردیف ، می شینه . دائم دست به محاسنش می کشه ، سبحان الله و الحمدلله هم می گه ، خیلی آروم راه می ره . صبح لباسش رو عوض می کنه با یه محیط دیگه همرنگ می شه . بعد از ظهر یه جور دیگه ! بعضی ها اینطوری هستند . ما از این مُضَبْضَبها در تاریخ اسلام داشتیم ، در تاریخ انسانیت و در تاریخ همین مملکت هم داشتیم . کسانی که تحمل ندارند و نمی تونند تو یه گروهی با جمع همراه نشوند . اینها بزرگترین مشکلشون همینه که همت عالی نیست .
می گه : ” آقا ! من با همه می سازم ، با بد می سازم با خوب هم می سازم ! ” افتخار می کنه ، اصلاً جای افتخاری نیست
نمی شه با همه ساخت .

حالا ببینیم امام صادق (ع) به عنوان امام و اقتدای ما و به عنوان کسی که بالاترین مسؤولیت تاریخ گردنش هست ، کسی که شاگردانی چون حضرت امام (ره) و رهبر معظم انقلاب داره ، افتخار رو در چی می دونه ؟ امام صادق (ع) می فرماید : افتخار در سه چیز است :
1 ـ” در تهجد و نماز شب . ” می خوای در روز برای مردم خوب کار کنی ؟ باید شب اهل خوب معامله کردن با خدا باشی . انسانی که به خدا نزدیک هست ، برای مردم خوب کار می کنه . اونهایی که شعار می دادند : ” آقا ! ما به مردم خدمت می کنیم ، این ثوابش از نماز شب بیشتره ! ” دیدید رفتند و خدمت به جیبهاشون کردند ؟ یه شعر سیاسی هست که می گه :
هر که آمد داد و فریادی فراوان کرد و رفت زخم هایش را به نان و سکه درمان کرد و رفت
اینها کسانی بودند که از نماز غافل شدند . آدمی که الهی نباشه ، آدمی که عاشق خداوند نباشه ، نمی تونه به مردم عشق بورزه . نمی تونه به مردم خدمت کنه .
2 ـ
افتخار دوم : ” به آنچه در نزد مردم است چشم نداشته باشد . ” آقا ! الان اینجا این مسؤولیت مال تو هست . تو خونه تون مسؤولی ، نماینده ولی فقیه در خونه هستی . در اینجا همین رو داشته باش . اگر که بخوای به دور و ورت چشم داشته باشی ، از خودت و از مردمت غافل می شی . مراقب باش ! ( به آنچه در دست مردم هست چشم نداشته باشد . )

3 ـ از همه مهمتر و بالاترین افتخار این است : ” ولایت و محبت به محمد و آل محمد (ص) . ” خوش به حال اونهایی که در زندگی شون وقتی مسؤولیت می گیرند از خودشون غافل نمی شن
. همه شما بالاخره توی این مملکت یه مسؤولیتی می گیرید ، می دونید مسؤولین این مملکت چه کسانی هستند ؟ از تویی که تو اداره کارمند آبدار خونه هستی ، تا تویی که مغازه داری و یکی از اهرمهای اقتصادیِ این جامعه هستی ، تا کسی که فرمانده کل قواست . همه مسؤولند . می گن : آقا ! مسؤولین بد هستند ! خُب تو هم مسؤولی ، خودت خوبی ؟ تویی که داری داد می زنی ، از رشوه خواری و پارتی بازی و فلان و فلان شکایت می کنی ،‌ پس چرا خودت تو آبدارخونة مسجدتون چایی خوش رنگ رو به رفیقت می دی ؟ چرا روی خودت کار نمی کنی ؟ چرا از همین الان مراقب نیستی ؟ تو که تو همین تشکیلات ، رفیقت رو جلو می ندازی ، فردا اگه به یه جایی برسی ، بهت رو بندازند که سفارش پسرشون رو بکنی ، حاضری بگی : ببخشید ، خیلی دوستت دارم ، برادرم هستی ،‌ خواهرم هستی ، پسر عموم هستی ، اما مسؤولیت مال من نیست . مال خون شهداست ، مال امام (ره) هست ، امامی که نوه اش رو زندان انداخت ، امامی که به پسرش هیچ مسؤولیتی نداد ، و گفت نمی خوام چیزی گیرِد بیاد . همین الان هم نوه شون چیزی نمی خوان . مسؤولیت از این امام (ره) به من رسیده .
خودتون رو پاک نگه دارید . خوب دقت کنید ! روی کارهاتون بررسی داشته باشید ، از همین کارهای کوچیک شروع کنید ، از سرویس دهی و کار مستحبت در کانون شروع کن ، الان که یه مسؤولیت کوچیک داری ، اگر هوای نفست رو نتونی حذف کنی ، ( به اونهایی که قیافه شون رو بیشتر می پسندی بیشتر سرویس ندی ) فردا که مسؤولیت بزرگتر بهت می دن ، بقیة‌ هواهای نفسانی ، سفارشها ، امیال و . . . هم پشتش می یاد ، اونجا دیگه نمی تونی پا روی هوای نفست بگذاری .
پس مراقب باشید ، اولین کلمه که گفتیم افتخار : افتخار در همت عالیست تا همت عالی نداشته باشی ، کلمه بعدی مقام معظم رهبری اصلاً نمی شه واردش شد ، اصلاً خدمت یعنی چی ؟ کسی که هنوز کلمه افتخار براش جا نیفتاده به خدمت نباید فکر کنه . اول افتخار رو برای خودت درست کن . همت عالی ، تهجد ، چشم نداشتن به مال مردم و ولایت اهل بیت (س) .





