سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تخریب بقیع به روایت اسناد(1) (دوشنبه 88/7/6 ساعت 1:9 عصر)

تخریب بقیع به روایت اسناد


سیّدعلى قاضى عسکر



اشاره


بقیع تنها یک گورستان نیست، بلکه گنجینه تاریخ اسلام است. قبور چهار امام معصوم
شیعیان و نیز قبور همسران، دختران، برخى فرزندان، اصحاب، تابعین و عمههاى
پیامبرخدا(صلى الله علیه وآله) و نزدیک به ده هزار نفر از شخصیتهاى نامدار تاریخ
اسلام در آنجا واقع است.


پیشینه قبرستان بقیع به دوران قبل از اسلام مىرسد، لیکن در اسناد به روشنى مشخص
نیست که قدمت آن به چه تاریخى مربوط است و از چه زمان مردمان مدینه جنازه درگذشتگان
خود را در این گورستان به خاک مىسپردهاند.


منابع تاریخى گواهى مىدهد که پیش از هجرت، مردم مدینه اجساد مردگان خود را در دو
گورستانِ «بنىحرام» و «بنىسالم» و گاهى نیز در منازل خود دفن مىکردند.(1) لیکن
با هجرت مسلمانان به مدینه، بقیع تنها قبرستان مسلمانان گردید و به مرور زمان و با
دفن اجساد تعدادِ زیادى از صحابه و تابعین و نیز همسران و دختران و فرزندان و
اهلبیت رسولالله(صلى الله علیه وآله) از اهمیت ویژهاى برخوردار شد.(2) و
گورستانهاى پیشین، رفته رفته به حالت متروکه در آمد و از میان رفت.(3)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ


1. تاریخ حرم ائمّه بقیع، ص61


2. مدینهشناسى، ج1، ص321


3. وفاء الوفا، ج3، ص888



در روایت آمده است که: رسولالله(صلى الله علیه وآله) به دستور خداوند، کنار این
قبرستان حضور مىیافت و به مدفونین آن سلام مىکرد و براى آنان از خداوند آمرزش
مىطلبید.(1)


بقیع را از آن رو «بقیع الغرقد» نامیدهاند که نوعى درخت خاردار در آنجا مىروییده
و نامش «غرقد» بوده است.(2) سپس آن درخت از میان رفت امّا نامش ماندگار شد.


برخى نیز گفتهاند: بقیع غرقد نام زمینى است که نوعى درخت بلندِ توت آن را پوشانده
باشد.


بقیع تا یکصدسال پیش، دیوار و حصارى نداشت، اما اکنون با دیوارى بلند محصور گشته و
از گذشته تاکنون مسلمانان از هر فرقه و مذهبى، پس از زیارت پیامبرخدا(صلى الله علیه
وآله) به اینجا آمده، اهلبیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و دیگر آرمیدگان در این
گورستان را زیارت مىکنند.


قبر امامان معصوم(علیهم السلام) و تعداد دیگرى از دفن شدگان در بقیع نیز داراى قبّه
و سایبان بوده، که در حمله وهابیان تخریب گردید و اکنون این قبرستان بهصورت فضاى
باز و سادهاى درآمده و تنها برخى از قبور از دیوارههاى کوتاهى برخوردار است.



توجّه والیان به قبرستان بقیع<\/h3>


والیان مدینه در طول تاریخ، مقابر اهلبیت(علیهم السلام)، همسران پیامبر(صلى الله
علیه وآله)، فرزندان و یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) و تابعین مشهور و مدفون
در بقیع را، با سنگنبشتههاى هنرى و بناهاى عظیم و ضریحهاى ثمین و سیمین مشخص و
در بازآفرینى و بازسازىها، پیوسته حراست و حفاظت از آنها را برعهده
مىگرفتند....(3)


تا پیش از سلطه وهابیان بر حجاز، بیشترِ سفرنامهنویسانى که از مدینه دیدار
داشتهاند، گزارشى از قبّهها و بناهاى ساختهشده بر روى قبور ائمه و دیگر صالحان و
چگونگى آن را گزارش کردهاند.


