سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جهاد علمی (پنج شنبه 87/2/5 ساعت 12:34 عصر)
بسم الله الرحمن الرحیم جهاد علمی می فرمایند که : ای کسانی که ایمان آورده اید استجابت کنید ، دعوت خداوند و رسول خدا رو ، وقتی شما رو دعوت می کنند وقتی شما را صدا می زنند برای اینکه شما رو زنده بدارند از این آیه شریفه ما این الطفات و توجه رو به دست می آوریم که دین و اخلاق یکی از نقش هایش زنده کردن است وجود انسانها بدون معنویت یک وجود مرده است واین نیاز به معنویت الان در جوامعی که حالا ما تحت عنوان جوامع غربی یا سکولار ، یا جوامع بدون خدا می شناسیم ، حتی در این جوامع هم الان احساس نیاز به معنویت کاملاً مشخصِ در جوامعی که الان فریاد سکولاریزم می زنند و بی دینی رو در حقیقت می خواهند ترویج بدهند ، اونجا هم این جوری که ما داریم نقل می کنیم می یان بگن که دین از سیاست جداست و سکولاریزم اصلاً به این معنا نیست حالا ممکنِ یک حکومتی مثل ترکیه خیلی افراطی برخورد کنه و این معنای سکولاریزم رو بد برداشت کنه ، به غرض البته ، اما معنای سکولاریزم جدا بودن دین از سیاست نیست و دین اصلاً به درد انسانیت و حکومت و دولت نمی خوره ، سکولاریزم در ریشه و پایه معناش جدا بودن نهادهای دینی از نهادهای سیاسی است . یعنی مثلاً روحانیت نباید حکومت کنه ، چون نهاد روحانیت یه نهاد دینی است ، و نهاد حکومتی یه نهاد سیاسیه ، می گه که مثلاً ابزار دینی نباید در حکومت دخیل باشه ، مثلاً اونا نمی گن که مثلاً دین دخالتی نداشته باشه ، چرا ؟ خیلی از قوانین کشورهایی که سکولار هستند بر مبنای دینشون گفته شده قانون اساسی شون خوبی و بدی ، شر و خیر رو دین تعیین می کنه و بر طبق همینِ که قوانین یک نظام شکل می گیره ، پس حتی اونها هم نمی توانند که تأثیر معنویت رو بر انسانیت در حکومت ، در دولت ، در دنیا به طول کلی مخفی کنند . در کل نمی تونند . خُب پس دین احیاگر وجود انسان است زنده می کنه انسان رو بحث ما این نیست ، بحث ما اینه که حالا که دین احیاگره و آیة شریفة قرآن دلالت بر این مطلب داره که این دین است که شما رو زنده می کنه آیا ما هم احیاگر دین می تونیم باشیم یا نه ؟ آیا دین نیاز به ما داره که دین رو احیا کنیم ، زنده کنیم ، فعال کنیم ، پیاده کنیم ، یا نه بعضی از علما بر طبق فرمایش شهید مطهری در کتاب ارزشمندشون ده گفتار میفرمایند که برخی معتقدند که نه آیه قرآن دلالت داره بر اینکه نه به هیچ وجوه ما نقش احیاگری برای دین نمی تونیم باز کنیم ، دین خودش برای خودش احیاگرِ . آخه دین ما رو احیاء‌می کنه ، خداست که ما رو احیای می کنه ما چی کاره ایم که بریم دین خدا رو احیا کنیم ؟ این تفکر یه تفکر جامدی هست ، که شهید مطهری هم نقد می فرمایند اینطوری که تفکر رو قبول ندارند می گن این طوری نیست این تفسیر یه تفسیر غلطی از آیه قرآن است . آیه قرآن یه قسمت از قضیه رو گفته که دین احیاگر ماست ، اما نگفته که ما در مقابل دین نقش احیا نداریم ، فقط فرقش اینه که ما نگفتیم احیاء دین ، یعنی ما نگفتیم که دین اسلام دیگه آقا دِمده شده ، تعطیلش کنید ، یه دین دیگه بیارید ، مثلاً 00000 یه دونه دیگه بیارید یه اسم دیگه بذارید روش ، بهائیت ، وهابیت ، یه دین دیگه بیاریم ، حالا وهابیت که اسالم یه دین دیگه ما این رو نگفتیم ، ما گفتیم دین اسلام رو همون دین رو اصیلش رو کشف کنید و احیا کنیم . به این می گن احیاء تفکر دینی ، نه احیاء دین ، این مقدمه رو که عرض کردم خدمتتون برای مطلبی که امشب می خوام خدمتتون بگم برای اینه که بعد از این مدت که سه روز و سه شب در انزوا ، اعتکاف یعنی انزوا دیگه ، معتکف یعنی کسی که از دنیا بریده و دور شده بعد از اینکه سه روز و سه شب بریدید از دنیا و دور شدید حالا اومدید تو دنیا ، حالا بر طبق سیرهای عرفانی بخوایم بگیم در سیر در درگاه ملکوت و عرش بودید حالا از حق برگشتید به خلق ، اومدید ، آماده ای باید ببینیم چی کار باید بکنی ؟ وظایف زیاده یکی از وظایفتون رو من امشب می خوام بگم که وظیفه مهمی است . اونهایی که نشنیدن انشاءالله قول می دهند خوب بشنوند ، و عمل کنند . اگه الان من به شما بگم که ماه گرفتگی رخ داده و نماز آیات واجبِ ، واجب فوری هم هست طبیعتاً جلسه تعطیل می شه و همه صفوف نماز آیات رو می بندیم و نماز می خونیم ،‌چرا چون می گید واجبه ، در دین ما ، در فرهنگ تشیع ، کلمه وجوب هرجا گفته بشه ما همه کار رو ول می کنیم و این واجب روانجام می دیم . هرجا کلمة حرام گفته می شه ، ما اگه انجام بدیم ناراحتیم و توبه می کنیم یعنی واجب و حرام مشخصِ دلیل اینکه چرا به واجبات عمل می کنیم هم کاملاً مشخص همه اینها به واجبات عمل می کنند ، اما بعضی چیزها رو گفتند واجبِ ما شنیدیدم اما فکر