سفارش تبلیغ
صبا ویژن
امام زمان(20) (پنج شنبه 87/2/5 ساعت 12:31 عصر)
امام شناسی2-بسم الله الرحمن الرحیم امامت شناسی 2 کانون فرهنگی رهپویان وصال ـ سخنرانی حجت الاسلام انجوی نژاد در جلسه دوم از بحث امام شناسی هستیم . در جلسه قبل خدمتتون گفتیم که حالا که می خوایم به زیارت امام رضا (ع) بریم ، چقدر خوب هست که بدونیم امام رضا (ع) کیه ؟ و همة ائمه (ع) . “ کلهم نور واحد ” امام رضا رو اگه بشناسی ، حسین (ع) رو شناختی ، امام حسین (ع) رو اگه بشناسی ، امام حسن مجتبی (ع) رو شناختی ، امام مجتبی (ع) رو اگه بشناسی ، مادرشون فاطمه (س) رو شناختی . اینها رو که بشناسی ، جدشون رسول خدا (ص) رو شناختی . همه نور واحد هستند . لذا گفتیم که زیارت جامعه کبیره ،‌ جزء زیارتهایی هست که توی حرم خواهیم خوند . و وارد شده که این رو توی حرم بخونید . و از نظر سند اثبات شده که زیارت جامعه از لبان مبارک امام هادی (ع) خارج شده . یعنی یکی از مستندترین زیارات ما ، زیارت جامعه کبیره است و دومین زیارت هم ، زیارت امین الله . انشاءالله زیارت جامعه کبیره رو تا قبل از سفر مشهد باز خواهیم کرد . که ببینیم چه امامی داریم ؟ و بعد هم انشاءالله امین الله رو . در جلسه قبل ، از مهربانی امام (ع) خدمتتون گفتم . این جلسه از اول زیارت جامعه شروع می کنیم تا هرجا که برسیم . انشاءالله . “ السلام علیکم یا اهل البیت النبوّه ” اهل بیت به کی می گن ؟ یعنی فقط به پیغمبر (ص) و سیزده معصوم بعد از ایشون اهل بیت (ع) می گن ؟ می فرمایند : “ ما دو نوع اهل بیت (ع) داریم . یکی اهل بیت انتسابی و یکی هم اهل بیت اکتسابی . ” یعنی چی ؟ یعنی یه کسانی از نظر نسبت به پیغمبر (ص) وصل می شن . مثل حضرت زهرا (س) و فرزندان ایشون . اما اهل بیت اکتسابی چه کسانی هستند ؟ یه عده هستند ، اینقدر لیاقت دارند که جزء اهل بیت پیامبر (ص) می شن . این لیاقت تا امام دوازدهم یه دفعه متوقف می شه دیگه از اونجا به بعدش رو خود اهل بیت (س)‌باید بگن که ایشون جزء اهل بیت ما هست . یعنی ما حتی اگر سید باشیم ،‌ جزء اهل بیت نیستیم ، مگر اینکه بر ما انگشت صحه بگذارند و بگن : ایشون هم سید هست و هم لیاقت داره جزء اهل بیت باشه . می فرمایند : “ السلمانُ مِنّا اهل البیت ” ( سلمان از ما است ) خُب این سلمان از نظر رگ و ریشه که فارس بود ، پس از نظر انتسابی جزء اهل بیت (س) نیست ، بلکه جزء اهل بیت اکتسابی هست . یعنی خودش به یه درجه ای از لیاقت رسیده که جزء اهل بیت (س) شده . بعضی ها هم هر دو رو دارند ، هم انتسابی جزء اهل بیت (س) هستند و هم اکتسابی . نمونه بارزش ، سیزده معصوم (ع) . “ و موضِعه الرساله ” این هم مشخصه . پیغمبر (ص) هرچی داره ، اینها تموم کردند . محل قرار دادن رسالت خداوند در بین اهل بیت (س) هست . “ و مختلف الملائکه ” یعنی کسانی که ملائکه به اونها رجوع می کنند . برای چه چیزهایی رجوع می کنند ؟ آقا ! توی همه چیز . ملائکه مشکل دارند ، می یان خدمت امیرالمؤمنین (ع) ، مشکل دارن ، می یان سراغ امام حسین (ع) ، مشکل دارن ، می یان خدمت امام زمان (عج) ، ملائکه هر گرفتاری داشته باشند ، از راه اهل بیت (س) وارد می شن . خودش توی عرشه ، بغل دست خداست ولی بلند می شه می یاد روی کره زمین ، می گه : علی جون ! من این مشکل رو دارم . جابربن عبدالله انصاری از راویان ثقه ما هست ، از امام صادق (ع) سؤال کرد : آقا جان ! شما ملائکه رو می بینید ؟ حضرت خنده ای کردند ، فرمودند : “ می بینیم ؟! جابر ! بعضی وقتها ملائکه مزاحم تکیه دادن ما می شن . می خوایم تکیه بدیم می بینیم ملائکه پشت سرمون نشستند ! جابر ! وقتی ما داریم راه می ریم اینقدر ملائکه ازدحام دارند ( برای دست بوسیدن و پا بوسیدن ما ) ما برای راه رفتن مون مشکل داریم . جابر ! ملائکه آب می خوان بخورن ، می یان از ما اجازه می گیرن . ” مگه الکیه ؟! مگه مثل ماها هستن ؟ حالا می رسیم به اینجا که همه کارها باید از راه اهل بیت (س) باشه . همه کارها ! آب می خوای بخوری ، چی باید بگی ؟ “ یا حسین فاطمه (س)! ” می خوای از زمین بلند شی . “ یا علی ! ” می خوای غذا بخوری ، هر کاری می خوای بکنی ، یه ذکر از اهل بیت (س) باید بگی . راهش اینه . لذا ملائکه که از اشتباه و گناه معصوم هستند ، حتماً این راه رو رعایت می کنند . محاله یه کاری بخوان بکنند ، با اهل بیت (س) هماهنگ نباشه . ( و مختلف الملائکه ) “ و معدن الرحمه ” این معدن الرحمه رو جلسه قبل گفتم که چقدر رحمت امامان عجیبه . اصلاً معدنشه . هر کی می خواد رحمت ببینه ، باید از این معدن استخراج کنه . آقا ! تا حالا دیدید که کسی طلا رو از معدن مس استخراج کنه ؟! نمی شه . لذا معدن رحمت ، امامان (ع) هستند . مادر می خواد به فرزندش رحمت کنه ،‌ رحمتی که ابراز می کنه از ناحیه رحمت اهل بیت (س) هست . یک حیوان که می خواد به فرزندش محبت کنه ،‌ محبتی که داره ، از رحمت و محبت اهل بیت (س)‌گرفته شده . اصلاً رحمت و محبتی در جهان نیست ، که منشأ و ریشه اش ، اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین نباشند . خیلی عجیبه ! “ و خُزان العلم و منتهی الحلم ” هرچی علم توی جهان هست ، از فیوضات اهل بیت (س) هست . آیه ای در قرآن داریم با این مضمون : علمی که در سینه ها نهفته است و در کتاب خدا هست ، هیچ کس تأویل و تعبیر و تفسیر و تشریح این رو نمی داند مگر خداوند تبارک و تعالی و رسولش و راسخان در علم . راسخان علم یعنی کسانی که می دونند قرآن چی گفته . در روایت داریم : قرآن یک ظاهر داره و یک باطن . باطنش 70 باطن داره . هر هفتاد باطن ، برای خودش 70 باطن دیگه داره . “ والعصر ، انّ الانسان لفی خُسر ” قسم به عصر ، انسان در ضرره . می گن : این هفتاد تا باطن داره . هر باطن ، خودش هفتاد تا باطن دیگه داره . با یه ماشین حساب ، می تونید حساب کنید ببینید چند تا باطن می شه ؟ 4900 تا ! هر آیه 4900 تأویل داره ، ما شاید فقط دو تا از این تأویلها رو بدونیم . بقیه اش دست کیه ؟ اون لحظه ای که می یاد بر بام کعبه . . . . !! می فرمایند ، اون وقت هست که می فهمند قرآن چی گفته . امام صادق (ع) هم فرمودند : “ راسخون فی العلم ” که در قرآن اومده ، ما هستیم . ماها می دونیم علم چی گفته ؟ آقا ! چقدر مردم زمان امام علی (ع) ، مردمان بی شعور و بدی بودند . علی (ع) روی منبر می نشینه ، می گه‌ : “ آی مردم ! از زمین ، از کرات ، از کهکشانها ، هرکی هر سؤالی داره بپرسه ( تا حالا 125 میلیارد کهکشان کشف شده ، فعلاً ! آقا ما توی این درگاه چی هستیم ؟ هیچی ! خیلی برای خودمون اهمیت قائلیم . 125میلیارد کهکشان ! اصلاً خدا ما رو قاطی آدم حساب می کنه ؟ ) حضرت فرمود : هرکسی ، هر سوالی داره بپرسه . طرف بلند شد گفت : آقا ! موهای ریش من چند نخ هست ؟! خاک بر سرت کنند ! خُب یه سؤال می کردی ببینی دوای سرطان چیه ، تا ما حالا اینقدر گیر نبودیم . والله ! می تونستند بپرسند . اهل بیت (س) که در جواب دادن بخل نمی ورزیدند . سائل درست و حسابی نبود . کسی نبود سؤال درستی بکنه . ما الان خیلی سؤالهای عجیبی داریم ، ای کاش بودند ، چقدر راحت حل می شد . “ خُزّان العلم ” خزینه های علم اند . خُب چه علمی ؟ علم ظاهری و علم باطنی . علم باطنی یعنی چی ؟ یعنی هر جا باشی ، آقا می دونه چکاره ای . می دونه ! پات رو گذاشتی توی حرم امام رضا (ع) ؟ نذاشتی ؟ اینجا نشستی ؟ هر جا باشی آقا می دونه . می فرمایند : ما از پرونده های شیعیان مون خبر داریم . ( کی ؟ وقتی که گناه کردیم ؟ نه ! ) از اون لحظه ای که توی رحم ، نطفه شون بسته شد و جزء شیعیان ما منظور شدند ،‌ ما می دونیم چیکاره خواهند کرد ؟ تا آخرش رو خبر داریم . گرچه ما یادمون بره و با پررویی بریم جلوی حرم بایستیم و بگیم یا امام رضا ! این رو بده ، اون رو بده . ولی اون می دونه ما چیکار کردیم . یادش نمی ره . ( و خزان العلم ) “ و خزان العلم ، و منتهی الحلم ” ببینید ، پشت سر هم اومده ، با این که علم دارند ، نهایت صبر و بردباری رو هم دارند . اصلاً به روی ما نمی یاره . چه گنهکارانی بودند که قیافه هاشون داد می زد که چکاره هستند ، می رفتند پیش اهل بیت (س) ، اهل بیت (س) تحویلشون می گرفتند . می گفتند : خوش اومدید . چه آدمهای بدی هستند ، می رن توی حرم امام رضا (ع) ، یه قطره اشک می ریزند ، آقا حاجت شون رو می ده . ( و منتهی الحلم ) “ و قاده الامم ” آقا ! شما اولیاء ، برترین ها ،‌ بزرگترین ها و پیشوایان همه امتها هستید . یعنی چی ؟ یعنی اهل بیت (س) فقط مال ما مسلمونها و شیعیان که نیستند . امت قبلی ، امتهای سابقه ، هر کی تو این دنیا و کره خاکی ، همه 125 میلیارد کهکشانی که تا الان کشف شده ، تا اونهایی که کشف نشده ، همه و همه ، اولیاء شون ، دوازده امام (ع) هستند و فاطمه (س) و پدر فاطمه (س) . “ لَولاکَ لما خلقْتُ الْافلاک ” ( افلاک ! نه فقط زمین . ) اگه تو نبودی ، افلاک رو خلق نمی کردم . یعنی اهل بیت (س) فقط برای ما اهل بیت (س) نیستند ،‌ برای جن و انس و کرات دیگه و همه و همه ، هستند . همه اینها یه فاطمه (س) دارند ، یه حسن (ع) دارند ، یه حسین (ع) دارند و . . . چقدر زیباست این زیارت جامعه . ( و قاده الامم ) “ وَ اَوْلیاء النِعَم ” هر کی بخواد یه نعمتی بگیره ، باید امام حسین (ع) امضاء کنه . ولی نعمتها هستند . یعنی نمی شه یه خوبی و یه نعمتی به ما برسه و حسین (ع) و فاطمه (س) زیرش رو امضاء نکنند . محاله . باید امام رضا (ع) امضاء‌کنه . دلت رو به در خونه این و اون خوش نکن . باید امام رضا (ع) امضاء کنه . ولی نعمتها هستند . ببینید دارید کجا می رید ؟ ببینید در خونه چه کسی دارید می رید ؟ ببینید چه دریاییه ؟! ببینید چه قدرتی دارند اهل بیت (س) . الکی می ره روبروی حرم می ایسته ، می گه : قربون کبوترای حرمت ، گریه اش رو می کنه و برمی گرده ! خُب قربون کبوتراش بشو ، قربون سنگ فرشش هم بشو . قربون کاسه های سقاخونه اش هم بشو ، قربون جاروهای خادمهاش هم بشو ، قربون خاک پای زائراش هم بشو ، ولی بدون کیه . ( و اولیاء النعم ) نمی شه تا شما اجازه ندادید ، نعمتی به ما برسه . شما باید اجازه بدید . نعمتها همه دست شماست . “ السلام علی ائمه الهدی و مصابیح الدجی و اعلام التقی ، ائمه الهدی ” هدایت ! چقدر گریه می کنی ؟ چقدر توبه می کنی ؟ اینکه صرف به در خونه خدا بری و مدام توبه کنی و گریه کنی ، تا اهل بیت (س) نباشند ، نمی شه . ( ائمه الهدی ) امامان هدایت ، اینها هستند . یعنی باید اینها اجازه بدن ، اینها باید بخوان . اینها باید انگشت روی تو بذارن . بگن : خدایا ! ما این رو انتخابش کردیم ، این ، مال ماست . امام رضا (ع) باید بپسندتت . برو خودت رو در خونه امام رضا (ع) لوس کن . بگو : “ آقا ! ما شنیدیم شما باید بپسندید . ” سینه هایی که داری می زنی ، ذکره . الکی نیست . اینقدر حسین ، حسین بگو تا بالاخره جوابت رو بده . خودت رو لوس کن . یه دونه حسین (ع)‌گفتن ، یه ذکره . مثل صلوات می مونه . صد تا حسین (ع) گفتن ، صد تا ذکره . وقتی سینه می زنی ، یعنی توی قلب من هستی . پیرهنت رو در آوردی ، یعنی حسین جان ! خودم رو از همه چیز خلاص کردم . با ذلت و مذلت دارم می یام در خونه تو . لباس مذلتم رو در آوردم . آقا ! دیگه کجا پیرهن رو در می یارن ؟ مگه پیرهن در آوردن مستحبه ؟ بله ، مستحبه . بعضی جاها واجبه . کجا ؟ شما وقتی می ری مکه چکار می کنی ؟ مگه موقع احرام پیرهنت رو در نمی یاری ؟ جزء واجباته ، اگه در نیاری حج تو باطله . برای چی ؟ برای اینکه مذلتت رو نشون بدی ، بگی حتی قید پیرهن هم ندارم . راحت نشستم در خونه ات سینه می زنم . حسین (ع ) ! حسین (ع) ! “ یهدی من یشاء ” ( هر کسی رو بخواد هدایت می کنه ) از چه طریق ؟ “ ائمه الهدی ” اینها هستند که امامان هدایت هستند . “ وَ ذَوی النُهی و اُولی الهجا ” هر دوی این عبارت به معنای صاحبان عقل هست . هم ذَوی انُهی یعنی صاحبان عقل و هم اولی الهجا ، پس چرا دو بار تکرار کرده ؟ یه نکته ظریف داره . اولاً عقل ، قوه ای هست که ماها رو از گناه دور می کنه . عقل ذاتاً از زشتی متنفره . هیچ گناهی با عقل جور در نمی یاد . یه بار می گه : “ ذَوی النُهی ” یعنی صاحبان عقلهای دنیایی ، یعنی اگه دنیا رو هم می خوای ، اینها عقلش رو دارند . لذا امام فرمود : اگه دنیا رو می خوای ؟ نماز شب بخون ،‌آخرت رو می خوای ، نماز شب بخون . یعنی برای دنیا هم برنامه ریزی می کنند . “ ربنا آتنا فی الدنیا حسنه ” ذوی النهی اشاره به عقلهای دنیایی می کنه . و “ اُولی الهجا ” این هم عقل آخرتی هست . یعنی اهل بیت (س) هم برای آخرت ما فکر دارند ، برنامه دارند ، دستو ردارند و هم برای دنیای ما . “ وَ کَهْفِ الوَری وَ وَرَثَه الانبیاء وَ المثل الاعلی و دعوه الحسنی و حجج الله علی اهل الدنیا و الاخره و الاولی ” ( کهف ) یعنی پناهگاه . وقتی می گن “ اصحاب کهف ” یعنی کسانی که به غار پناه آوردند . “ کهف الوری ” یعنی شما پناهگاه مردم هستید . “ والمثل الاعلی ”خداوند برای خلقتش یه مثال زده ، گفته : آقا ! من توی خلقتم ، همه هنر خداییم رو به کار بردم ، بهترین نوع آدم رو خلق کردم . کی ؟ ( والمثل الاعلی ) اهل بیت (س) ! “ هُم‌ْ فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها ” فاطمه (س) و پدر فاطمه (س) ، فاطمه (س) و شوهر فاطمه (س) ، فاطمه (س) و بچه های فاطمه (س) ، اینها مثل اعلای من هستند . دیگه بحث نکنید . دنبال کس دیگه ای نگردید . همین ها هستند . “ و المثل الاعلی ” یه آیه ای در قرآن داریم که در اون اشاره ای به مثل اعلی شده . ( آیه 35 سوره نور ) ما دو نوع تفسیر داریم ، یکی تفسیر ظاهری هست ، که با حکمت و فلسفه تفسیر می کنند . یه تفسیر داریم بهش می گن تفسیر جری . این تفسیر ، اشارات و تمثیلاتی هست که قرآن یه جوری بهش اشاره کرده ، منتهی ماها ، نمی تونیم بفهمیم . مگر اینکه اهل بیت (س) باز کنند . این آیه 35 سوره نور یکی از بهترین آیات در تعریف اهل بیت (س) هست و خیلی هم عجیبه . امام صادق (ع) این رو باز کردند . آیه 35 سوره نور می فرماید : الله نور السموات و الارض ، مثل نوره کمشکوه فیها مصباحٌ المصباح ، فی زُجاجه الزجاجه کاَنّها کوکب الدرّیٌّ یوقد من شجره مبارکه زیتونه لاشرقیه و لا غربیه یکاد زیتها یضی ءُ و لو لم تمسسه نارٌ نور علی نور یهدی الله لنوره من یشاء و یضرب الله الامثال ” خداوند مثال زده . حالا ببینیم امام صادق (ع) این آیه رو چطوری تفسیر می کنند . خداوند نور آسمانها و زمین است ، مثل نورش ، “ مشکوه ” هست . ( مونث ) امام صادق (ع) فرمودند “ مشکوه ” مادر