تصویربرداران نیز تصاویر گویا و روشنى از این قبرستان و بناهاى ساخته شده
در آن، برداشتهاند که نمونههایى از آن را «ابراهیم رفعتپاشا» در سالهاى


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ


1. صحیح مسلم، ج4، ص40; سنن سنایى، ج4، ص91; کافى، ج4، ص559


2. لسانالعرب، ج1، ص462، دار احیاءالتراث العربى، بیروت; القاموسالمحیط، ج3،
ص11


3. مدینهشناسى، ج1، ص323; تاریخ حرم ائمّه بقیع، ص87



1318 تا1325هـ.ق. و نیز «محمد لبیببک» در سال 1377هـ.ق. از خود به یادگار
گذاشتهاند.(1)


پس از تسلّط سعودیان بر حجاز، با توجه به پیوند فکرى و مذهبى آنان با محمدبن
عبدالوهاب، در هر شهر و منطقهاى که وارد مىشدند، آثار و ابنیه ساخته شده بر روى
قبور بزرگان صدر اسلام را خراب و ویران مىکردند.


وهابیان، بار نخست در سال 1221هـ.ق. بخشى از بناهاى قبرستان بقیع را ویران نموده
و سپس با تکمیل سلطه خود بر حجاز در شوال سال 1344هـ.ق. کلیه این بناها و گنبدها
و آثار را ویران و اموال و اشیاى گرانقیمت موجود در این اماکن را به تاراج بردند و
نه تنها در مدینه، بلکه در هرجا گنبد و بارگاه و زیارتگاهى بود، به ویرانى آن اقدام
کردند.


مرحوم سید محسن امین، ابعاد ویرانىهاى وهابیان در حجاز را اینگونه وصف مىکند:


وقتى وهابیان وارد طائف شدند، گنبد مدفن ابنعباس را خراب کردند، چنانکه یکبار
دیگر این کار را کرده بودند. آنان هنگامىکه وارد مکه شدند، گنبدهاى قبر
عبدالمطّلب، ابوطالب و خدیجه امّالمؤمنین(علیها السلام) را ویران نمودند و زادگاه
پیامبر(صلى الله علیه وآله) و فاطمه زهرا(علیها السلام) را با خاک یکسان کردند و
آنگاهکه وارد جده شدند، گنبد و قبر حوّا را خراب کردند و بهطور کلّى، تمام مقابر
و مزارات را در مکه، جده، طائف و نواحى آنها ویران نمودند و زمانى هم که مدینه
منوره را محاصره کردند، به ویران کردن مسجد و مزار حمزه پرداختند. پس از تسلّط
وهابیان بر مدینه منوره، قاضىالقضات وهابیان، شیخ عبداللهبن بلیهد، در رمضان
1344هـ.ق. از مکه به جانب مدینه حرکت کرد و اعلامیهاى صادر نمود و ضمن آن، جواز
ویران کردن گنبدها و


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ


1. مدینهشناسى، ج1، ص333



زیارتگاهها را از مردم سؤال کرده بود. بسیارى از مردم از ترس به آن پاسخ نداده و
برخى نیز لزوم ویران کردن را خواستار شده بودند!


البته هدف او از این اعلامیه و سؤال، نظرخواهى واقعى نبود، بلکه مىخواست در میان
مردم آمادگى ایجاد کند، چون وهابیان در هیچیک از اعمال خود و در ویران کردن گنبدها
و ضریحها، حتى گنبد مرقد حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) منتظر نظر مردم نبودند و
این اعمال، پایه مذهب آنان است. شاهد سخن آنکه، آنان پس از نشر این اعلامیه و سؤال
و جواب، همه گنبدها و زیارتگاهها را در مدینه و اطراف آن ویران کردند و حتى گنبد
مضاجع ائمه اهلبیت(علیهم السلام) را در بقیع، که قبر عباس عموى پیامبر(صلى الله
علیه وآله) نیز در کنار آنها بود، خراب نمودند و دیوارها و صندوقها و ضریحهایى
که روى قبرهاى شریف قرار داشت، همه را از بین بردند، در حالى که براى آن، هزار ریال
مجیدى هزینه کرده بودند.(1) آنها در این زیارتگاهها، جز تلّى سنگ و خاک، به عنوان
علامت باقى نگذاشتند.