نمی کنیم واجبِ ، می گیم حالا گفتن ، من جمله این روایتی که کاملاً مسلم و مشخصِ و همه نقل کردند و همه هم از بر هستید ، پیغمبر اکرم (ص) می فرمایند : ” طلب العلم فریضه علی کلی مسلم ” علم و طلب علم واجب است ، این کلمة‌ ” کل ” دلالت بر وجود عینی داره ، بر هر کدام از شما و تک تک مسلمین ، اعم از مرد و زن واجب است که علم طلب کنند . آقا من شغلم مثلاً نیازی به علم نداره ، می فرمایند ربطی نداره ، طلب علم واجبِ . آقا مگر شما که شغلت مثلاً می گم تفسیر قرآن می نویسی خُب دیگه نماز نمی خونی ، آقا گفت مفسر قرآن دیگه نماز یعنی همین قران دیگه ، می گه آقا نماز واجبِ می گیم علم هم واجبِ ، شما که از اعتکاف اومدید بیرون ، خوب دقت کنید ، یکی از موارد وجودی که اگر این واجب رو ترک کنی یعنی حرام مرتکب شدی ، اینه طلب علم واجب است بر هر مسلم ، هر کدام از شما تک تک از کِی تا کِی ؟ ” مِن المهد الی الحد ، از گهواره تا گور این حدیث نبویه ، ز گهواره تا گور دانش بجوی ، ترجمه حدیث نبویه ، ” اطلب العلم من المحد الی الْلَحد ” باز ” اُطلب ” امر دلالت بر وجود داره ، آره اگر که قرینه حساب کنیم در این جلسه ما می خوایم وجود علم رو اثبات کنیم ، نه اینکه بگیم بچه های درس خونی باشید ، بچة خوبی باشید ، پدر و مادرهاتون راضی باشن ، دیگه بچه بازی نیست که وجودت به عنوان یک مسلمون ، نشستی می خوای گوش بدی من می خوام وجود علم رو اثبات کنم ، واجب بودن علم و چه علمی ؟ تا چه حد ؟ و چه طریقی ؟ پس اولین جمله اینه که واجب است ، مثل اینکه من یه منبر براتون رفتم واجب نماز گفتم آقا قدم اول نماز واجبِ ، همه دیگه مقید شدن نماز رو ، باید بخونن ، حالا وقتی همه مقید شدید یه وجود فراگیری علم یعنی اگر یک روزی بگذره و علم در اون روز در علمت پیشرفت نکرده باشی او روز کار حرام مرتکب شدی . ولو یه جمله ، ولو یک کلمه ، حالا که همه به این نتیجه رسیدید حالا من فوایدش رو عرض می کنم . اولین فایده علم که حالا علم رو قشنگ باز خواهیم کرد که دقیقاً چه علمی ؟ فعلاً فوایدش رو بگیم ، 1 ـ احساس مسؤولیت شما یه دونه کتاب می خونید می بینی در این کتاب خوب بعضی وقتها جدی آدم تعجب می کنه که چرا اینقدر نسل جوان ما با کتاب بیگانه هستند ، من شاید خیلی مرور دارم رو کتابهای شهید مطهری مرور به معنای چند بار خوانی که خُب چند بار خوانی دیگه آدم بار سوم چهارم یه نگاه که می کنه مطلب جا می یفته براش ، ا مروز باز ده گفتار ایشون رو یه نگاهی کردم ببینم این مسئله اگه چیزی باشه تو نظرم برسه انتخاب کنم که برداشتم بعد اول سخنرانی رو که نگاه کردم دیدم که نوشته در 19/10/1340 یعنی 40 سال پیش بعد که دقت کردم مخصوصاً یه قسمتی از گفتار فکر کنم هفتم بود که بحثِ جوانها بود ، تربیت مدیران ، مدیران چگونه باید باشند نسبت به جوانها ؟ دیدم که حقیقتاً امسال بنده که همین الان در سال 1380 با جوانها سروکار داریم تا معلمین پرورشی و استادهای دانشگاه و روحانیت ما بلاخص که می خوان فعال باشن ، و دبیران و مدیران و هر کسی که با تعلیم و تربیت سروکار داره انگار شهید مطهری سال 1380 صحبت کرده ، 40 سال پیش حرفهایی که اون زمان زده ، انگار الان باید یکی بزنه ، ما همین الان این حرفها رو داریم می زنیم ، که مثلاً خطاب می کنه که آقا تا کی باید چوب تکفیر تو سر جوونها بزندی و مسخره شون بکنید و همه جوانها رو لااُبالی و قاصر و شهوت پرست می دونید ؟ تا کی اینطوریه ؟ با این چوب نمی شه اینکه هی بری رو منبر بشینی فحش بدی به جوونها که بد شدن مردم ، انگار سال 80 داره صحبت می کنه ، این مال این نیست که حتی منبر ما به کتابهای ایشون بیگانه بوده ، نخونده 40 سال پیش گفته آقا این کار رونکنید ، حتی روحانیت ما هنوز به شهید مطهری بیگانه اند ، علی رغم این همه تبلیغاتی که می شه همین بحث ها جاش خیلی خالیه ، تو کتابهای دبیرستانی که مردم و جوونها بفهمند یه آخوند 40 سال پیش چی جوری فکر می کرده ، 40 سال پیش اون هم تو کدوم برهه ؟ برهه ای که واقعاً نگاه کردن به جوونها چندش آور بود ، دبیرستان های مختلط ، میکده ها ، خیابونهای پر از فساد ، یک وضعیتی که اصلاً با الان قابل مقایسه نیست . چقدر یه روحانی روشن ، بصیر . خُب حالا خیلی زشته مثلاً آمار بگیرن بگن آقایون 10 گفتار شهید مطهری رو کی خونده ؟ برادرها و خواهرها حالا مثلاً 10 نفر تو این همه جمعیت دستشون رو بالا می کنند . پس چه ادعایی داریم ما ؟ ما چه عملی به رفتار علوی ؟ کو عمل بابا 40 سال پیش گفته تیراژ هم شده همه دارن تمام کتابخونه های مساجد ما دارن یک ریال هم نمی خواد پول خرج کنید ، یه سری زدید حداقل کتابهاش رو بردارید تو فهرستش یه نگاهی بکنید ؟ خُب بچه دبیرستانی هایی که به من زنگ می زنند من معمولاً جواب نمی دم و می گم مراجعه ک نید به این کتابها ، آقا چرا خدا ماها رو سیاه و سفید آفرید اینرو که شهید مطهری سال 1342 جواب داده ، برو نگاه کن ،‌تو کتاب اونقدر روونه ، تا می گی می گن سختِ کتابها ، کجاش سخته ؟ گوش بدید ، بخوندی ببینید چقدر روونه بله تو همین 10 گفتار ،‌دو تا بحث فلسفی هم داره ، اون دو تا رو اگه نمی تونی بفهمی نخون ، بقیه اش رو بخون ، به فهرست نگاه کن ، حتی تیتر مشخصِ چقدر بحث ساده است ، این همین جلمه تیتر چرا خداوند انسانها رو روسیاه و سفید آفرید این تیتر یکی از بحث هاشِ . خُب وقتی شما این کتاب رو می خونید فرض می کنیم کتاب عدل الهی رو خوندید مواجه می شید با یک سری جوابها برای پرسشهایی که تو کلاسِ ، تو دانشگاه می بینی داره موج می زنه و تا حالا همین جوری ساکت بودی وقتی این علم رو پیدا کنی زنگ تفریح این ور ، اون ور می می شینی و اونایی که این سؤالها رو می کنند جوابشون رو می دی . علم احساس مسؤولیت می یاره ،‌بلدی ، دوست داری بگی ، این علم احساس رو به تو دست می ده و یواش یواش می بینی که می تونی خیلی شبهات بزرگ رو هم حل کنی ، دومین فایدة علم احساس برتری و شخصیت انسانی که عالمِ این انسان خودش رو بالا می بینه با مسائل پیش پا افتاده کوچک نمی شه ، برای 10 هزار تومن خودش رو خراب نمی کنه ، این انسان برای خودش احساس شخصیت می کنه ، در جاهایی که شخصیت انسانیش لگد می شه .شرکت نمی کنه ، شما برید مثلاً‌فرض می کنیم ، ایران مثلاً تو وقت اضافه ، تو آخرین دقیقه مثلاً با یه بدبختی یک بر یک 0000000 برده این ملتی که ریختن تو خیابون دارن می زنند و می رقصند برید به اینها بگید چند درصدشون علم دارن ؟ یه مشت بچه تنبل های کلاسها و بچه فلان دبیرستان ها و … برید ببینید چند درصدشون دانشجو هستند ، چرا اون نمی یاد ؟ دانشجو برای اینکه علم شخصیت و وقار می یاره ، دانشجویی هم الان منبری نیستا ،اما عنوان وقار می یاره ، برای خودش کسر شأن می دونه . اما الان رو نمی دونم شاید الان ، قاعده این طوریه ، حالا دانشجو حالا فوق لیسانس ، کارشناسی ارشد هنوز عیدِ وقار دارن ، دانشجوهای خودمون هم خیلی ، اینطوری نیست ، دانشگاهی احساس شخصیت می کنه ، برای خودش اگر تو احساس شخصیت نمی کنی و سبک می شی وقتی می ری دانشگاه بعضاً برای اینکه کسی بهش نگفته اگر بدونه قدر و مرتبه خودش رو یه حوزوی ، یه دانشگاهی ، بدونه این احساس شخصیت می کنه ، این علم باعث می شه شما وقار خودت رو حفظ کنی . حرف زدنت فرق می کنه ، صحبت کردنت فرق می کنه ، راه رفتنت فرق می کنه . شخصیت می یاری ، سبک بازی انجام نمی دی ، تو کلاس ها اگر دقت کنید هیچ وقت شاگرد اول ، دوم ،‌سوم ، اهل جُک گفتن و تیکه انداختن و معلم خراب کردن نیستن ، بی سوادها و تنبل ها این تیپی هستن ، تیکه می ندازن ، معلم رو خراب می کنند ، کلاس رو می ریزه به هم ، براش هم فرقی نمی کنه که مثلاً معلم بزنه تو گوشش بندازدش بیرون . تو گوشش هم که می زنه می ندازدش بیرون می ره از پشت پنجره شکلک در می یاره . خیلی بی شخصیتِ دیگه ، این شخصیت نداره . هیچی براش مهم نیست ، که مردم به چه چشمی بهش نگاه کنند ، دیدید بعضاً خدا قسمت نکنه معتادها رو براش مهم نیست که مردم بگن لباسش کثیفِ ، موهاش ژولیده است ، آدم نیست ، حیوونه ، کرمِ ، کثافتِ هیچ براش مهم نیست ، چرا ؟ چون شخصیت نداره ، شخصیت انسانیش خورد شده یکی از چیزهایی که احیا می کنه شخصیت انسانی رو علم است ، همیشه شاگرد اول ها تو کلاس انسانهای مؤدب تری هستند ، خود به خود اینطوری هستن . عدم سرخوردگی در جوانی و پیری یکی از خصوصیاتی که انسان هرچه سنش بیشتر می شه وقارش و احساس مفید بودنش بیشتر می شه علمِ . عالم هرچی سنش بالاتر می ره از خودش راضی تره ، برای اینکه عالم تر می شه ، برای اینکه سن انسان رو فرسوده می کنه و علم انسان رو با نشاط می کنه . برای اینه که وقتی علم در بدن انسان تزریق می شه روح جوانی رو بیشتر ثمر می ده ، شما ببینید درختهای مسن که برگ و بار بیشتری دارن ، میوة بیشتری می دن ، همیشه از درختهای خیلی کم سن و سال وقارشون هم بیشتره اگر اون درخت زبون داشته باشه خیلی راضی تره پیر شده ، اینایی که از جوون بودنشون خوشحال هستند ، و از اینکه دارن پیر می شن ناراحتند اینا در مسیر علم نیستند ، وگرنه عالم دوست داره ، زودتر بره . جاافتاده تر بشه ، به سن 40 سالگی برسه ، علمش بیشتر بشه ، به خودش می گه من الان 20 سالمه ، 20 ساله دیگه می شم 40 سال ، 20 سال علم اضافه می شه ، احساسِ شخصیت می کنه ، سر خورده نمی شه ، عالم سر خورده نمی شه . عبرت بگیرید ، برید تو این پارکها ، بعضاً حالا نه همه بعضی از اینهایی که مسن هستند ، تو پارکها نشستند ، اینا از بی کاری دارن می میرن یعنی واقعاً هیچ کاری نمی تونن بکنن‌ ،‌حالا بعضی برای تفریح می رن ، بعضی ها نه صبح تا شب نشستن تمام دلخوشیش حالا اینه که مثلاً یه نوه کوچولو داره ، نوه ام می گه دوستت دارم‌، دروغ می گه ، همش گولت می زنه ، این نوه ها دل خوش نکنیدا ‌، نوه ها همه تا دو سه ،‌ چهار سالگی پدربزرگ و بابا و اینها رو دوست دارن ، برای اینکه شکلات می ده ، فلان می کنه ،‌بعداً یه تفریح دیگه گیرش می یاد ، به یه دوچرخه می فروشتت ، به همین راحتی . کی می خواد دل خوش کنه به اینها ؟ ماها برای پدر مادرامون عاشق خوبی بودیم که حالا برای پدربزرگ ها عاشق خوبی باشیم ؟ دیدید مگه کی آقا پدر سرمایه زندگیش رو می ذاره . یه وقتی یه بنده خدایی با من صحبت می کرد می گفتش که مادرم با خانمم خیلی مشکل داره ، نمی تونه خانمم رو ببینه اذیتش می کنه ، خانمم هی صبر می کنه و هی این اذیت می کنه ، گفتم باباجون طبیعی هست حالا این بحث خانواده نداریم ، تو پرانتز دارم می گم این مادرت یک عمر شیرة جانش رو به پای تو ریخته ، عشق شون تو هستی ،‌تو حالا بزرگ شدی رفتی یه زنی گرفتی ، یه عشقی پیدا کردی ، محلشون هم نمی ذاری ، طبیعی نسبت به زنت حسادت داشته باشه ، برای اینکه عشقش رو ازش دزدیده ، طبیعیه مادر زن ها با دامادها و مادرشوهر ها با عروسها بد باشن ،ؤ طبیعیه برای اینکه این بچه اش رو برای خودش می خواد . این ظلم طبیعت است به ما ، و این ظلم رو باید تحمل کنیم ، این بچه اش رو برای خودش می خواد ، تو دزدیدیش ، بچه اش راه می ره چپ می ره ، راست می ره این می گه زنمِ اون می گه شوهرمِ ، خُب مامانت هیچ کارش هم نمی شه کرد ، اونهایی که تازه ازدواج کردن هم بدونند 20 سال دیگه همین بدبختی رو دارن ، این قاعده طبیعت است . این ظلم قانون طبیعت است که عشق ها مقطعی است . و بعد جدا می شه می ره ، اونی که تو رو سر زنده نگه خواهد داشت بعد به یه جایی که می رسه می گه نوه ام خیلی دوستم داره ، ، نوه ات هم دوستت نداره ، این هم چهار روزه دیگه می ره دبیرستان ، دوستاش رو پیدا می کنه ، و اصلاً دو هفته یه بار هم سری بهت نمی زنه . برای اینکه تو پیری دنبال ترحم نگردیم ، باید فایده داشته باشیم ، فایده داشتن یعنی چی ؟ یعنی مفدی باشی ، انسان قوی باشی ، یکی از چیزهایی که انسان رو قوی می کنه حالا یکیش ثروت هست .قدرت اقتصادی هست ،قدرت روحی هست ، تسلط هست ، مدیریت هست ، همه‌اینها هست ،یکی از چیزهاش هم علمِ ، انسان عالم همیشه مورد تعظیم واقع می شه ، هیچ وقت احساس کمبود محبت نخواهد کرد چون علم کرنش آوره ، علم کرنش آوره وقتی علم داشته باشی بزرگان جهان هم جلوت سر خم می کنند ، پس برای اینکه به سرخوردگی در پیری و جوانی نرسی یکی از فایده های علم این است . فایده بعدی وجة اجتماعی علم برای انسان وجه اجتماعی می یاره ولو چیزی هم وارد نباشه ها همین علمِ برات وجهه اجتماعی می یاره اولین قدمش و مبتلا به ترین قدمشِ حساس ترین ، ناراحت ترین ، بدبختی آورترین و بهترین وشادترین قدمش رو و همه چیزترین قدمش ، خواستگاری هست ، کلاس چندمی ، دوم ابتدایی تحصیلات سوم قدیم ، ها همین جا گیر می کنید خیلی راحت گیر می کنید ، آقا هیچی نداشته باش موقع خواستگاری چی کاره ای ؟ آقا لیسانس فلان ؟ چی ؟ همه شل شدند لیسانس حالا بابا دوزار نمی ارزه ها ، شل شدن ، همه این وجهه اجتماعی هست ؟ گولتون نمی خوام بزنم ، خودتونم نباید خودتون روگول بزنید ، که ما این چیزها رو بگیریم ، وجه اجتماعی داشته باشیم من الان می رسم به اینکه علم تنها به چه دردی می خوره ، و چقدر قدر داره باید یا تعهد و با نورانیت همراه باشه ، اما می خوام بگم که از نظر دنیایی وجه اجتماعی داره چی کاره ای آقا ؟ دانشجو ، یک دانشجویی می گه گویا اصلاً تو تاریخ خلقت بعد حضرت آدم همین یکی دانشجو شده ، شماها بعضی ها که دانشگاهی هستید ، بعضی ها که نیستید ، یه دیدی آدم از دور نسبت به دانشجوها داره ، آقا دانشجو چقدر خوبه ؟ بعد می ره تو دانشگاه و ، چیه حالا دانشجو ؟ هر کسی از این استان و از این ده و از اون ده همه دانشجو ماشاءالله بعد می فهمی ، نه آقا بعد یه کتابی تو همین کتابخونه امانی مون هست خیلی قشنگه ، یه داستانی مال یه نویسنده خارجی ، داستان مال کودکانِ ، ولی خیلی فلسفی قضیه یک کرمی رو می گه که تو کرما داره می لوله و یه زندگی خاصی حالا برید بخونید ، جنگیدن برای هیچ ، نمی دونم حالا یه چیزی توی مایة کرمی و اینا ! انشاءالله من پیشنهاد می کنم برادر ، خواهرها که نوارخونه هستند ، این داستان ها رو بنویسن ، چون خیلی کوتاه بیارن انشاءالله یه وقتی توی کاروانی پخش کنیم ، پس این وجه اجتماعی رو هم تحصیل داره و بعد کسب معرفت ، اگر می خواید نورایت داشته باشید بدون بال علم به معرفت نمی شه ، عالم باید باشید ، حالا دیگه