ما فاطمه (س) است . در این مشکوه یه چراغ و روشنایی هست ،‌ امام صادق (ع) باز فرمودند : این روشنایی امام حسن مجتبی (ع) هست . ( فیها مصباح المصباح‌) دو تا مصباح پشت سر هم آورده ، مصباح اول ، امام حسن مجتبی (ع) هست و مصباح دوم ، امام حسین (ع) هست . این چراغ ها توی یه نوری هست که اون نور توی یه نور دیگه هست ، مانند ستاره ای درخشان . ( این نور فاطمه (س) است . ) “ فی زجاجه الزجاجه ” به فاطمه (س) می گیم : السلام علیکِ و علی بعلِکِ و بنیک و سر المستودع فیک ، این سر فاطمه (س) است . ( زجاجه الزجاجه ) یعنی تماماً نور هست . نور خداوند داره تقسیم می شه . مثل اعلاش کیه ؟ “ مشکوه ” ( فاطمه (س) ) ، فیها مصباح المصباح ” ( امام حسن (ع) و امام حسین (ع) ) اینها کجا هستند ؟ “ فیها زجاجه الزجاجه ” ( در نوری هستند که اون نور خودش در یه نور دیگه هست ) “کاَنّها کوکب الدرّی ” ( مانند ستاره ای درخشان ) “ یوقد شجره مبارکه ” ( این ستاره درخشان از شجره مبارکه نشأت گرفته ، امام صادق (ع) می فرمایند شجره مبارکه حضرت ابراهیم (ع) است . ) “ زیتونه لاشرقیه و لا غربیه ” ( در عرب به نور می گن : زیتون ، نوری هست که نه نصرانی هست ، نه یهودیه ) ” یکاد زیتها یضی ءُ ” ( به زودی نورش می رسه ، ـ “ اَلَیْسَ السّاعه بِقریب ؟ ” فکر نمی کنید امام زمان (عج) می یاد ؟ به زودی نورش می رسه ـ “و لو لم تمسسه نار ” ( وقتی کسی به اینها متوسل بشه ، هیچ آتشی بهش نمی رسه ) “ نورٌ علی نور ” ( یکی بعد از دیگری می یان . اولین نور : علی (ع) ، دومین نور : امام حسن (ع) ، سومین نور : امام حسین (ع) ، چهارمین نور علی النور : امام سجاد (ع) پنجمین نور علی النور : امام باقر (ع) ، ششمین نورعلی النور : امام صادق (ع) ، نور علی النور : امام کاظم ، نور علی انور : وجود مقدس امام علی بن موسی الرضا (ع) ، و نور علی النور : امام جواد (ع) ، نور علی النور : امام هادی (ع) ، نور علی النور : امام عسکری (ع) ، تا کل نور بر بام کعبه بیاد و انشاءالله همه با هم ببینیم : امام حجت بن الحسن العسکری (عج) ! خُب اینها چکار می کنند ؟ خداوند با این نورهاست که هر کی رو دوست داشته باشه هدایت می کنه . با این نورها . “ و یضرب الله الامثال ” ( خداوند به همین ها مثل زده ) ادامه جامعه کبیره : “ و المثل الاعلی ، و الدعوه الحسنی ” به به ! این زیارت جامعه رو وقتی آدم می خونه بال در می یاره ! این سری که به حرم رفتیم انشاءالله با یه حال دیگه ای بخونیم . پنج قسمتش کن ، هر روز یه قسمتش رو بخون . “ وَ حُجَجِ الله علی اهل الدنیا و الآخره و الاولی ” اینها حجتهای خداوند هستند بر اهل دنیا و آخرت . یه “ والاولی ” هم داره ، ببینیم “ والاولی ” چه کسانی هستند ؟ می فرمایند : اشاره هست به عالم ذر . یه زمانی قبلاً ماها با اینها آشنا بودیم ، لذا برای همین هست که از بچگی مهر حسین (ع) در دلمون هست . قبلاً‌ ما اینها رو دیدیم . ما دیدیم شون ، چه بد شد ما قیافه فاطمه (س) و امام حسین (ع) رو یادمون رفت . ولی بودند و ما دیدیم شون ، از همون بچگی ، سه چهار سالگی ، بچه شیعه ها عشق حسین (ع) توی دلشون خونه کرده . اصلاً محرم که می یاد ، تمام عشق شون محرمه . منتظرند که زودتر بیاد . زودتر آدم راحت بشه ، از دست گناه راحت بشه . خُب تا اینجای زیارت جامعه فعلاً کافیه . شاید فکر کنید اهل بیت (س) فقط برای شفا دادن هستند ، برای گریه کردن هستند ، برای سینه زدن هستن ، یا اهل بیت (س) فقط برای رفع گرفتاری هستن ، نه ، آقا ! هرچی داره به ماها می رسه از ناحیه این ذوات مقدسه است ، هرچی خوبی داره به ما می رسه از