آنان هیچ قبر و ضریحى را استثنا نکردهاند، بلکه قبر پیامبر(صلى الله علیه وآله) از
آن جهت که بیشتر مورد احترام و علاقه مردم است، از دیدگاه آنها و از نظر دلایل
وهابیان، اولى به خرابى است و اگر از این نظر خاطرشان جمع بود، حتماً قبر
پیامبر(صلى الله علیه وآله) را نیز ویران مىکردند!


از جمله تخریبها، از میان بردن گنبد مرقد عبدالله و آمنه، پدر و مادر حضرت رسول
خدا(صلى الله علیه وآله) و نیز مزار همسران آن بزرگوار و قبر عثمانبن عفان و قبر
اسماعیلبن جعفرالصادق(علیه السلام) و قبر مالک، امام دارالهجره و غیر آن بود که
بیان همه آنها بهطول مىانجامد و بهطور خلاصه، تمام مزارات مدینه و اطراف آن و
ینبع را خراب کردند و پیش از آن، قبر حمزه عموى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و قبور
بقیه شهداى احد را از بین برده بودند و از آنها جز مشتى خاک برجاى نمانده بود و
کسىکه بخواهد قبر حمزه را زیارت کند، در صحرا جز تپهاى از خاک نمىبیند.


وهابیان از ترس نتیجه کارشان، از خراب کردن گنبد و بارگاه حضرت رسول(صلى الله علیه
وآله) و کندن ضریح آن بزرگوار خوددارى کردند وگرنه آنان هیچ قبر و ضریحى را استثنا
نکردهاند، بلکه قبر پیامبر(صلى الله علیه وآله) از آن جهت که بیشتر مورد احترام و
علاقه مردم است، از


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ


1. در کتاب تاریخ حرم ائمّه بقیع اینچنین نقل شده: ... این اقدام دقیقاً در هشتم
شوال 1344هـ. ق. انجام گرفت و به کارگرانى که این عمل ننگین را انجام دادند مبلغ
هزار ریال مجیدى دست مزد پرداخت گردید. (صفحه 51)



دیدگاه آنها و از نظر دلایل وهابیان، اولى به خرابى است و اگر از این نظر خاطرشان
جمع بود، حتماً قبر پیامبر(صلى الله علیه وآله) را نیز ویران مىکردند! بلکه پیش از
مزارهاى دیگر، به تخریب آن اقدام مىکردند.(1)


ایوب صبرى پاشا، تخریب قبور در حرمین شریفین را پیش از استقرار کامل دولت سعودى،
اینچنین گزارش مىکند:


شریف غالب، پس از اطمینان یافتن به نفرستادن نیرو و امکانات لازم، به ناچار برادرش،
شریف عبدالمعین را به قائممقامى خود برگزید و مهمانسراى خویش ـواقع در دامنه کوه
جیادـ را منهدم ساخت و دست زن و بچهاش را گرفته، رهسپار جدّه شد.


شریف عبدالمعین، جمعى از علماى مکه، چون شیخ محمد طاهر، سید محمد ابوبکر میرغنى،
سید محمد عطاسى و عبدالحفیظ عجمى را نزد سعود بن عبدالعزیز فرستاد و از او تقاضاى
عفو و امان کرد (در سال 1218هـ.ق.).


سعود تقاضاى شریف عبدالمعین را پذیرفت و به همراه علمایى که از مکه به نزدش آمده
بودند و با سپاه گرد آمده، بهسوى مکه معظمه حرکت نمود.


سعود، قائم مقامى عبدالمعین را پذیرفت و با صادر کردن فرمان هدم قبور و تخریب
گنبدها و بارگاهها، از میزان قساوت و شقاوت خود پرده برداشت.


وهابىها مىگفتند:


اهالى حرمین شریفین، بهجاى خداوند یکتا، گنبد و بارگاهها را مىپرستند. اگر
گنبدها تخریب گردد و دیوارهاى مشاهد مشرّفه برداشته شود، تازه اهالى حرمین از دایره
شرک و کفر بیرون آمده، در مسیر پرستش خداوند یکتا قرار خواهند گرفت...!»(2)


وى در جاى دیگر مىنویسد:


سعود پس از محاصره طولانىِ شهر مدینه و پیدا شدن آثار تسلیم مردم شهر، شروطى براى
آنان تعیین کرد که در صورت پذیرش آنها، تعرّضى نسبت به اهل مدینه نداشته باشد. آن
شروط عبارت بودند از:


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ


1. وهّابىها، صص76 و77; کشف الارتیاب، ص55


2. تاریخ وهابیان، ص68



1 ـ باید پرستش پروردگار متعال بر اساس احکام و معتقدات آیین وهابیت انجام پذیرد.


