سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مسئله مهم یاس و ناامیدی (جمعه 87/1/30 ساعت 1:58 عصر)

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : یأ س نا امیدی

خداوند تبارک وتعالی گناهان رو که می شمارد ، می فرماید : “ اکبر الکبائر اشرک بالله ” بزرگترین گناهان شرک به خداوند است . مشرک یعنی کسی که بت پرست باشه ، معجزات رو ببینه ولی نتونه قبول کنه و به بت رو بیاره . (مثل مسیحی ها ) و این بزرگترین گناهه .

اما در رده دوم ، می فرمایند : دومین گناهی که بزرگتر از همه گناهاست ، ناامیدی از رحمت خداست . این نشون میده که خداوند چقدر مهربون ، رحیم و رحمان هست که نا امیدی از خودش  و از رحمتش رو دومین گناه کبیره قرار داده ، یعنی دومین گناهی که در درگاه خداوند عظمت داره . معلوم می شه از  این همه گناهی که داریم ، هیچ کدوم به پای نا امیدی نمی رسه ، حتی اگر کسی مثل صدام و هیتلر ،میلیونها آدم رو به کشتن بده ، این گناهش بیشتر از کسی نیست که بچه مسلمون ، شیعه و اهل هیئته ، اما از رحمت خدا نا امیده .

شخصی آمد خدمت امام معصوم (ع‌) و گفت : از جایی رد می شدم قاضی شهر را دیدم که در وسط ماه رمضان مشغول خوردن و آشامیدن بود ، بهش گفتم : آقا ! تو  قاضی این شهری ، خجالت نمی کشی ؟! قاضی جواب داد : آقا ! ما دیگه آب از سرمون گذشته ، خدا دیگه ما رو نمی بخشه ، چرا الکی این چهار روزه دنیا رو خراب کنیم ؟ این چهار روزه رو می خوریم ، آخرت هم عذابمون رو می کشیم ! گفتم : تو مگه چکار کردی ؟ گفت : من زمانی وزیر یکی از خلفا بودم . اون خلیفه حدود 400 نفر از شیعیان علی (ع) را به من سپرد و گفت : تک تکشون رو گردن می زنی و می اندازی توی فلان چاه ، روشون هم خاک می ریزی . من هم اطاعت کردم . اما نفر 400 ام پیرمردی بود وقتی که داشتم او را می کشتم نگاهی به

من کرد و گفت : تواز جدم پیغمبر(ص) خجالت نمی کشی ؟! گفتم ، چرا ؟ گفت :تو چه طور توانستی  400 شیعه بی گناه از ذریه پیغمبر (ص) را سر ببری ؟ من اون موقع مست بودم و هیچی نفهمیدم . اما بعد از این قضیه فهمیدم که دیگه خدا به من نگاه نمی کنه . امام (ع) فرمودند : این یأس از رحمت خدا گناهش از کشتن اون 400 نفر بیشتر است .

بارها پیش اومده که خود شما اومدید و صحبت کردید ،  که “ آقا من آدم بشو نیستم ، ما رو که خدا قبول نداره ، ما رو که امام رضا (ع) دوست نداره .” این گناه خیلی گناه بزرگیه . ما اجازه نداریم نسبت به خدا این طوری قضاوت کنیم . مانند پدری که همه هست و نیستش رو فدا کنه تا برای بچه اش چیزی بخره و زندگیش رو تأمین کنه و این بچه خوب بار بیاد ، اما بچه وقتی بزرگ شد درد دل هاش رو به یکی دیگه بگه . بگه : این بابا هم که برای ما بابا نشد ، ما رو دوست نداره . این حرفها برای یک پدر چقدر درد داره ؟برای خدا این درد به مراتب بالاتره . یعنی چی که خدا ما رو دوست نداره ؟ یعنی چی من آدم بشو نیستم ؟ یعنی خداوند یک خلقت عبث و بیهوده کرده و هیزم جهنم خلق کرده که بیاد توی دنیا گناه کنه و بعد بیاندازنش توی جهنم . همین هدف خلقت خداست ؟ اصلا‍‍ً این طوری نیست . یعنی چی امام رضا (ع)جواب نداده ؟ یعنی چی که به من پشت کردن ؟ این گناه خیلی گناهه بزرگیه . حالا من دلایل ناامیدی را می گم که انشاءالله برطرف بشه .

