سفارش تبلیغ
صبا ویژن
امام زمان(8)-انجوی نژاد- (پنج شنبه 87/2/5 ساعت 1:19 صبح)
سیاست انتظار 2بسم الله الرحمن الرحیم سیاست انتظار 2 19/7/82 در قسمت اول سیاست انتظار سیر حرکتهایی که تا به حال داشتیم رو بیان کردیم ، حرکت 1342 ، حرکتهای بعد از 42 ، حرکت 57 تا 59 و حرکت 59 تا 68 و در نهایت حرکت سال 68 به بعد رو خدمتتون گفتیم . همین طور غفلتهایی که تا به حال صورت گرفته رو باز کردیم . اشکالاتی که در کار مردم از سال 68 به بعد آرام ارام شروع شد ، تا رسیدیم به نسل آرمان گرا و نسل بی گناه که در میان این همه تفاوت قرار گرفته و هیچ راه چاره ای براش نمونده . ادامه بحث : القاء و ایجاد فرهنگ تجارت منشی و سوداگری . نگاهی که می گه : آقا کار کن پولت رو بگیر ، حتی این طرز فکر در کارهای فرهنگی هم رسوخ پیدا کرد . گفتن : آقا به جای اینکه دنبال نیروی بسیجی متعهد بگردیم ، بریم متخصص بیاریم ، پول بهش بدیم کار کنه . کار به جایی رسید که مثلاً نماز جماعت ها کنتراتی و شرکتی شد . شرکتهایی پیدا شد که نماز جماعت مدارس رو راه می انداخت ، پولش رو هم می گرفت ! نماز کُنتراتی ، کاروانهای زیارتی کنتراتی و . . . کاری به این ندارن که آیا این نماز جماعت رشد اخلاقی هم به افراد می ده یا نه ؟ آیا این کاروان زیارتی در سفر و زیارت ارتباط و حضور قلبی ایجاد می کنه ؟ پولش رو می گیره و خیلی مادی سرویس می ده ، فرهنگ تجارت منشی و سوداگری همه جا حاکم شد . رفتن دنبال نیرویی که فقط متخصص باشه ، دلیلشون هم این بود که درسته متعهدین پول نمی گیرن ، ولی خوب هم کار نمی کنن ، می گن : خُب نمی خوایم ، ما کار خوب می خوایم ، پول هم می دیم . این فرهنگ باب شد تا جایی که متعهدی که خوب کار می کرد همون اول می یومد می گفت پول من رو بده تا کار کنم ، کاری که در همین کانون ما هم تو یه برحه ای اتفاق افتاد . یعنی نیروهای بسیجی که خوب داشتن کار می کردن یک دفعه در بین شون توقعات مادی ایجاد شد و اومدن برای کارشون حساب ، کتاب کردن . این فرهنگ سوداگری است . لذا آفت کار فرهنگی اینه که نیروی فرهنگی سوداگر و تجارت منش بشه . پس با این اخلاقی که در جامعه ایجاد شد و این دید اقتصادی ، آرام آرام فرهنگ و اخلاق بسیجی و حزب اللهی و آرمانهایی که امام (ره) ساخته بود ، مثل جهاد سازندگی که نیروهاش می رفتن مجانی کار می کردن از این جامعه رخت بربست . نهادهای فرهنگی ما چکار کردند ؟ کار فرهنگی از کار عشقی تبدیل به کار پولی شد و کار فرهنگی به یک شغل تبدیل شد . فرد پولش رو می گیره و کار می کنه . ساعت کاری داره تا ساعت 2 می ایسته ، یک ربع به دو هم باید بره ، اگر بیشتر بخواد بایسته باید اضافه کاری بهش بدی . این فرهنگ باعث شد که نهادهای فرهنگی دیگه کار اخلاقی نکنند چون دیگه تأثیری که باید داشته باشه رو نداره . و الان دیگه کار به جایی رسیده که نهادهای دولتی هم می گن : آقا ! شما اگر کار دولتی هم بخواید بکنید ، کارتون تأثیر نداره . دلیلش اینه که در کار دولتی فرهنگ سوداگری و تجارت منشی در بین افراد جا افتاده ، اونها هم مثل نیروهای بسیجی نمی تونن کار کنن ، کار باید فقط برای خدا باشه تا جواب بده . این موضوع باعث شد خیلی از نیروهای متعهد هم بیکار شدن ، چون کار فرهنگی جواب