2 ـ باید احترام حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) بر اساس معیارهایى که از طرف پیشواى
وهابیان معین و مقرر گشته، رعایت گردد.


3 ـ باید گنبد و بارگاه همه مقابر و مراقدى که در داخل مدینه منوره و یا در نواحى
آن موجود است، تخریب گردد; یعنى سقف و دیوارشان برداشته شده، همه آنها بدون ضریح و
صندوق، صاف و بهصورت پشت ماهى درآورده شود.


4 ـ همه باید دین و آیین نیاکان خود را ترک نموده، به دین و آیین وهابیت درآیند و
پس از این، براساس آیین وهابیت به احکام دین عمل نمایند.


5 ـ هرکس باید معتقد شود که به محمدبن عبدالوهاب از سوى خداوند رحمان الهام شده،
آیین او مذهب حق مىباشد و باید او را بهعنوان مجدّد دین و احیاگر مذهب بشناسد.


6 ـ کسانى که در دین نیاکان خود پایدارى نشان دهند و آیین وهابیت را نپذیرند، باید
با ابزار خشم و غضب و اجراى جور و ستم در تنگنا قرار گیرند و اهانت و تحقیر شوند.


7 ـ علمایى را که از پذیرش آیین وهابیت سرباز مىزنند، باید بهقتل برسانند و یا
مخفىگاه آنان را به امراى وهابى گزارش کنند.


8 ـ وهابیانى را که براى حفاظت از حصار مدینه تعیین خواهند شد، به داخل حصار راه
دهند.


9 ـ هرگونه امر و نهى که از طرف وهابیان، در مورد مسائل مذهبى و یا سیاسى اعلام
شود، هرقدر سخت و توانفرسا باشد، باید از صمیم دل پذیرا شوند و موبهمو اجرا کنند
و در احترام فوقالعاده امراى وهابیان بکوشند.(1)


سعود پس از پذیرش این شروط از سوى مردم، تخریب گنبد و بارگاه قبور را به عهده خود
مردم گذاشت و آنان نیز به دلیل محاصره شدید اقتصادى و ستمهاى گوناگونى که متحمّل
شدند، بخشى از آن را پذیرفته و به اجرا گذاشتند.


ایوب صبرى پاشا، متن نامه مردم مدینه، خطاب به سعود بن عبدالعزیز را نقل کرده که در
قسمتى از آن آمده است:


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ


1. تاریخ وهابیان، صص81 و 88



«... فرمان داده بودید که گنبدها و بارگاههاى موجود بر فراز قبور مطهره را تخریب
کنیم، آن را نیز به تبعیت از حدیث مشهور انجام دادیم. هر فرمانى از طرف شما صادر
شود، علىرغم خواسته این و آن، در حق ما نافذ است....»(1)


«این نامه بهدست سعودبن عبدالعزیز رسید، لیکن وى نمایندگان اهالى مدینه را به حضور
نپذیرفت و بر شدّت تضییقات خود افزود و در لحظه ورود به مدینه منوره، دستور داد که
باید بقایاى گنبدها و بارگاهها بهطور کامل ویران شود.


از دستورات اکید سعود، این بود که باید هرگنبدى بهدست خادمین آن مرقد مطهر تخریب
گردد. از این رهگذر، خدمتگزاران اماکن متبرکه بهناچار به این جنایت هولناک اقدام
مىکردند.


خادمان حرم مطهر حضرت حمزه سیدالشهدا، اظهار داشتند که: ما در اثر پیرى و ضعف جسمى،
قدرت هدم و تخریب نداریم.


سعود با نزدیکان خاص خود، شخصاً به حرم مطهّر جناب حمزه رفت و به یکى از زورمندان
وهابى که او را در جسارت و گستاخى، با یک قبیله برابر مىدانست، دستور داد که بیل و
کلنگ برداشته، بر فراز گنبد مطهّر برود. او نیز
با تعبیر «علىالرأس و العین» آمادگى خود را اعلام کرد و گستاخانه بر فراز گنبد
مطهّر پانهاد و کلنگ را با شدت تمام بر پرچمى که برفراز گنبد در اهتزاز بود، فرود
آورد. کلنگ از دست وى بیرون شد، توازن بدنش بههم خورد، از فراز گنبد به زیر افتاد
و در همان لحظه مرد (سال 1222هـ.ق.).