1ـ دلیل اولی که نا امیدی بوجود می یاد ، بی معرفتی ماست . ما معرفت و شناخت واقعی نسبت به مقام خداوندی و نسبت به ساحت مقدس اهل بیت (س) نداریم . فکر می کنیم که خدا لذت می بره که ما سختی بکشیم ، فکر می کنیم که وقتی خدا رو صدا می زنیم ، جواب نمی ده . ما برای این که گناه می کنیم ، چشم و گوشمون بسته است و جوابش رو نمی شنویم . مگه می شه جواب نده ؟ مگه ممکنه آدم با این همه زحمت بره حرم امام رضا (ع) ، اشک بریزه اما آقا جواب نده ؟نه خیر . محاله .

یک بنده خدایی اومده بود به من می گفت : آقا ما توی این سفر هیچ حالی نکردیم ، گفتم خیلی اشتباه می کنی ، چه کسانی در بین خود شماها بودند که آرزوشون بود بیان حرم اما نتونستن . این اخلاصش از تو کمتر بوده ؟ کمتر از تو اشک ریخته ؟ کمتر از تو در خانه ی امام رضا (ع) محبوب بوده ؟ فکر می کنید همین جوری مفت و مجانی ما رو دعوت کردن ؟حالْ سنج ، دیگه چیه ؟ از کی تا حالا این اختراع شده که ما حال کردیم ، حال نکردیم ، فلان مجلس حال داشت ، فلان مجلس حال نداشت . چه کسی به ما اجازه داده که نسبت به حال خودمون و حال اطرافیان مون ونسبت به حال جلسات مختلف نظر بدیم ؟

قضیه ای رو که می خوام براتون بگم از یه مجله معتبری هست . اون زمان که چاپ می شد ، سردبیرش “سید مهدی شجاعی ”بود . نوشته بود : یک مداحی از مداحان مشهور تهران در ایام فاطمیه چند تا مجلس دعوتش کرده بودند . برای یک شب ، پنج جای تهران قول داده بود . ( در سرمای شدید ، اون زمان هم با اسب و درشکه رفت و آمد میکردند ) اولی ، دومی ، سومی و چهارمی رو می ره ، اما به پنجمی نمی رسه . اتفاقاً مجلس پنجم ، مجلس یک پیرزنی بوده . با خودش میگه حالا پیرزن دعوت کرده ، نمی ریم . بریم چی کار ؟ ومیره خونه می خوابه . اون پیرزنه فردا باهاش تماس می گیره که آقا مجلس امشب یادتون نره . شب می ره ، برف خیلی زیادی بوده . می بینه پیرزنه تنهاست ، می گه خانم کو مستمعین ؟میگه : 4 ، 5 تا از زن های همسایه بودند ، دیشب اومدند اما امشب چون هوا برفیه دیگه نیومدند . برای خودم تنها یه روضه بخون . شروع میکنه به خوندن ، آخرش هم پیرزنه یک پاکتی میده خدمت آقا و میگه در مورد دیشب هم خیلی ممنون . مداح با خودش میگه ، این داره به من کنایه می زنه . به پیرزنه می گه برای چی ؟ شرمنده که دیشب نیومدم . می گه آقا فرق نمی کنه اون سیدی که فرستاده بودین ، اتفاقاً خیلی عالی روضه خوند ، می گه من که سیدی نفرستادم ، پیرزنه می گه : نه آقا ، دیشب یه سیدی اومد به من گفت : حاج فلانی ، امشب گرفتاره نمی رسه بیاد ، اتفاقاً وقتی روضه می خوند دیدم من تنها نیستم که گریه می کنم ، در و دیوار هم دارن با ما گریه می کنن . گفت : با تعجب یه نگاهی کردم  گفتم : اون سید چیزی نگفت ؟! گفت : بله ، یه چیز دیگه هم گفت ، گفت :  آقاجون ! مجلس حضرت زهرا (س) هر چی باشه و هر کجا باشه تنهاش نذارید . مجلسی که نام مادر ما فاطمه (س) می یاد حتی اگر فاسق ها نشسته باشند ارزش داره ! بعد این مداح تعریف می کرد که ، اومدم تو حیاط و دیدم رد پاهای مبارک آقا (ع) هنوز تو حیاط هست  !