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 55 بازدید
    بازدید دیروز: 60
    کل بازدیدها: 688178 بازدید
  • ?پیوندهای روزانه
  • درباره من
  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
  • موضوع درباره امام زمان
    رضایت از خدا و از زندگی
    شرح دعای صحیفه
    شهدا از دیدگاههای مختلف
    امام سجاد و سختیهای بزرگ
    امام سجاد و جدش رسول الله
    امام سجاد و پناه به خدا
    امام سجاد و روز شب
    امام سجاد و فرشتگان
    حکایات هاشمی نژاد-400حکایت
    حکایات فاطمی نیا-100 حکایت
    حکایات استاد دانشمند-120 حکایت
    حکایات شیخ احمدکافی_60حکایت
    حکایات انصاریان_120حکایت
    حکایات مرحوم فلسفی_ 45حکایت
    حکایات شهید دستغیب_ 50 حکایت
    متن حکایات علامه حلی_10حکایت
    متن6حکایت از شیخ صدوق
    متن حکایاتی از شیخ عباس قمی_ره
    متن حکایات شیخ مرتضی انصاری
    وصال یار(1)
    وصال یار(3)
    وصال یار(2)
    وصال یار(4)
    وصال یار (5)
    وصال یار (6)
    یقین و محبت (1)
    یقین و محبت(2)
    یقین و محبت (3)
    یقین و محبت (4)
    هیئت علیه هیئت
    ملکوت انسان (1؛2؛3)
    مکتب عشق
    آسمانی شدن
    جهاد علمی
    توبه
    اخلاق کریمان
    موفقیت و سعادت
    متفرقه ها-مهم
    دید ما نسبت به مردم
    عمل به فرهنگ شهادت
    لینک ارگانهای مختلف و مراکز گوناگون
    هر چه می خواهد دل تنگت بپرس
    دانلود شبهات وهابیت و مسائل مربوطه
    فتاوای خنده دار و مستند وهابیها
    حکایت مختلف شخصیه دیدن داره ها
    تصاویر موضوعی
    افتخار خدمت به مردم(1؛2؛3)
    حرف حساب اینجاست...
    دانلود سخنرانی های حضرت امام خمینی
    منبر های آقای فاطمی نیاء-72 منبر
    منبر های آقای دانشمند
    منبر آقاتهرانی
    منبر آقای صدیقی
    منبر علامه مصباح یزدی
    منبر مرحوم فلسفی
    منبر مرحوم کافی
    منبر استاد مردانی
    منبر حجه الاسلام هاشمی نژاد
    پیرامون امام زمان-آیه الله ناصری
    طب قرانی-استاد خدادادی
    طب اسلامی -دکتر روازاده
    شخصی هاش این توست
    اخلاق(آقا تهرانی)
    شیعه...
    عکسها به سلیقه من...
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • لوگوی دوستان من
  • آهنگ وبلاگ من
  •