سعود پس از مشاهده این واقعه، از تخریب گنبد منصرف و پس از سوزانیدن درِ حرم، مردم
را در میدان مناخه جمع و براى آنان سخنرانى کرد....»(2)


ایوب صبرى پاشا در بخش دیگرى از کتاب خود مىنویسد:


«هنگامىکه قافله شام چند منزل از مدینه دور شدند، سعود در محکمه حضور یافته، دستور
داد که همه زر و زیور و جواهرات گرانبهاى موجود در روضه مطهر و گنجینه حرم نبوى


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ


1. تاریخ وهابیان، ص92


2. تاریخ وهابیان، ص94



را غارت کنند. سپس فرمان داد گنبدهایى را که تاکنون تخریب نشده، منهدم سازند. فقط
گنبد مطهر حضرت رسول را بر اساس تقاضاى اهالى مدینه اجازه داد که به همان حال باقى
بماند....»(1)


سپس اهالى مدینه را در مسجدالنبى(صلى الله علیه وآله) گردآورد و براى آنان سخنرانى
کرد و در بخشى از آن گفت:


«... ایستادن در پیش روى رسولالله(صلى الله علیه وآله) و سلام کردن به رسم سابق،
در مذهب ما ممنوع است و این نوع تعظیم و تجلیل در مذهب وهابى، نامشروع است و چنین
اقدامى از دیدگاه وهابى بدعت، زشت، ناپسند و ممنوع است. کسانى که از پیش روى مبارک
عبور مىکنند، باید بدون توقف حرکت کنند و فقط مىتوانند در حال عبور بگویند:
«السلام على محمّد» و همین مقدار بنابر اجتهاد پیشواى ما کافى است.»(2)


عکس العملها<\/h3>


با انتشار خبر تخریب ابنیه بقیع، بهخصوص آثار قبور پیشوایان معصومِ مدفون در آن
قبرستان، افکار عمومى در ایران بهشدت تحت تأثیر قرار گرفت و شیعیان از خود
واکنشهاى شدیدى نشان دادند بگونهاى که رییسالوزراى وقت، مجبور شد روز شانزدهم
صفر را عزاى عمومى اعلام کند. متن بخشنامه به شرح زیر است:



متحدالمآل تلگرافى و فورى است<\/h3>

<\/h3>


عموم حکّام ایالات و ولایات و مأمورین دولتى:<\/h3>


به موجب اخبار تلگرافى، از طرف طایفه وهابىها، اسائه ادب به مدینه منوّره شده و
مسجد اعظمِ اسلامى را هدف تیرِ توپ قرار دادهاند. دولت از استماع این فاجعه عظیمه،


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ


1. همان، ص107


2. همان، ص108



بىنهایت مشوّش و مشغول تحقیق و تهیه اقدامات مؤثره مىباشد. عجالتاً، با توافق نظر


آقایان حجج اسلامِ مرکز، تصمیم گرفته شده که براى ابراز احساسات و عمل به سوگوارى و
تعزیهدارى، یک روز تمام مملکت تعطیل عمومى شود، لهذا مقرر مىدارم، عموم حکام و
مأمورین دولتى، در قلمرو مأموریت خود به اطلاع آقایان علماى اعلام هر نقطه، به تمام
ادارات دولتى و عموم مردم، این تصمیم را ابلاغ و روز شنبه شانزدهم صفر را روز تعطیل
و عزادارى اعلام نمایند.(1)


بهدنبال این بخشنامه، روز شنبه شانزدهم صفر (15 شهریور)، تعطیل عمومى شد و از طرف
دستهجات مختلف تهران، مراسم سوگوارى و عزادارى بهعمل آمد و طبق دعوتى که بهعمل
آمده بود، در همان روز، علما در مسجد سلطانى اجتماع نمودند و دستهجات عزادار، با
حال سوگوارى، از کلیه نقاط تهران به طرف مسجد سلطانى عزیمت کرده، در آنجا اظهار
تأسف و تأثر بهعمل آمد.