حاج احمد آقای واعظی تعریف می کرد ، که یه مجلس دعوت شدیم ، آخرای مجلس رسیدم ، از جمعیت 6000 نفری ، 10 نفر مونده بودند ، برای این ها شروع کردم به خوندن ، فرداش مادرم گفت  : حاجی ! دیشب خواب دیدم که یه جلسه بود ، همه داشتن می رفتن ، مجلس زنانه هم طبقه بالا بود ، می گفت همه که رفتن دیدم یه خانومی داره از پله ها می یاد بالا ، هی یه پله می یومد ، یه پله می نشست ، یه کم استراحت می کرد و یه پله دیگه می رفت . عرض کردم خانوم ! مجلس تموم شده ؟ گفت : مگه نمی شنوی ؟ هنوز دارن اسم حسینِ منو می یارن ، منم داشتم می رفتم ، دیدم اسم حسین (ع) رو می یارن برگشتم .

این اعتقاد ماست ، مجلسی که نام فاطمه (س) و نام اباعبدالله (ع) باشه حتماً یکی از این دو بزرگواران شرکت می کنند . مگه اونا محتاج اشک من و ?

تواند که هرجا اشک ریختی ، می گی حال کردم و هرجا اشک نریختی می گی حال نکردم ؟

آمیرزا جواد آقای تهرانی (ره) همون دم در کفشا رو می زد کنار دو زانو می نشست ، هر چی تعارف می کردند که آقا ! تشریف بیارید تو ! می گفت : نه . و تا دعای آخر می نشست . بزرگان ما اینطوری اند . روایت به سند صحیح داریم که از اون لحظه ای که عزم سفر کردی مهمون امام رضا (ع) هستی . پس مورد اول بی معرفتی ماست .

2 ـ  کوته بینی : “خلق الانسان من عجل” ماها عجله داریم . از لحظه ای که شما از رحم بیرون اومدید تا لحظه ای که در دنیا خواهید بود چند سال طول می کشه؟! حساب کنید . بعد هم “ خالدین فیها ” !! چند سال طول می کشه ؟ همة برنامه ها که نباید توی این قسمت اول اتفاق بیفته ! تو یه دونه یا زهرا (س) ، یا امام رضا (ع) که تو حرم می گی حال هم پیدا می کنی، اما بعد فکر می کنی حاجت نگرفتی فقط برای این است که قسمت اول رو داری می بینی . بقیه اش چی ؟ مؤمن برای چی نا امیدی؟!            

می یاد تو صحرای محشر وارد می شه ، می گن آقا ! این کاخ شماست . ( وقتی می گم کاخ ، برای تقریب ذهن هست وگرنه این چیزهایی که اون جا داره اصلاً‌ به زبون ما نمی گنجه ، برای آدم کور چه جوری بگن که مثلاً رنگ زرد چقدر زیباست ؟ ماها نسبت به آخرت کوریم . لذا برای تقریب ذهن ، کاخ و جوی عسل رو مثال می زنن وگرنه اینها که بچه بازیه ، اصلاً در باور و ذهن ما نعمتهایی رو که اونجا به ما می دن نمی گنجه )  علامه طباطبایی (ره) در فسیر سوره واقعه می فرمایند : مؤمن وارد می شه می گه : اوه ! اوه ! چه خبره ؟! یه نگاهی می کنه می گه : بابا ! ما که آدم خوبی نبودیم ، ما که این همه گناه داشتیم ، نماز شبی نداشتیم ، ما که شهید نشدیم ، بعد به مؤمن خطاب می رسه که اینها می دونی چیه ؟ می گه : نه ، می گن یادته رفتی حرم امام رضا (ع) دعا کردی ، گریه کردی ، گفتی : امام رضا (ع) جوابم رو نداده ، دعام مستجاب نشده ؟ اومدی با امام رضا (ع) قهر کردی ، گرچه آقا دلش شکست ولی اینها به پاس همون دعاهایی هست که کردی و مستجاب نشد . بعد مؤمن داد می زنه : ای کاش یه دونه از این دعاهام مستجاب نمی شد . بعد اونجا می گه : آخ ! قربونت برم امام رضا (ع) ، چقدر بدی تو رو گفتم ؟ چقدر به همه گفتم امام رضا ‌(ع) به من توجه نکرد ، چقدر آبروت رو بردم ، گفتم اینقدر میگن مهربون ، مهربون ولی به من نگاه نمی کنه ، حاجت هات مستجاب نشد دویدی اومدی شیراز شروع کردی گناه کردن و گفتی امام رضا (ع) مهل نمی ذاره ، ما چی می خوایم ؟

چقدر حاج علی انسانی این ختم را جالب گفته :

« تو خورشیدی و من نیم لایق دیدار         بگذار که در سایه دیوار تو باشم » 