نمی ده ، تبلیغات کلان جواب نمی ده ، هرچی برنامه های مختلف اجرا می کنیم جواب نمی ده . مثلاً اگر می خوایم فلان مطلب رو بزرگ کنیم که همه بفهمند ، همه نمی فهمند ، یه قشر خاصی می فهمند ، عموم مردم از این برنامه ها روی گردان شدند . در نهایت به این جا رسید که خود نهاد فرهنگی اومد یه سیاست اشتباهی رو اتخاذ کرد . و اون سیاست اشتباه هم این بود که گفتن : آقا شلوغش کردیم ، تقصیر خودمونه ، نشستن بررسی کردن که تقصیر خودمونه ، به مردم سخت گرفتیم . دین این نیست ، دین خیلی راحت تره ، ما هم قبول کردیم ، گفتیم درسته . اما اشتباه چی بود ؟ حرف درست ، نتیجه اشتباه . نتیجة اشتباه این بود که مثلاً اگر بنده نمره ام بیست بود ، به من گیر دادن که چرا نمره ات بیسته ، تو باید 15 بشی ، یا اونی که نمره اش 10 بود گفتن باریک الله نمره ات خیلی خوبه . یعنی اینکه اومدن در جامعه برنامه ای تدارک دیدن که به اونهایی که در سطح بالا بودن گفتن شما باید بیاین پائین . اونهایی که در سطح پائین بودن هم نگفتن شما بیاید بالا . با این کار می خواستن تعدیل بوجود بیارن اما این معنای تعدیل نیست . تو مگر نهاد فرهنگی نیستی ؟ آحاد جامعه چند گروهند : یه گروه خواصند ، یه گروه نیمه خواصند ، یه گروه عوامند و یک گروه زیر عوامند و خیلی کلاسشون پائینه . تو باید برنامه ات این باشه که همه رو آروم آروم بکشونی به سمت خواص . نه اینکه همه رو در سطح عوام یا زیر عوام نگه داری . ولی نهاد فرهنگی برای کسانی که در سطح 10 و 12 بودند برنامه ای نداشت که اونها رو به سمت 20 بکشه . یعنی مثلاً اگر که این نهاد برای یه قشری که نمره شون دوازده و سیزده است یه کنسرت برگزار می کنه که خیلی هم کار خوبی هست ، این کنسرت باعث نمی شه که نمره اون 16 بشه . تازه به من هم که نمره ام 16 است ایراد می گیرن که تو چرا نمی یای12 و 13 بشی ؟ و اگر بهش بگم که آقا برای من یه برنامه ای بریز که نمرة شونزدة خودم رو 17 کنم . ( توی بحث فرهنگ و اخلاق ) می گه برنامه ای برای تو ندارم . اون کار حوزه است ، کار دینه . دقت کردید ؟ این اشکال در نهادهای فرهنگی ما پیش اومده و به خاطر اون افراط قبلی افتادیم توی تفریط فعلی . آقا ! توی هر کشور اگر نیروهای طرفدار نظام نداشته باشن ، نمی تونن مملکت رو بچرخونن . ماها داریم توی جمهوری اسلامی زندگی می کنیم ، ببخشیدا ! ولی اکثریت ماها برای حاکمان جمهوری اسلامی ، شدیم بچة اندری ، بچة ناتنی ، بیشتر برنامه ها برای اون عده خاص هست و اول برای اونها برنامه ریزی می کنند . بیشتر رسیدگی به اونهاست . ماها دیگه جایی نداریم ، بنده اگه بخوام احیاناً برای تفریح جایی برم ، جایی برای من درست نکردن . آخه ما ظلم نکردیم که لباس داریم ، بنده بخوام برم سینما هیچ سینمایی نمی تونم برم برای اینکه همه نمره ها 13 است ، جایی برای اونهایی که نمره هاشون بالاتره نیست . بندة فرضی رو می گم ، من خودم که نمره ام 2 هست ! اونها هیچ جایگاهی ندارن . به جرم اینکه اقلیت هستند اصلاً دیده نمی شن . بابا ! خُب قرآن هم گفته : “ قلیلٌ من الاخرین ” . نباید نهاد جمهوری اسلامی برای این قلیل هم برنامه داشته باشه ؟ اینم آدمه ، همین فردا جون می ده برای تو . همین می ره سینه اش رو سپر می کنه ، تا اون اکثریت بازم راحت باشن . اگر این نباشه اصلاً اون اکثریت نمی تونه برنامه تو رو استفاده کنه . یعنی دیگه اصلاً خودی ها ، به معنای اونهایی که نزدیکترند و بیشتر برای نظام مایه می گذارن ، محلی از اعراب ندارند . و می بینیم در یک جلسه پرسش و پاسخ ، یه قیافه ای که قشنگ مشخصه با ما اختلاف فکری داره می یاد و از ما سؤال می کنه خیلی خوب و قشنگ با خنده جوابش رو می دیم اما کسی که یه قیافة مذهبی داره و سؤال می کنه عصبانی می شیم و می گیم : اصلاً تو که خودی هستی چرا همچین چیزی می پرسی و . . . ؟ بابا اگه من خودیم که باید بیشتر منو تحویل بگیری . الان چنین رفتارهایی رایج شده . می گی نه ؟ فردا یکی از شماها قیافه اش رو کاملاً مذهبی کنه ، یکی هم قیافه اش رو غیر مذهبی کنه . ( نمی گم اونهایی که قیافه هاشون غیر مذهبیه مشکل دارن ها ! نه می گم که یه قیافه ای درست کنه که رسماً بگن مشکل داره ) یعنی مثلاً یه پیرهن بپوشه روش پرچم آمریکا باشه ، یا با لباسش یه شعار بده ، دو تایی با هم برین تو یه تشکیلاتی ، این یکی رو بیشتر تحویل می گیرن ، چرا ؟ می گن آقا باید جذب بشه ، خیلی خُب تو حالا اونی که قبلاً جذب کردی رو دفعش نکن ، بعد اون یکی رو هم جذب کن . توی همین مجلس هم ممکنه این اتفاق بیفته . مثلاً دم در ایستاده داره خوش آمد می گه برای بچه های عادی زیاد تحویل نمی گیره ، اما یه کسی که می دونه باهاش اختلاف فکری داره بیشتر تحویل می گیره ، خیلی این کار درسته . باید باشه . اما این گروه اولی که قبلاً جذب کردی رو چرا فراموش کردی . نیروهای اصلی انقلاب و نظام الان کجا هستن ؟! آیا با این سیستم واقعاً داریم حکومتی درست می کنیم که زمینه ساز حکومت مهدی (عج) هست ؟ یا مثلاً دقت کنید در خیلی جاها توی کاریکاتورها ، سریالها ، تلویزیون و . . . آدمهای احمق ، نفهم ، عقب افتاده ، افراطی و کثیف و ژولیدة بی فرهنگ رو با قیافه های مذهبی و اسمهای مذهبیِ حسین ، تقی و حسن نشون می دن و اونهایی که واقعاً اهل فکر و عاقل هستند رو با قیافه های غیر مذهبی و اسمهای آنچنانی . این داره چی رو القاء می کنه ؟ مقام معظم رهبری سال 81 رو سال عزت و افتخار حسینی اعلام کردن ، از صدا و سیما سه تا سریال کمدی پخش شد که بسیار هم پربیننده بود ، این سریالهای کمدی سه نفر آدم خنگ ، بداخلاق ، سوپور و . . . داشت که هر سه تا هم اسمشون عزت بود ! برای اولین بار در صدا و سیمای ما کلمة عزت پیدا شد ، در قالب سه تا آبدارچی که سه تایی یکی شون منفور بود ، یکی عقب افتاده و یکی هم احمق . این شد پاس داشتن از سال عزت و افتخار حسینی ! یه دفعه یادشون اومد که آقا عزت ها باید سوپور باشن . این یعنی چی ؟ یعنی دارن کار می کنن دیگه . یه وقتی می گن باید جذب نیرو داشته باشید ، خیلی خوب ما که خودمون این کاره ایم . ما که عاشق مردمیم ، خاک پای مردم هم نمی شیم ، “ ایران برای ایرانیان ” رو ما از همه بیشتر قبول داریم . حرفی روش نیست . بابا ! خُب آدم یه سری خودیهایی داره که اینها هم ارکان نظامند ، پس اینها رو می خواید چکار کنید ؟ اینها تا دیروز جون دادن ، فردا هم باز اگه لازم بشه جون می دن ، یعنی فردا هم باز اینها می یان سر کار . پس با این روش اونهایی که اهل درک و فکر و فهم بودند ، یه مشکلاتی پیدا کردن . این بدبختها یه دفعه موندن در مقابل چند جبهه ای که مقابلشون به مبارزه باز شد : جبهة 1 : نفس ، “ انَّ النفس الاماره بِالسوء ” ممکنه خیلی ها براشون مهم نباشه که حالا امروز چقدر بندگی کردن ولی اینها غصه می خوردن ، اینها الان دارن درد می کشن ، حساب و کتابهاشون با خدا جور در نمی یاد ، مشکل دارن ، فشار شدید روحی روی اینهاست ، بابت اینکه می بینند در حساب و کتابهای بندگی شون کم آوردن و نسبت به خداوند بدهکارند . جبهة نفس ، جبهة خیلی وسیعیه . هر جایی هم رفتن و قدم گذاشتن چون برای شیطان ، آدمهای خطرناکی بودند ، شیطان جن و انس به اینها نیرو وارد کردند و نفس اینها رو تقویت کردند ، این بدبختها همین نفسشون رو که بتونند جمع و جور کنند خیلی کار کردند . این جبهه اول . جبهه 2 : جبهه دوم ، نیازهای فعلی و فوری که در مقابلشونه . آقا مثلاً یه آشوبی توی شهر می شه و تو باید فوری واکنش نشون بدی ، آموزش دیدی ؟ ندیدی ؟ روی نفست کار کردی ؟ نکردی ؟ . . . الان باید این کار رو بکنی . یه وقت توی اتفاقات فوری ، می بینی یه دفعه عقل اینها کم می یاره . سریع باید تصمیم بگیره و کار رو انجام بده . جبهه 3 : نیازهای یه دفعگی نظام ، یه دفعه می بینی فلان کمبود در نظام پیش می یاد ، مسائل اقتصادی ، مسائل فرهنگیِ شدید که اینها هم دغدغة فکری اینها شد . هرچی نگاه کردن یه الگویی پیدا نکردند تا ازش یاد بگیرن ، هرچی سؤال کردند آقا ما در برخورد با جوانان چی کار کنیم ؟ هرچی به سمینارها نگاه کردن ، . . . دیدن هیچی نیست ، مجبور شدن باز خودشون فکر کنند . جبهه 4 : کیان دینی : دیدند شدیداً حریم و چهارچوب دین مورد هجوم واقع شده ، پشت سر هم شبهه ، هنوز شبهة اول دفع نشده شبهة بعدی ، متعهد و دلسوز واقعیِ ما اومد مشکل جوون رو حل کنه ، دید مشکل مالی داره ، گفت : بریم اینو درست کنیم ، دید مشکل ازدواج هم داره ، مشکل شهوانی هم داره ، گفت : این هم باید حل بشه ، اومد از این ور جمع کنه دید مشکل درسی داره ، گفت این مشکل رو حل کنم دید شبهه پیدا شده ، کیان دینش در خطره ، باز اومد اینو جمع کنه دید نسبت به نظام مشکل پیدا کرده ، گیج شد ، آقا ! ما بالاخره چی کار کنیم ؟ نمی رسیم ، نمی تونیم ، دلسوزان واقعی این وسط موندن ، ایرادات و شبهات از در و دیوار می بارید . نهادهای فرهنگی که باید این کارها رو انجام می دادند ، ندادند و نه تنها کمک این نسل فهیم نکردند بلکه اومدن سد هم بوجود آوردند که آقا تو چی کاره ای ؟! مملکت خودش نهاد فرهنگی داره ، اگه می خواست یه دونه مجوز بگیره باید 20 سال می دوید . شما ببینید سینماگرهای متعهد ما همه مشکلشون اینه ، می گن : به همه جواز می دید چرا کار ما رو از همه عقب تر می ندازید ؟ چرا با ما مثل بچه ناتنی برخورد می کنید ؟ نهادهای فرهنگی دولتی هیچ سرویسی به این نسل نمی دن . الان اگر بنده بخوام یه برنامه ای برگزار کنم مثلاً با خصوصیاتی که فقط خودشون می پسندند ، سریع وام می دن ، جا هم می دن و . . . اما اگر بخوام یه برنامه دینی و مذهبی برگزار کنم ، توی این مملکت ، جایگاهی ندارم . کلی گیر دارم . هنوز سرگرم این جبهه بودن ، یه جبهه دیگه باز شد ، 5 ـ جبهة متدینین متحجر ! اولین و آخرین باری که امام (ره) توهین می کنند و لفظ : “ خَر مقدسها ” رو در صحبتشون بکار می برند ، همین یک بار بود . فرمودند : ضربه ای که ما از اینها خوردیم ، از دشمنان هم نخوردیم . با ذکر و دعا و پیشونی پینه بسته و . . . اینقدر به دین ، اسلام و جامعه ضربه زدند . اینو دیگه چی کار کنیم‌ ؟! کسانی که در جامعه نبودند و درک نمی کردند زمانه پیشرفت کرده ، نمی دونند آقا شعارها و اصول همون قبلی هاست ، با یه مقدار تفاوتهای ظاهری . اما اصول یکی هست . 6 ـ جبهه دشمنان خارجی : بعد هم در رأس همة اینها با هجوم همه جانبه دشمنان خارجی روبرو شدیم ، از زمین و هوا ، دریا ، دین ، فرهنگ و مذهب حمله کردند ، پس این چند جبهه در عصر انتظار باز شد در برابر منتظرین واقعی که می خواستند برای حکومت امام زمان (عج) زمینه سازی کنند . اما غفلتهای ما : 1 ـ غفلت از شرایط حاضر : قرن حاضر قرن 21 هست و ما هنوز برای سرویس دادن قطارهامون مشکل داریم ، در حالی که شیراز ، سومین شهر یا چهارمین شهر کشور هست ما هنوز ریل قطار نداریم ، در خیلی از ممالک غربی خیلی راحت دارن تا کره ماه می رن و برمی گردن ، اما ما برای مسافرت داخلی مون مشکل داریم . خیلی عقبیم . هنوز کوچه های شهرهامون آسفالت نشده ، ولی در اون جا از زمین و زیر زمین و هوا دارن رفت و آمد می کنند . از نظر تکنولوژی متأسفانه ما شدیداً عقبیم . درک کنید . ما در مقابل غرب واقعاً یک مملکت وحشی به معنای بیابانی از نظر تکنولوژی هستیم . خیلی عقبیم . سیستم اداری ما ، سیستم ارتباطی ما ، سیستم حمل و نقل ما ، سیستم مخابراتی ، سیستم صوت و تصویر ما و همه سیستمهایی که با تکنولوژی در ارتباطه ، عقب مانده هست . فاصله ، فاصلة چند صد ساله است . و متأسفانه یکی از اشکالات بزرگ اینه که قدر خودی ها رو ندونستیم و الان جوانان مستعد ما دارن برای اونها کار می کنند . آمار فرار مغزهای ما بسیار بالاست . طرف ، توی کنکور و المپیاد اول شده بعد ما انگار نه انگار اصلاً ولش کردیم . در حالی که اگر مثلاً فوتبالیستی مجروح بشه ، هم توی تلویزیون نشونش می دن و هم همه بهش سر می زنن ، براش برنامه ریزی می کنند . اما هیچ کس برای مغزهای ما برنامه ای نداشت که مثلاً یه تشکیلاتی باشه که اینها رو جذب کنه . ( البته جدیداً یه قانونی توی مجلس تصویب شده که قانون قشنگی هست و نفرات اول کنکور و المپیاد رو استخدام رسمی می کنه ، نمی شه بگی دیر شده چون ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است ، ولی یه کم دیر شده ، خیلی هاشون رفتند ) ما یه سیستمی نداشتیم که اینها رو سریع وصل کنیم . خلاصه از نظر تکنولوژی عقبیم . نکتة دیگه اینکه در کوران تکنولوژی غرب متأسفانه اخلاق کلاً فراموش شده ، مسائل اخلاقی و عاطفی و روحی هیچ جایگاهی نداره . این رو هم باید درک کنیم ، یعنی اگر خواستیم به اونها نزدیک بشیم یادمون باشه این آفت رو از اونها نگیریم . مسیر تکنولوژی غرب گرچه خیلی از ما جلوتره اما مسیری هست که آرام آرام داره به سقوط نزدیک می شه . شرق چیز کمی نبود ، آقا شوروی چیز کمی نبود ، بعضی از ماها فکر می کنیم شوروی نسبت به آمریکا عقب افتاده بود ، نه آقا ! خیلی قوی بود . سیستم اطلاعاتیِ کاگِبه هنوز که هنوزه تو جهان نمونه است . سیستم فضایی اونها وتسلطی که به آسمون داشتن هنوز تکه . حتی توی مسائل دیگه ، خیلی پیشرفت داشتند ، سیستمهای فیزیکی و متافیزیکی روسیه الان هم خیلی قوی هست . اما با این همه پیشرفت ، چرا شوروی منسوخ شد ؟ دلیل سقوط شوروی این بود که عاطفه ، اخلاق و انسانیت در اونجا هیچ جایگاهی نداشت . این مسیری است که سیستم غرب هم در پیش گرفته . این یعنی چی ؟ یعنی بچه شیعه درک کن ! دورة بعد مال تو هست . از الان براش برنامه ریزی داشته باش ، چرا ؟ من یه تحلیلی در مجله نیویورک تایمز خوندم ، توی این تحلیل ، علل ممانعت فرانسه از حجاب در دبیرستانها رو بیان کرده بود ، اول که در این مقاله این عمل فرانسوی ها رو نقد کرده بود و نوشته بود : این اصلاً با اصول انسانی منافات داره ، فرانسوی ها دارن اشتباه می کنند . خیلی منصفانه نقد کرده بود . که نباید همچین کاری بکنند . این با هیچ منطقی جور در نمی یاد . ما که اینقدر ادعای آزادی و دموکراسی داریم با این کار آبروی آزادی و دموکراسی ما هم می ره و درخواست کرده بود از دولتمردهای فرانسه که این کار رو با انسانها نکنید . انسانها در پوشاک و ابراز عقاید دینی کاملاً آزادند . بعد اومده بود دلایل فرانسه رو گفته بود . دلیل اول این بود که آقا هرگونه شعار دینی در محیطهای آموزشی و هرگونه تبلیغ ممنوعه ، بعد گفته بود ، اینها تبلیغ پوشاکی هست ! در جوابش گفته بودند : که اگر اینطور باشه تمام لباسها رو باید حذف کنیم همه لخت بیان توی خیابون ، برای اینکه هر لباسی ممکنه تبلیغ یه شرکت یا یه مذهب و . . . باشه خلاصه جوابش رو داده بود . بعد مجله نیویورک تایمز اومده بود دلیل اصلی ای که فرانسه از حجاب ممانعت می کنه رو نوشته بود . گفته بود : اصلش یه کلمه است ، فرانسه از رشد اسلام در کشورش می ترسه . عین جمله این بود : “ فرانسه از رشد روزافزون و فزاینده و غیر قابل کنترل اسلام در کشورش می ترسد . ”یعنی ببینید ما مسلمونها درسته که تکنولوژی مون ضعیفه اما اون آرمانهایی که داریم ، ( آرمانهایی که قبلاً گفتم ) اینقدر قوی هست که داره این تکنولوژی رو به زانو در می یاره و ما برای فردا که اعتقاد آرمانی مون هست که : “ و نرید انَّ مُنَّ علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم العارفین ” باید از نظر تکنولوژی هم پیشرفت کنیم . در روز ظهور مهدی (عج) قراره ما مملکت رو بچرخونیم دیگه . پس برای اون زمان ما در کنار اخلاق و عقاید اسلامی ، باید از نظر تکنولوژی هم حرفی برای گفتن داشته باشیم . و اگر تلاش نکنیم ، فرج آقا(عج) باز هم عقب می افته . این خیلی مهمه . یعنی ما باید برای این موضوع هم یه برنامه ای داشته باشیم . چون می دونیم مهدی (عج) می یاد ، اما متأسفانه هیچ برنامه و استراتژی ای نداریم . وقتی یهود و صهیونیست برای مهدی (عج) که گمان می کنه می یاد ، استراتژی می گذاره و می گه احتمال آمدن مهدیِ شیعیان هست . استراتژی داشته باشیم که چگونه برخورد کنیم . چگونه مقابله کنیم . چگونه بجنگیم ، و وقتی شکست خوردیم چگونه دوباره نیروسازی کنیم . ( اونها اعتقاد دارن که شکست می خورن ) بعد از شکست چگونه بازسازی کنیم و دوباره شروع کنیم و حکومت رو پس بگیریم ؟ لذا اومدند برنامه ریزی کردند و گفتند باید تمام اون کشورهایی که اگر مهدی (عج) بیاد و “ انا المهدی ” بگه ، اینها لبیک می گن ، رو یک جورهایی در بند کنیم . بانکدار صهیونیست انگلیسی یه جمله جالبی داره : می گه : “ باید تلاش کرد تا کشورها ناگزیر شوند وام بگیرند و وقتی وام گرفتند دیگر خلاصی ندارند” ، لذا بانکهای جهانی راه انداختن ، وامهای کلان با بهره های چند برابر دادند ، حالا کار نداریم که این اقدامات چقدر موثربوده ، اما باید مراقب باشیم و ای کاش وقت داشتیم ، مشکلات مملکتمون کمتر بود ، زودتر این سیاستهای بانک اسلامی و گفتگوی تمدنها رو جدی می گرفتیم . فعلاً که بازیه در حد یک خونه ساختن و ساختمون و چهار تا پژو و پرشیای بیشتر و اشتغال زایی برای چهار تا کارمند و . . . هست اما ای کاش وقت داشتیم و خیلی جدی تر به این مسائل (1 ـ سیستم بانکی اسلامی ، 2 ـ سیستم ارتباطی اسلامی ( اینترنت ) و 3 ـ گفتگوی تمدنها ) نگاه می کردیم .



 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 12 بازدید
    بازدید دیروز: 156
    کل بازدیدها: 690419 بازدید
  • ?پیوندهای روزانه
  • درباره من
  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
  • موضوع درباره امام زمان
    رضایت از خدا و از زندگی
    شرح دعای صحیفه
    شهدا از دیدگاههای مختلف
    امام سجاد و سختیهای بزرگ
    امام سجاد و جدش رسول الله
    امام سجاد و پناه به خدا
    امام سجاد و روز شب
    امام سجاد و فرشتگان
    حکایات هاشمی نژاد-400حکایت
    حکایات فاطمی نیا-100 حکایت
    حکایات استاد دانشمند-120 حکایت
    حکایات شیخ احمدکافی_60حکایت
    حکایات انصاریان_120حکایت
    حکایات مرحوم فلسفی_ 45حکایت
    حکایات شهید دستغیب_ 50 حکایت
    متن حکایات علامه حلی_10حکایت
    متن6حکایت از شیخ صدوق
    متن حکایاتی از شیخ عباس قمی_ره
    متن حکایات شیخ مرتضی انصاری
    وصال یار(1)
    وصال یار(3)
    وصال یار(2)
    وصال یار(4)
    وصال یار (5)
    وصال یار (6)
    یقین و محبت (1)
    یقین و محبت(2)
    یقین و محبت (3)
    یقین و محبت (4)
    هیئت علیه هیئت
    ملکوت انسان (1؛2؛3)
    مکتب عشق
    آسمانی شدن
    جهاد علمی
    توبه
    اخلاق کریمان
    موفقیت و سعادت
    متفرقه ها-مهم
    دید ما نسبت به مردم
    عمل به فرهنگ شهادت
    لینک ارگانهای مختلف و مراکز گوناگون
    هر چه می خواهد دل تنگت بپرس
    دانلود شبهات وهابیت و مسائل مربوطه
    فتاوای خنده دار و مستند وهابیها
    حکایت مختلف شخصیه دیدن داره ها
    تصاویر موضوعی
    افتخار خدمت به مردم(1؛2؛3)
    حرف حساب اینجاست...
    دانلود سخنرانی های حضرت امام خمینی
    منبر های آقای فاطمی نیاء-72 منبر
    منبر های آقای دانشمند
    منبر آقاتهرانی
    منبر آقای صدیقی
    منبر علامه مصباح یزدی
    منبر مرحوم فلسفی
    منبر مرحوم کافی
    منبر استاد مردانی
    منبر حجه الاسلام هاشمی نژاد
    پیرامون امام زمان-آیه الله ناصری
    طب قرانی-استاد خدادادی
    طب اسلامی -دکتر روازاده
    شخصی هاش این توست
    اخلاق(آقا تهرانی)
    شیعه...
    عکسها به سلیقه من...
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • لوگوی دوستان من
  • آهنگ وبلاگ من
  •