عصر همین روز نیز یک اجتماع چندین دههزار نفرى، در خارج دروازه دولت تشکیل گردید و
در آنجا خطبا و ناطقین، نطقهاى مهیّجى ایراد کرده و نسبت به قضایاى مدینه و اهانتى
که از طرف وهابىها به گنبد مطهر حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) به عمل آمده بود،
اظهار انزجار و تنفّر شد.(2)


خبرنگار دیلى تلگراف، که آن روز در مراسم حضور داشته، چنین گزارش داده است:


در وسط چهارراه، یک برج چوبى ششگوش، به ارتفاع 30 پا، که با فرش پوشیده شده و
بالاى آن پرچم سیاهى در اهتزاز بود، برپا گردید... حدود 25 هزار نفر از مردان
سالخورده تا کودکان خردسال، پشت سر هم رج بسته، چهار زانو، در حال انتظار نشسته
بودند... ورود مدرّس... با کف زدن و فریاد مسرّت مردم اعلام شد... مشارالیه از
جمعیت تشکّر نمود و در میان علما و نمایندگان مجلس قرار گرفت... میرزا عبدالله،
واعظِ معروف، کلام خود را با نعت پیغمبر و درود بر ائمه شروع کرد، ولى ناگهان صداى
آرام و آهستهاش، صورت جدى به خود گرفت... و گفت: اگر شما اعلام جهاد کنید ]مردم[
با سر و پاى برهنه و بدون سلاح، به مرقد پیغمبر اکرم شتافته، با دندان و ناخنهاى
خود، دشمنان خدا را قطعهقطعه مىکنند. بیشترِ جملات حماسى او با گریه و زارى توأم
بود.(3)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ


1. مدرس قهرمان آزادى، ج2، ص682


2. مدرس قهرمان آزادى، ج2، ص682


3. فصلنامه تاریخ روابط خارجى، سال دوم، شماره 9، ص28، به نقل از رستاخیز ایران;
سازمان برنامه; صص233 و 234




سخنرانى مرحوم مدرس در مجلس<\/h3>


مرحوم مدرس، به مناسبت این موضوعِ مهم، در روز هشتم شهریور 1304هـ.ق. مطابق با
دهم صفرالمظفّر 1344هـ.ق. در مجلس شوراى ملى، نطقى ایراد کرد و پس از بیان
مقدمهاى چنین گفت:


«... ما خیلى جامع خودمان را از دست دادیم. برادرانى داریم در اکثر دنیا که دول
اسلامى، آنطورىکه باید و شاید با آنها رفتار نکرده است و بالأخره یکوقت بیدار
شده و هوشیار شویم و جامعه خودمان را حفظ کنیم. از آقایانى که در تحت لواى این
قوماند، سؤال مىکنم، چه وقت است آن وقت؟ از امروز بهتر؟ کیست که آن لوا را بردارد
و بگوید در این موقع من لواى اسلام را برمىدارم و این قوم را در تحت قومیت و در
تحت جامع دیانت اسلامیه، قومیتشان را ترقّى مىدهم و حفظ مىکنم.


امروز از این واقعههایى که استماع فرمودهاید، اگرچه به آن درجه که باید اطمینان
پیدا شود، هنوز نشده است که حادثه از چه قبیل است و تا چه مرتبه است؟ البته دولت
مکلّف است تحقیقات کامل بکند و به عرض مجلس برساند، ولیکن عرض مىکنم: امروز اهل
ایران یک قسمت از قسمتهاى دول اسلامى است، بلکه مىتوان گفت که قسمت بزرگ دول
اسلامى است. باید امروز این جامعه در تمام دنیا خودشان را معرفى کنند که ملت و دولت
ایران قدم برمىدارند که این جامعه را حفظ کنیم و خودمان را به برکت این جامعه
نگاهدارى کنیم.


دولت تقاضاى کمیسیون از مجلس نمود، البته وظیفهشان هم همین بود که پیشنهاد تقاضاى
کمیسیون بفرمایند، البته مجلس هم مساعدت خواهد نمود و به



عقیده بنده، تمام فکر را باید صرف این کار کرد و باید یک قدمهایى که مقتضاى حفظ
دیانت و حفظ قومیت و حفظ ملیت خودمان است، در این مورد برداریم و هیچ کارى و
هیچچیزى را مقدم بر این کار قرار ندهیم و نگذاریم که این مسأله زیادتر از این،
اسباب خرابى جامعه شود که مبادا یک ضرر عظیمترى بر ما مترتب گردد و خداى نخواسته
حال ما از این روزى که هستیم بدتر شود. و زیاده بر این، چیزى عرض نمىکنم.»(1)


مرحوم مدرس، پس از ایراد سخنرانى در مجلس، مسأله تشکیل کمیسیون ویژه براى پیگیرى
موضوع را بهشکل جدى دنبال مىکند.