سایه ات روی سر ما باشه ، بسه . آقا باور کن دوست داریم . باور کن دلمون برات تنگ می شه ، همین بسه . پس این دلیل دوم ، کوته بینی و عجول بودن ما . هر مشکلی داشته باشید ما از نظر اعتقادی براش  جواب داریم . شما غصه اش رو نخورین ، ما جواب داریم . هر مشکلی هست بیاید بگید ولی تو رو حضرت عباس اینقدر پشت سر خدا بد نگید اینقدر تهمت به امام رضا (ع) نزنید ، نگید جوابمون رو نداد ، نگید ما آدم بشو نیستیم . 

دلیل سوم ،‌یأس : عدم شناخت مصلحت واقعی ، آقا ما مصلحت خودمون را تشخیص نمی دیم ، لذا برا خودمون از خدا یک چیزایی را می خوایم که نمی شه بعد بر می گرده ، می گه : اِه ! چرا مهل نذاشت ؟ آقا تو وقتی مصلحتت نباشه در خونه امام رضا (ع)  را از پاشنه ام در بیاری ، چون آقا دوسِتت داره بهت نمی ده ، همین قدر که 5 روز 6 روز رفتی اونجا راحت شدی ، بارت رو حداقل برای 6 ماه دیگه خالی کردی ، خودت را آماده کردی ، بسه دیگه بسه چی می خوای دیگه ؟ البته به زبون می گیم ، 6 ماه خیلی زیاده ، هنوز یک هفته نشده این بچه ها دلشون تنگ شده . ما اگرچه پول نداریم ، وقت نداریم ، امکانات نداریم که بیایم ، ولی شما که برای اومدن پول نمی خوای . یه قولی بده که آقا هر جلسه یه سری بیای اینجا . همین که آقا بیاد ، می بینی اشکات جاری شده . حدیث اشک رو برات گفتم که هر وقت دیدی راحت داری گریه می کنی بدون بهت نظر کردن  . گریه کن ، اشکال نداره یک نگاه می کنه . می پرسن این خیلی گناه کرده اجازه می دیدین گریه کنه ؟ آره گریه کن اشکال نداره ، بزار گناهاش پاک بشه ، این ما رو دوست داره . یک هفته اونجا بودی اون جوری عید داشتی یک هفته اینجا بودی این جوری عید داشتی کدوم بیشتر خوش گذشت ؟ اگه اینجا ، پس چرا این یک هفته همتون بال بال می زدید که کی بشه بریم یک سینه أی بزنیم دلمون پوکید . این  پس دلیل دیگه مصلحته . ما نمی دونیم  مصلحت مون چیه . به مصلحت راضی باشید .

دلیل بعدی ،  حب دنیاست .  رأس کل خطیات حب دنیاست . حب دنیا ، دنیا به زبونامون مزه کرده . فکر می کنیم خبریه ، فکر می کنیم خیلی خبریه ، آقا این جوریه ، اون جوریه ، ول کن آقا ، تو رو قرآن ول کنید ، آقا ! من اینجا هستم بزرگترها هم تو مجلس هستن برید ازشون سؤال کنید ، به خدا قسم از این دنیا همین اش فقط مزه داره ، بقیه اش پوچه . هرچی عشق و صفا هست تو همین چیزا هست بقیش رو الکی انجام بده ولی الکی داری وظیفتو انجام می دی مثل کارمندی که داره کار می کنه هدفش پوله که به خونه اش  برسه ، کار که واسش مزه نداره . هرچی این در و اون در زدیم به جایی نرسیدیم ، بقیش الکیه ، عشق و صفا تو همین کاروانهاست . آخ آخ ! ما چه عزایی گرفتیم وقتی می خواستیم برگردیم ؟! روز اول که بچه ها رسیدن اینجا همه بغض گلوها رو گرفته بود توی خونه همه می گفتن چته ؟ مثل برج زهرمار شدی ؟ همه دارن می گن می خندن ، آجیل می خورن ، شیرینی می خورن ، تو چته بغض کردی ؟ بعد تو دلمون می گفتیم که شما امام رضا (ع) رو نمی شناسید ، نمی دونید چقدر حرمش صفا داره ، نمی دونید تو دارالوداعیه دو زانو نشستن روی سنگها چه مزه أی داره ، نمی دونین زل زدن به  ضریح امام رضا (ع) چه کیفی داره ؟ شما مزه امین الله را نچشیدید ، شما شب عید نوروز سینه نزدید که ببینید چه کیفی داره ؟ مجلس امام رضایی شد . امشب ما یه خواهشی داریم ، آقا تا دیر نشده این دید و بازدید ما رو پس بده . امشب وقتشه تو بیایی ، اومدیم 5 روز 6 روز اونجا بودیم گفتیم آقا تو شیراز ما رو یادت نره ها ! شیراز یه سر به ما بزنی ها ! پس همه عنایت کنید ، ناامید نشید ، به خدا تهمت نزنید ، به امام رضا (ع) تهمت نزنید ، مشکلاتتون رو هم بیاید بگید . مثلاً‌ می گن : چرا حسین حسین می گید ؟ این  جوابش کاری نداره که . طرف یه سوالی تو ذهنش هست که واقعاً حل کردنش ساده است . علمای ما رو ول می کنه و یه آدم احمقِ شروری تو گوشش یه چیزی می خونه و به سمت اون جذب می شه  . آقا ! پاشو بیا کارت دارم . دین شیعه ، دینی که توی اینترنت داره علم مبارزه می زنه ، دینی هست که پیروانش برای تک تک کارهاشون توجیه دارن . هیچ  کدوم از اونها که نیان بحث کنن مرد نیستن . ما روی دینمون استقامت داریم اصلاً کسی جواب گوی ما نیست . شاید شما سؤالی کردین که ما بلد نبودیم خُب می ریم سؤال می کنیم جوابشو می گیم ، کاری نداره ، ولی بریدن درست نیست .