اومدیم تو بحث علم دینی ، تا الان علم به صورت مطلق بود ، حالا علم دینی : علم دین ، علم الهی ، ممکنه طرف مدرکی هم نداشته باشه ، اما عارف هست ، معرفت دینی کسب کرده ، از دین چیزی سرش می شه ، می دونه دین یعنی چی ، هرچی هم بالاتر بره بهتر می دونه وبالاتر هم که بره هرچی بیشتر بالاتر می ره دایره تبلیغش بیشتر می شه . یادت باشه انسان خودش آدم خیلی خوبیه ، معرفت هم داره ، اما قدرت ابلاغ و تبلیغش رو نداره ، علم که بالاتر بره این قدرت رو هم پیدا می کنه ، معرفت دینی که اتفاقاً در روایات ما بعضاً این گونه به نظر می رسه که طلب العلم فریضه ، منظور علم دینیِ . من می گم این طوریه ، البته هر کسی برای خودش برداشتهایی گفته ، بعد شهید مطهری می فرمایند : متکلمین گفتن منظور یعنی کلامِ فلسفین گفتن ، فلسفه رو می گه بابا جون فقه ها گفتن علم فقه رو می گه محدثین گفتن نه آقا حدیث منظور مفسرین گفتن فقط تفسیر قرآن دیگه هر کسی یه چیزی می گه خلاصه هر کی به فکر خویش اما مسئله سر اینه که علم کلاً واجب است . تخصیص خوردنش اینه که علم دینی یا همین الهی هر کدوم از اینا باشه این هم حتماً باید دقت کنید که خُب جنبه های فراگیری علمی تون این هم باشه تا تأثیر کلامتون خیلی بیشتر بشه ، من یه رفیق دندان پزشکی مشهد داشتم که ایشون یه استادی داشت که استاده در آمریکا زندگی می کنه از پروفسورهای خیلی مشهور جهانه ، من بعد از ظهر زنگ زدم مطبش مشهد ، اسم استادش رو بپرسم ، تشریف نداشتن دیگه ، یادم رفت که زنگ بزنم و پیداشون نکردم حالا اسمش باشه بعداً که این استادش در آمریکا تنها کاری که نمی کنه دندان پزشکیه چون که صبح تا شب خونش یه خونه ای که تواین خونه سالن سمینار داره و … صبح تا شب از تمام جهان سمینارهای دندان پزشکی تشکیل می شه ، با ریاست یا با نظارت این استاد پروفسور و این استاد همین رفیق ما بوده و تودانشگاه مشهد و قبل از انقلاب رفته واونجا ساکن شده ، بعد این وقتی که من خدمتشون بودم برای من تعریف می کرد ، می گفتش که از نظر تقید به دین و دیانت ، از خیلی از آیت الله های خود مشهد جلوترِ .می گفت ایشون یه سیستمی دارن ، وصل کرده به بلندگوی باند که این سیستم یه ربع ، 10 دقیقه قبل از نمازها قرآن پخش می کنه ، کلاً تو خونه اذان می گفت ، یه ربع ، ده دقیقه تموم ، بلافاصله تو جانماز می شینه ذکر و توسل و اینها بعد هم نماز اول وقت میخونه حالا همه پروفسورهای مثلاً فلان کشور جهان هم نشستن ، آقا می گه من نیم ساعت دارم برای خدا ، موقع اذان می گفت از همون زمان قبل از انقلاب تا الان نماز شبش ترک نشده ، اون هم نماز شب سنگین ، یعنی دو ساعت احیاء شبانه و توسل نسبت به اهل بیت (س) ، بلاخص امام رضا (ع) و هر مدت یک بار هم می یاد مشهد ، یه دوره همه مشهد از تمام کشور جمع می شن مثل همین پروفسور رضا خدادوست هست برای شیراز چشم پزشک هست ، اون هم می یاد مشهد و سمینار برگزار می کنه و می ره . می گفت در هر شش ماه 7 شبانه روز ایشون نذر داره می یاد حرم امام رضا (ع) کفش داری می کنه ، همه خدامها و کفش دارها هم دستکش می پوشن ، برای تحویل گرفتن کفش . ایشون دستکش هم نمی پوشه ، هر یه کفش که می گیره دست می کنه زیر کفش و می ماله به صورتش ، خاک پای زوار امام رضا (ع) ، عالم عاشق بعد ایشون می گفت که یک جمله که از دین می گه شاید یک مجمع علمی تکون می خوره چون می گه این که از خدا بگه معلومِ چون که تمام دنیا غرقِ حالا مثلاً می گه علمش علم دنیایی باشه ، دنیا تکون می خوره ، می گفت چقدر تأثیر داشته تا الان چقدر نسبت به امام و انقلاب و نظام و اینها تا حالا وفاداری به خرج داده و این چیزی است که همه شما می تونید بهش برسید ، بنده شما همه ما می تونیم به این درجات برسیم ، در صورتی که قدر لحظات و جوونی خودمون رو بدونیم . این قسمت دوم بحث . پس علم واجبِ و واجب مثل نماز . پس دنبال تحصیل باشید و بعد هم فواید علم رو که خدمتتون عرض کردیم حالا یه نکته ای فراتر از این می خوام بگم به عنوان بچه حزب اللهی ایرانی شیعه علوی ، گوش بدید این تکه رو . الان مسیر جهان یه مسیر خیلی سختی هست ، یعنی دارم به یه سمت خیلی مشکلی پیش می ریم ما جهان داره به سمتی پیش می ره که نظام ، نظام تک قطبی خواهد شد ، حالا نه 1 نفر ما هم در دست آمریکا در دست کارترها ، در دست به اصطلاح ابزارهای مدالیته یک زمانه ای شاید برسه که شما دیگه در ایران اختیاری نداشته باشید که قیمت بزاری برای تلویزیونت ، یا برای یخچالت ، یا حتی برای مایحتاجت ، برای برنجت ، برای گندمت ، شاید یه زمانی برسه نتونی قیمت بذاری اونجا بشینن تو یه مرکزی تجارت جهانی قیمت گذاری جهانی کنند برای برنج ، می خوای بخر ، نمی خوای گشنگی بمیر ! یک زمانی شاید بخواد برسه که شما به هیچ وجه نتونی در هیچ کدام از مسائل مملکتی بدون توجه به جهان نظر بدی ، عزیزان طلبه انشاءالله فردا شب براشون در همایش صحبت خواهیم کرد ، عزیزان طلبه زمانی برسه که شاید یه زمانی برسه که شما نتونید بدون ابزارهای دیگه هر شاید شما نتونید یه زمانی از این دیدگاه صحبت کنید . آقا شما خودتون فکر کنید الان تا کی مردم ما همین جوری بیان بشینن پای این صحبت ها ؟ بهشون بگیم دروغ نگو ، غیبت نکن ، نمی دونم چشمت رو حفظ کن ، نگاه به نامحرم نکن ، تو این جهانی که داره شدید به سمت مدرنیته می ره اگر ابزار مدرنیته رو نداشته باشید ،دیگه نمی تونید ترویج کنید اخلاق اسلامی رو . باید برید به این سمت ها . تاکی ؟ تا حالا به این فکر کردید شما که خودتون جمع می شید تو این جمع ها عشق می کنید ، تا کی این عشق رو برای شما باقی خواهند گذاشت ؟ در جایی که برای تمام زندگی ما ، بی دین ما تصمیم بگیرند ، ما بگیم یه مجمع دیگه ای داریم ، زندگی از دین کاملاً جدا بشه ، شمایی که غصه جدایی تون رو از سیاست می خورید ، تا کی با این ابزارها می خواید دین رو در سیاست دخیل دونست و سهیم کرد ؟ تا کی بعضاً که اونقدر دیگه محیط هامون رو کوچیک می کنیم که همه فکر وذکرمون جلسه مون هست ، چهار تا صحبت و چهار تا محول و چهار تا به به ، دغدغه و چه چه و خلاصه امروز یکی زنگ زد به من صحبت کرد تو جلسه نیست ، تو شهرستانِ ،‌گفت آقا برای فلان جا می خوام صحبت کنید ، گفتم وقت ندارم ، گفت کسی رو پیشنهاد نمی کنید ؟ گفتم : آقای فلانی ، گفت :نه آقا مثل شما نمی تونه صحبت کنه ، طرف خیلی آدم مهم وباحالی بود ، بعد من تااون قطع کرد گفتم جدی اگه من الان دلم خوش باشه که حالا مثلاً اون آقا توفلان شهرستان نشستن و می گن هیچ کس مثل شما نمی تونه صحبت کنه ، اینقدر فکرم رو کوچیک کنم می تونم برای آینده این جهان فکر داشته باشم و برنامه ریزی داشته باشم ؟ اینکه گفتم علم ابزارش تعهده و تعهد یعنی وسعت قلب ، همینه . خیلی ها هم به من گفتن حرف بلد نیست بزنه ، خاک بر سرش ، اینم گفتن. بااین هم نباید آدم ناراحت بشه ،هیچ فرقی نمی کنه ، بعد اعتکاف بعد این همه زحمت کشیدن ، از حال نماز می بینیم با یه نماز آدم پائین و بالای ما رو آباد کرد بعد بهشون گفتم بابا با این اعتکافتون گند زدید ، رفت خُب آدم باید وسیع باشه ، جدیا ، این ، اینطوری نیست ، باید انسان تعهد و وسعت قلب داشته باشه ، باید انسان دیدش باز باشه ، اگه قرار باشه من و شما انسانهای کوچکی باشیم نخواهیم توانست در آینده شاید 3 سال دیگه ، در 30 ساله دیگه خیلی عجیب داره جهان می ره به این سمت ، آقا اینکه مرزهای اروپا برمی دارن ، واحد پول رو یکسان می کنند ، این فقط جنبه اقتصادیش مد نظر نیست ، دنیا رو دارن اینطوری می کنند ، اینکه ماهواره ای خواهد آمد به همین زودی ها که دیگه لازم نیست آنتن هم بزنی این فقط جنبة فحشاش مدنظر نیست ، که این فرهنگِ . اون زمان حرف برای گفتن داریم ؟ اون زمان کسی می یاد پای صحبت ما بشینه شنبه شب ؟ مثلاً ساعت فلان که هزار تا کانال ماهواره می گیره ، خود من و شما ضمانت هست که بیایم ؟ حالا من ضمانت هست چون مجبورم بیام ، شما ضمانت هست ؟ این ضمانت رو چی برای شما تضمین خواهد کرد ؟ اینکه به عشق الانت دل خوش نکنی ، عالِم بشی ، علم اگر علم ومعرفت بیاد ، دنیا دست به دست هم بدن با تحریم کار نمی شه ، عزیز من باید انسانها با معرفت بار بیان ، دنیا دست به دست هم بدن مگر همین پروفسوری که مثال زدم براتون در محد فحشا نیست ؟ مگر شهید چمران در آمریکا چمران نشد ؟ مگر مناجات نامه شهید چمران مالِ جبل عامل یا لبنان بود ؟ مناجات نامه اش رو تو آمریکا نوشته چمران ! خُب این علمِ ، علم اگر می خواید آینده ما حرفی برای شما داشته باشیم ، اگه زنده بودیم یا شما حرفی برای مردم داشته باشید ، تا این عشق بماند لازمه اش این است که دنبال علم برید ، یا دنیوی یا ا خروی . انسان بی سواد همه جا هست . انسان همش با باد این ور واون ور می ره . روایت ”00000000000 عالم و متعلی ” نه ان الناس ، اسلام مردم ، آدم دو نوعه ، ” العالمُ و مُتعلموا ” یا عالمِ ، یا داره علم یاد می گیره ، منافاتی نداره هر دوش باشه . هم عالم باشه ، هم در حال فراگیری باشه ، عالمُ و متعلموا بقیه مردم چی ؟ یا رسول الله (ص) وَ سایرُ الناس همش ” بقیه مردم مثل گرد و خاکِ تو هوا هستند ، آدم نیستند ، اصلاً همش دارن می چرخن ، علم معرفت ، خدا شاهد است که من بعد از اعتکاف دارم این حرفها رو می زنم برای اینکه شماها بفهمید در چه جهانی قرار دارید ؟ برادرها و خواهرها تا دو سه سال دیگه نخواهید توانست این جلسات رو حفظ کنید ، تازه خوش بین باشیم ، ما چون حرف برای گفتن بعضی از ما نداریم . اما اگر حرف برای گفتن داشته باشی که اهل مطالعه باشی ، عالم باشی ، نه تنها فقط خواهی کرد بلکه خودت همچین جلساتی خواهی داشت . همین عشق رو خواهی داشت ، می تونی . همین قدر تأکید کنم ، دیدیدمی گن هر وقت بچه هایی هستن سینه می زنن دکترهاش رو دارن تشکیلاتش روهم دارن ، میون داری هم می کنه ، برای اینکه شماها که می بینید بگید بابا نه تو این تشکیلات دکتر هم داریم که میونداری می کنه ، چند تا دکتر میون داری می کنه ؟ چند تا دکتر اشک می ریزن ؟ چقدر دانشجو کار می کنند ؟ چقدر طلبه فاضل اینجا با عشق هستن ؟ این به چه دلیلِ ؟ به این دلیل است که بدونید آقا عشق مال بی سوادها فقط نیست ، می شه انسان عالم باشه و عاشق باشه و جالب اینه که این عالم عاشق خیلی ضمانت موندنش بیشتره ، الان دیگه اون زمانه ای نیست که شما فقط و فقط بشینید و حرف اخلاق رو گوش کنید . شاید من شروع کنم مباحث دیگه رو باز کردن ، مباحث اعتقادی قوی اون وقت شما اگر عالم نباشید این ها رو نمی فهمید ، خسته می شید ، شاید بشینیم باز کنیم . اصلاً دلیل وجود دین در دنیا چیه ؟ فلسفة لزوم دین رو بگیم ، حکومت دین رو باز کنیم ، ظواهر دین رو باز کنیم ، این لازمه اش اینه که شما بعد از این اعتکاف تصمیمی که امشب می خواید بگیرید اینه که تو مسیر علم باشید ، هم درس دنیایی ، هم این دبیرستان و دانشگاه ، و هم علم و معرفت خیلی وقت ها از مسیرهای دیگه یک انسان دین دار می تونه به خدا برسه . انسان دین دار کتاب خدا و علم رو می نویسه ، دو تا دانشمند روسی حالا فامیلشون یادم رفته ، کتابِ سنگینیه و بحث می کنند با یک معاند ، با یک بی خدا ، و این رو متدینش می کنند از راه علم می شود و اینها قوی هستند . اینها می مونند اگر یک فرانسوی تو اعتکاف اومد شیعه شد ، فقط فکر نکنید اومد حالت و گریه ات رو دید شیعه شد ، علم داشت ! یکی از بچه ها می گفت تمام نهج البلاغه رو خونده بود ، این تمام قرآن رو خونده بود ، اون مال تو استارت شیعه شدنش بود . این قضایا مهم است و بارها گفتیم ، پراکنده این سری منبر رو جمع کردیم ، انشاءالله نوارش رو هم بعداً حتماً دوباره گوش کنید ، به بقیه هم بدید ، به متدینین بدید ، که این فرهنگ انشاءالله جا بیفته . و بعد رسیدگی به امور مردم : مردم ما الان نیاز دارن عزیزان مردم ما به حال تو نیاز داشتن ، اعتکاف انجام دادی نوارنیت این شهر به مملکت و جهان وکره زمین از نورانیت تک تک شما بیشتر شد . تو اعتکاف توضیح دادم بهتون هم گفتم مردم ما فقر دارن ، مردم ما از عدالت اجتماعی کمتر نصیبی بردن ، تو باید جلو بری ، دست اینا رو بگیری تو باید یه مدیر کلی بشی و کارمندهات رو تو این راه بندازی ، تو باید به جایی بری که بتونی جلو دزدی ها رو بگیری ، اگر دزدی باشه ، تو باید یه جایی بری و نذاری کسی رشوه بگیره . تو باید به جایی بری که بتونی خدماتی ارائه بدی ، الان همین مرکز درمانی که داریم راه می اندازیم انشاءالله همین روزها اعلام می کنیم جاش رو این رو کیا تو کانون انجام می دن ؟ غیر از پزشکان ما ، تو کانون هستند خُب همین ها هستن دارن سینه می زنند دیگه ، وقتی که دختر حزب اللهی ما ، پسر حزب اللهی ما می ره تو بیمارستان احساس ناراحتی می کنه که محیط مذهبی نیست روش فشار می یاد ، کیه این بار رواز دوش این تشکیلات برمی داره مگر نه اینکه پزشکان ما این کار رو می کنند و این ثوابش کمِ ؟ رسیدگی به حال مردم ما تو تشکیلاتمون پزشکی داریم که چندین سال پزشکه ، هنوز که هنوزه یک ریال بابت طبابتش نگرفته ، ابداً ، اصلاً گفته ، من بابت طبابتم پول نمی گیرم ، این بدِ ؟ مهندس خوبی بشی الان همین بنا رو کیا قرارِ بنا بذارن ؟ بی کارهای ما ؟ الاف های ما ؟ کی قرار اینجا رو مهندسی کنه ؟ کی قراره اینجا رو بسازه و این بنایی که ساخته می شه تا سالهای سال ، کی قراره ازش نفع ببره ؟ سالهای سال ، نه ، قرنها ،‌تا صور اسرافیل ! اینها چیزهایی هست که لازمه یه دونه کتاب خدا رحمت کنه ببینید کتابهای این بزرگان رو شهید هاشمی نژاد ، شهید مطهری ، شهید مفتح ، شهید باهنر ، آخرش هم شهادت هنوز که هنوزه 40 سال پیش صحبت کردن ، من امروز می رم نگاه می کنم و می یام استفاده می کنم ، آدم با مشاوره تغییر می کنه ، چرا بلد نیستیم من و شما مشاوره کنیم ؟ چرا ما باید برای مشاوره دادن با کمبود مواجه بشیم ؟ برادرها و خواهرها بعضاً 6 هفته تو نوبت باشن دور از اینه که حزب الله ما متعهد ما احساس نکردند نیازی به تخصص دارن به وضع مردم رسیدگی کنید ، فردا یه کارمند بشی از این ور بخوری ، از اون ور هم بگیری این چه فایده به حال مردم داره ؟ بالاتر برو بزار اونهایی که دنبال دین نیستند ، زیر دست تو باشند ، بزار یه اختراع بکنی ، یه کشف بکنی ، مردم رو نجات بدی ، کی گفته ثواب این از اعتکاف کمتره ؟ اعتکاف سر جای خودش ، اینها هم سر جای خودش ، من گفتم دو تا بال با همه ، خیلی ها اومدن از این اعتکاف ها توی مسائل معنوی بریدند که ما بریم عالم بشیم ، و رفتیم عالم شدیم و هیچ دردی هم دوا نکردن . فقط جیب خودشون رو دارن پر می کنند . برای اینکه دینشون رو فروختن ، تو که دینت رو نفروختی ، اول مهر تو همین کلاست تو می تونی همین امسال احساس مسؤولیت رو قوی کنی ، چهار تا از این بچه هایی که فکر می کنی تو خط نیستن ، تو وقتی قوی باشی ، از نظر درسی بهت مراجعه می کنند سرویس درسی بهشون بده و کنارش هم از خدا بگو ، کم کاریه این ؟ هی زنگ نزنی آقا التماس دعا ، خوش به حالت ، خوش به حال خودت ! این کار رو یاد بگیر ، کم چیزیه ؟ مگه تو کمتر از فلانی و فلانی هستی ، همه شما می تونید یک خمینی باشید . همه چی کم داریم از اون ؟ یه وقتی می یاد سن و سالتون بالا می ره ، مریضی می یفته به جونتون دیگه وقت نمی کنید ، خدا شاهدِ من الان بیشتر از 5 ، 6 ساعت مطالعه کنم همة سرم شروع می کنه به تیر کشیدن ، الان والله من دارم حسرت می خورم برای اون زمانی که تو جبهه بودم ، تو جبهه که نفس کشیدنش عبادت بود ، می تونستم حداقل روزی 5 ، 6 ساعت مطالعه داشته باشم ، داشتیم برای کنکور اما یکی دو سال ندادیم ، ول کردیم یه چیزی طلبگی می خوندیم خیلی بیشتر از این می تونستیم کار کنیم ، و شما ا لان قدر خودتون رو بدونید ، فردا چشمات ضعیف می شه ، نمی تونی مطالعه کنی ، گرفتاری زن و بچه ، گرفتاری مشاغل مختلف ، الان یه دونه مشاوره بعضی وقتها من انجام می دم تا سه چهار روز فکرم مشغولِ . اصلاً دیگه نمی تونم مطالعه کنم ، اعصاب آدم خورد می شه ، برای بعضی از چیزها ، تو که الان فارق الباری ، همین اول مهری به خاطر حضرت زهرا (س) ، درس خون باشید ، تو حوزه تون ، تو کلاستون ، تو دانشگاه تون ،‌تو دبیرستان تون ، تو بچه ها راه پیدا کن ، بعد بهشون حرف خدا رو بزن و بعد با همین روش جلو بیا و بیا بالا فرا بگیرید علم های قوی رو ، بذار هر جا نگاهت می کنند بگن آقا این همه چی داره ، نگن آقا این یه آدم بیکاره ، از بیکاری داره می ره سینه می زنه ، گریه می کنه ، نگن نمی دونم این درد دین و درد دنیا نداره ، دلش رو خوش کرده ، خیلی ها همین طوریه دل خوشیه ، پس ما امشب اسم منبرمون رو می ذاریم جهاد علمی ! اعلام جهاد داریم ما می دیم ، ما مرجع تقلیدما ! قدرت این چیزها رو داریم ،



 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 15 بازدید
    بازدید دیروز: 14
    کل بازدیدها: 688914 بازدید
  • ?پیوندهای روزانه
  • درباره من
  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
  • موضوع درباره امام زمان
    رضایت از خدا و از زندگی
    شرح دعای صحیفه
    شهدا از دیدگاههای مختلف
    امام سجاد و سختیهای بزرگ
    امام سجاد و جدش رسول الله
    امام سجاد و پناه به خدا
    امام سجاد و روز شب
    امام سجاد و فرشتگان
    حکایات هاشمی نژاد-400حکایت
    حکایات فاطمی نیا-100 حکایت
    حکایات استاد دانشمند-120 حکایت
    حکایات شیخ احمدکافی_60حکایت
    حکایات انصاریان_120حکایت
    حکایات مرحوم فلسفی_ 45حکایت
    حکایات شهید دستغیب_ 50 حکایت
    متن حکایات علامه حلی_10حکایت
    متن6حکایت از شیخ صدوق
    متن حکایاتی از شیخ عباس قمی_ره
    متن حکایات شیخ مرتضی انصاری
    وصال یار(1)
    وصال یار(3)
    وصال یار(2)
    وصال یار(4)
    وصال یار (5)
    وصال یار (6)
    یقین و محبت (1)
    یقین و محبت(2)
    یقین و محبت (3)
    یقین و محبت (4)
    هیئت علیه هیئت
    ملکوت انسان (1؛2؛3)
    مکتب عشق
    آسمانی شدن
    جهاد علمی
    توبه
    اخلاق کریمان
    موفقیت و سعادت
    متفرقه ها-مهم
    دید ما نسبت به مردم
    عمل به فرهنگ شهادت
    لینک ارگانهای مختلف و مراکز گوناگون
    هر چه می خواهد دل تنگت بپرس
    دانلود شبهات وهابیت و مسائل مربوطه
    فتاوای خنده دار و مستند وهابیها
    حکایت مختلف شخصیه دیدن داره ها
    تصاویر موضوعی
    افتخار خدمت به مردم(1؛2؛3)
    حرف حساب اینجاست...
    دانلود سخنرانی های حضرت امام خمینی
    منبر های آقای فاطمی نیاء-72 منبر
    منبر های آقای دانشمند
    منبر آقاتهرانی
    منبر آقای صدیقی
    منبر علامه مصباح یزدی
    منبر مرحوم فلسفی
    منبر مرحوم کافی
    منبر استاد مردانی
    منبر حجه الاسلام هاشمی نژاد
    پیرامون امام زمان-آیه الله ناصری
    طب قرانی-استاد خدادادی
    طب اسلامی -دکتر روازاده
    شخصی هاش این توست
    اخلاق(آقا تهرانی)
    شیعه...
    عکسها به سلیقه من...
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • لوگوی دوستان من
  • آهنگ وبلاگ من
  •