نامهها و تلگرافهاى علما و مراجع<\/h3>


مراجع، علما و حوزههاى علمیه نیز پیوسته با ارسال نامه و مخابره


تلگراف، خواستار برخورد قاطع با عوامل تخریب قبور اماکن متبرکه هستند.


مرحوم آیتالله سید ابوالحسن اصفهانى، تلگرافى به آیتالله شیخ محمد خالصى در
کاظمین مخابره کرده و او نیز بلافاصله مسأله غارت وهابیان را به اطلاع مرحوم مدرس
مىرساند.(2)


مدرس در پاسخ آیتالله خالصى نوشت:


اگر لازم باشد، اطلاع دهید من با گروهى از مردم ایران حرکت خواهیم کرد.(3)


بهدنبال ارسال پاسخ مرحوم مدرس، در عراق شایع شد که مدرس از تهران حرکت کرده و
حدود 200 هزار نفر نیرو آماده شد.(4)





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 11 بازدید
    بازدید دیروز: 151
    کل بازدیدها: 689820 بازدید
  • ?پیوندهای روزانه
  • درباره من
  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
  • موضوع درباره امام زمان
    رضایت از خدا و از زندگی
    شرح دعای صحیفه
    شهدا از دیدگاههای مختلف
    امام سجاد و سختیهای بزرگ
    امام سجاد و جدش رسول الله
    امام سجاد و پناه به خدا
    امام سجاد و روز شب
    امام سجاد و فرشتگان
    حکایات هاشمی نژاد-400حکایت
    حکایات فاطمی نیا-100 حکایت
    حکایات استاد دانشمند-120 حکایت
    حکایات شیخ احمدکافی_60حکایت
    حکایات انصاریان_120حکایت
    حکایات مرحوم فلسفی_ 45حکایت
    حکایات شهید دستغیب_ 50 حکایت
    متن حکایات علامه حلی_10حکایت
    متن6حکایت از شیخ صدوق
    متن حکایاتی از شیخ عباس قمی_ره
    متن حکایات شیخ مرتضی انصاری
    وصال یار(1)
    وصال یار(3)
    وصال یار(2)
    وصال یار(4)
    وصال یار (5)
    وصال یار (6)
    یقین و محبت (1)
    یقین و محبت(2)
    یقین و محبت (3)
    یقین و محبت (4)
    هیئت علیه هیئت
    ملکوت انسان (1؛2؛3)
    مکتب عشق
    آسمانی شدن
    جهاد علمی
    توبه
    اخلاق کریمان
    موفقیت و سعادت
    متفرقه ها-مهم
    دید ما نسبت به مردم
    عمل به فرهنگ شهادت
    لینک ارگانهای مختلف و مراکز گوناگون
    هر چه می خواهد دل تنگت بپرس
    دانلود شبهات وهابیت و مسائل مربوطه
    فتاوای خنده دار و مستند وهابیها
    حکایت مختلف شخصیه دیدن داره ها
    تصاویر موضوعی
    افتخار خدمت به مردم(1؛2؛3)
    حرف حساب اینجاست...
    دانلود سخنرانی های حضرت امام خمینی
    منبر های آقای فاطمی نیاء-72 منبر
    منبر های آقای دانشمند
    منبر آقاتهرانی
    منبر آقای صدیقی
    منبر علامه مصباح یزدی
    منبر مرحوم فلسفی
    منبر مرحوم کافی
    منبر استاد مردانی
    منبر حجه الاسلام هاشمی نژاد
    پیرامون امام زمان-آیه الله ناصری
    طب قرانی-استاد خدادادی
    طب اسلامی -دکتر روازاده
    شخصی هاش این توست
    اخلاق(آقا تهرانی)
    شیعه...
    عکسها به سلیقه من...
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • لوگوی دوستان من
  • آهنگ وبلاگ من
  •