والسلام

 





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 15 بازدید
    بازدید دیروز: 32
    کل بازدیدها: 688946 بازدید
  • ?پیوندهای روزانه
  • درباره من
  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
  • موضوع درباره امام زمان
    رضایت از خدا و از زندگی
    شرح دعای صحیفه
    شهدا از دیدگاههای مختلف
    امام سجاد و سختیهای بزرگ
    امام سجاد و جدش رسول الله
    امام سجاد و پناه به خدا
    امام سجاد و روز شب
    امام سجاد و فرشتگان
    حکایات هاشمی نژاد-400حکایت
    حکایات فاطمی نیا-100 حکایت
    حکایات استاد دانشمند-120 حکایت
    حکایات شیخ احمدکافی_60حکایت
    حکایات انصاریان_120حکایت
    حکایات مرحوم فلسفی_ 45حکایت
    حکایات شهید دستغیب_ 50 حکایت
    متن حکایات علامه حلی_10حکایت
    متن6حکایت از شیخ صدوق
    متن حکایاتی از شیخ عباس قمی_ره
    متن حکایات شیخ مرتضی انصاری
    وصال یار(1)
    وصال یار(3)
    وصال یار(2)
    وصال یار(4)
    وصال یار (5)
    وصال یار (6)
    یقین و محبت (1)
    یقین و محبت(2)
    یقین و محبت (3)
    یقین و محبت (4)
    هیئت علیه هیئت
    ملکوت انسان (1؛2؛3)
    مکتب عشق
    آسمانی شدن
    جهاد علمی
    توبه
    اخلاق کریمان
    موفقیت و سعادت
    متفرقه ها-مهم
    دید ما نسبت به مردم
    عمل به فرهنگ شهادت
    لینک ارگانهای مختلف و مراکز گوناگون
    هر چه می خواهد دل تنگت بپرس
    دانلود شبهات وهابیت و مسائل مربوطه
    فتاوای خنده دار و مستند وهابیها
    حکایت مختلف شخصیه دیدن داره ها
    تصاویر موضوعی
    افتخار خدمت به مردم(1؛2؛3)
    حرف حساب اینجاست...
    دانلود سخنرانی های حضرت امام خمینی
    منبر های آقای فاطمی نیاء-72 منبر
    منبر های آقای دانشمند
    منبر آقاتهرانی
    منبر آقای صدیقی
    منبر علامه مصباح یزدی
    منبر مرحوم فلسفی
    منبر مرحوم کافی
    منبر استاد مردانی
    منبر حجه الاسلام هاشمی نژاد
    پیرامون امام زمان-آیه الله ناصری
    طب قرانی-استاد خدادادی
    طب اسلامی -دکتر روازاده
    شخصی هاش این توست
    اخلاق(آقا تهرانی)
    شیعه...
    عکسها به سلیقه من...
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • لوگوی دوستان من
  • آهنگ وبلاگ من
  •