ناحیه این ذوات مقدسه است . هرچی بدی داره از ما دفع می شه که خودمون هم خبر نداریم ، از ناحیه اینها داره دفع می شه . هرچی . تمام پرونده های ما دقیقاً بوسیلة اینها بررسی می شه . تمام کارهای ما بوسیله اینها قضا و قدرش امضاء می شه . تمام مشکلات ما بوسیله اینها حل می شه . اصلاً محاله نفسی ما بکشیم ، مگر به امضای فاطمه (س) . محاله ما نفسی بکشیم مگر به امضای اهل بیت (س) . خیلی عجیبه . می فرماید : شما مردم خبر ندارید ، ما چقدر با شماها مأنوسیم . امام صادق (ع) می فرماید : سری از شیعیان ما که درد نمی گیره ، مگر اینکه سر ما هم درد می گیره . اینقدر مأنوسند . نیست کسی از شیعیان ما که گناهی بکنه مگر اینکه ما به جاش توبه کنیم . سریع گریه می کنیم ، می گیم : خدایا اینها رو ببخش . نیست از شما که درد و اَلَمی بهش برسه ، مگر اینکه ما کمکش کنیم تا از این الم نجات پیدا کنه . همه گره ها دست اینهاست . ماها خبر نداریم . ماها خبر نداریم چقدر مشهوریم . ماها خبر نداریم چقدر ما رو می شناسند ، ماها خبر نداریم که چقدر روی کارهای ما نظر دارند . لحظه به لحظه ، کلمه به کلمه . آیه 4 سوره انبیاء می فرماید : “ قالَ رَبّی یَعلَمُ القَولَ فی السَّماءِ وَ الاَرضِ وَ هُوُ السمیع العَلیمُ ” آقا ! فکر کردی همین جلسه رو خودت پاشدی اومدی ؟ به همین راحتی ؟ می گن : نمی شه در مجلسی که برای ما تشکیل شده شرکت کنی ، مگر اینکه ما دعوت نامه فرستاده باشیم . تا دعوت نامه نفرستیم نمی تونی بیای . می خواد بره مجلس ، یه دفعه سرکوچه کارش گیر می کنه . برای همه ما پیش می یاد . چرا ؟ می فرماید : دیگه بعضی از وقتها ما از دست شیعیان مون ذلّه می شیم ، خسته می شیم ، ناراحت می شیم ، می گیم بابا ! این اصلاً آدم بشو نیست . هی هر هفته می یاد ، می ره اون ورتر ، دل ما رو می شکنه . خدمت امام صادق (ع) رسید ، گناهی کرده بود . حضرت فرمود : “ شماها به همون کتک خوردن مادرمون فاطمه (س) راضی نموندید !؟ ” عرض کرد : “ آقا ! این چه حرفیه شما می فرمائید ؟! من شیعه شما هستم ، من فدای مادر شما می شم ، ای کاش من به جای مادر شما کتک می خوردم . ” فرمود : “ پس چرا اشک مادر ما رو در می یاری ؟ ” گفت : “ آقا ! ببخشید . ” فرمود : “ شماها که گناه می کنید مادر ما فاطمه (س) گریه می کنه . شما که گناه می کنید دل مادر ما به درد می یاد . ” هی داد نزن : “ مردم مدینه بدن . ” بگو خودم بدم . ماها وقتی یکی از دوستان مون گناهی می کنند ناراحت می شیم ، اونها که دارن می بینن . می بینن کسی که دوستش دارن و بهش مهر می ورزن ، داره دستی دستی برای خودش هیزم جهنم مرتب می کنه . خُب ناراحت می شن ، گریه می کنن . می گن : این چرا این جوری می کنه ؟ چرا داره خودش رو بدبخت می کنه ؟ یه پدر و مادر وقتی ببینن بچه شون درس نمی خونه و خودش رو بدبخت می کنه گریه می کنن ، اون وقت اهل بیت (س) ، مادر ما فاطمه (س) ، مهربون ترین مادر جهان ، گریه نکنه که ما خودمون رو دستی دستی داریم توی آتیش می اندازیم ؟ به همه کارها نظارت دارند . برای اونها که کاری نداره . همین الان دارن به ما نگاه می کنن . این چی داره می گه ؟ اینها چی دارن گوش می دن ؟ کی گریه کرد ؟ کی گریه نکرد ؟ کی آشتی کرد ؟ کی آشتی نکرد ؟ کی با ما صحبت کرد ؟ کی صحبت نکرد ؟ کی الکی اومد ؟ کی راستکی اومد ؟ کی راست گفت ؟ کی ریا کرد و دروغ گفت ؟ همه رو می فهمند . روی تک تک ما نظر دارند . ضمن اینکه “ منتهی الحلم ” با این که این ها رو می دونند در نهایت حلم و بزرگواری هستند . آقای انصاریان می فرمودند : یه مسؤول هیأتی توی تهران برای من نقل کرد ، می گفت : ما صبح عاشورا سینه می زدیم و گریه می کردیم ، دو تا جوون لات هم نشسته بودند کنار در ، به سینه زدن ما می خندیدند . به هم می گفتن : “ اینها رو نگاه کن ، سینه می زنن ! ” ( و منتهی الحلم ) منِ رئیس هیأت نتونستم تحمل کنم ، با خودم اگر برم به اینها بگم پاشید برید ، گم شید ! اینها لات هستند ، وحشی بازی در می یارن ، مجلس به هم می ریزه ، گفتم ، فردا صبح ، اول وقت می ایستم ، اگه اینها خواستن بیان ، بهشون می گم . برید گم شید ، این مسخره بازی ها رو هم در نیارید . اینجا هیأت اَبی عبدالله (ع) هست ، خجالت بکشید . می گفت : شب خوابیدم . خواب دیدم ، همین مجلس ما توی حسینیه تشکیل شده ، امام حسین (ع) اومدند ، عباس (ع) هم بغل دستشون بود . یه دفتر دست حضرت عباس (ع) بود . ( آقا اینها حساب و کتاب داره ، خدا شاهده ماها نمی فهمیم ، می گه : آقا ! یعنی امشب اسم ما رو حضرت ابالفضل (ع) داره می نویسه ؟ بله می نویسه . حسن ، حسین ، علی و . . . تک تک داره می نویسه . دو دقیقه مجلس ابی عبدالله (ع) رو ترک نکن . بعضی وقتها سخنرانی که تموم می شه ، اینجا نشستیم داریم استفاده می کنیم ، یه کسی کاری داره ، می یاد می گه : آقا ! بیاید بیرون ، من کارتون دارم . می گم : نه ، بشین توی مجلس استفاده کن . می گه : آقا خوب نمی خونه . خُب مگه باید خوب بخونه که فاطمه (س) نگاهت کنه ؟ آقا چرت و پرت داره می گه ! مجلس امام حسین (ع) هرچی می خواد بگه ، بگه . تو بشین استفاده ات رو بکن . داره انوار الهی می رسه . همه مجلس ها این طوریه . هر مجلسی رفتید برید بشینید ، اینها رو داشته باشید برای خودتون حفظ کنید . اگر هم مشکل و شبهه ای هست ، بیاید بگید من براشون جواب دارم ، یه دفعه همه چیز رو رها نکنید . توی کاروانها بیاید مسائل تون رو بگید ، هم من و هم بزرگترهای کانون ، همه توجیه هستند ، ماها ساعتها با همدیگه بحث می کنیم . برای همه حرفها جواب داریم . ) می گفت : حضرت ابالفضل (ع) یکی یکی داشت اسمها رو می نوشت ، رسید به این دو نفر ، ازشون رد شد . می گفت : امام حسین (ع) یه نگاهی بهش کرد و گفت : “ همه رو نوشتی ؟ ” جواب داد : “ بله آقا ! ” امام حسین (ع) گفت : “ دو نفر رو ننوشتی ! ” حضرت ابالفضل (ع) گفت : “ آقا ! کیا رو ننوشتم ؟ ” گفت : “ اون دوتایی که به سینه زنها می خندیدند . چرا اسمشون رو ننوشتی ؟ ” گفت : “ آقا ! اینها مسخره می کردند . ” گفت : “ بکنند !! ( و منتهی الحلم ) توی مجلس ما بودند یا نه ؟ اسمشون رو بنویس . ” آقا ! اسم ما بدها رو هم بنویس . گرچه آدمهای بی خودی هستیم ، اما بنویس . آقا ! به اشک این بچه هایی که گناه نکردند ، اسم ما رو هم بنویس . ماها که دیگه قلب هامون سیاه شده . می گفت : از خواب پریدم ، گریان . . . ! گفتم : خاک به سر من کنن ، 20 ساله مسؤول هیأت بودم هیچی نشدم ، این دو تا اومدند ، اسمشون رو نوشتند و رفتن . با خودم گفتم : فردا صبح کنار در می ایستم ، وقتی اومدن بهشون می گم : نکنید این کارها رو ! عباس (ع) اسمتون رو نوشت . دیگه شما عباسی شدید ! نکنید این کار رو ! می گفت : همین جوری که منتظر بودم ، دیدم دوتایی دارن می یان . از سر کوچه ، دوتایی پیرهن مشکی پوشیدند ، بس که گریه کردند ، چشمهاشون ورم کرده بود ! می گفت : تا اومدم بگم . . . ، گفتند : “ حاج آقا ! هیچی نگو ، اون خوابی که تو دیدی ما هم دیدیم . عباس (ع) اسم ماها رو هم نوشت . ” برادر آقای مؤمنی ، آزاده هستند ، تعریف می کرد : سال آخر ما رو همه جا بردند ، وقتی برای زیارت عتبات عالیات می رفتیم ، هر جا می رسیدیم ، ما رو می زدند ، توی حرم امام حسین (ع) می رسیدیم ، ما رو می زدند ، توی نجف بردند ، ما رو می زدند ، توی سامرا و . . . هر جا بردند ، ما رو زدند . می گفت تا رسیدیم به حرم حضرت ابالفضل (ع) دیدیم این بعثی ها تازیانه ها رو گذاشتند کنار ، پوتین ها رو در آوردند با ادب ، مؤدب !! گفتیم چی شد ؟ گفتند : اینها توی عالم از یکی می ترسند . اون هم حضرت ابالفضل العباس (ع) هست . قمر بنی هاشمه ! آقا ! چقدر اهل بیت (س) غمها رو برطرف می کنند ؟ خیلی . می فرماید : “ یا کاشف الکرب عن وجه الحسین ” باز امام حسین (ع) که خیلی ناراحت می شد ، حضرت عباس (ع) غم هاش رو برطرف می کرد . عباسه ! این عباس کیه ؟ چه جوری عباس ، عباس شد . یه رمز داره . اون هم وجود مادری مثل ام البنین بود . تا آدم مادری مثل ام البنین (س) نداشته باشه ، عباس نمی شه . امام علی (ع) رفت خواستگاری . گفت ابن عباس ! گرچه فاطمه من جانشین نخواهد داشت اما کسی رو برای من انتخاب کن که بتونه با زینب (س) و حسنین (ع) کنار بیاد . گفت : بله ، فاطمه ام البنین ! کسی که رشادتش در تمام قبیله پیچیده . همه کارها انجام شد . ام البنین (س) اومد ، یه وقت همه دیدند افتاد به پاهای زینب (س) ، گفت : فکر نکنی من مثل مادرت فاطمه (س) هستم ، من کنیز تو هستم زینب . . . !



 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 69 بازدید
    بازدید دیروز: 105
    کل بازدیدها: 689162 بازدید
  • ?پیوندهای روزانه
  • درباره من
  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
  • موضوع درباره امام زمان
    رضایت از خدا و از زندگی
    شرح دعای صحیفه
    شهدا از دیدگاههای مختلف
    امام سجاد و سختیهای بزرگ
    امام سجاد و جدش رسول الله
    امام سجاد و پناه به خدا
    امام سجاد و روز شب
    امام سجاد و فرشتگان
    حکایات هاشمی نژاد-400حکایت
    حکایات فاطمی نیا-100 حکایت
    حکایات استاد دانشمند-120 حکایت
    حکایات شیخ احمدکافی_60حکایت
    حکایات انصاریان_120حکایت
    حکایات مرحوم فلسفی_ 45حکایت
    حکایات شهید دستغیب_ 50 حکایت
    متن حکایات علامه حلی_10حکایت
    متن6حکایت از شیخ صدوق
    متن حکایاتی از شیخ عباس قمی_ره
    متن حکایات شیخ مرتضی انصاری
    وصال یار(1)
    وصال یار(3)
    وصال یار(2)
    وصال یار(4)
    وصال یار (5)
    وصال یار (6)
    یقین و محبت (1)
    یقین و محبت(2)
    یقین و محبت (3)
    یقین و محبت (4)
    هیئت علیه هیئت
    ملکوت انسان (1؛2؛3)
    مکتب عشق
    آسمانی شدن
    جهاد علمی
    توبه
    اخلاق کریمان
    موفقیت و سعادت
    متفرقه ها-مهم
    دید ما نسبت به مردم
    عمل به فرهنگ شهادت
    لینک ارگانهای مختلف و مراکز گوناگون
    هر چه می خواهد دل تنگت بپرس
    دانلود شبهات وهابیت و مسائل مربوطه
    فتاوای خنده دار و مستند وهابیها
    حکایت مختلف شخصیه دیدن داره ها
    تصاویر موضوعی
    افتخار خدمت به مردم(1؛2؛3)
    حرف حساب اینجاست...
    دانلود سخنرانی های حضرت امام خمینی
    منبر های آقای فاطمی نیاء-72 منبر
    منبر های آقای دانشمند
    منبر آقاتهرانی
    منبر آقای صدیقی
    منبر علامه مصباح یزدی
    منبر مرحوم فلسفی
    منبر مرحوم کافی
    منبر استاد مردانی
    منبر حجه الاسلام هاشمی نژاد
    پیرامون امام زمان-آیه الله ناصری
    طب قرانی-استاد خدادادی
    طب اسلامی -دکتر روازاده
    شخصی هاش این توست
    اخلاق(آقا تهرانی)
    شیعه...
    عکسها به سلیقه من...
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • لوگوی دوستان من
  • آهنگ وبلاگ من
  •