سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شرح دعای صحیفه قسمت پانزدهم (سه شنبه 87/2/10 ساعت 12:43 صبح)
اللهم صل علی محمد وآله,وارزقنی الرغبة فی العمل لک لاخرتی,حتی اعرف صدق ذلک من قلبی,و حتی یکون الغالب علی الزهد فی دنیای,و حتی اعمل الحسنات شوقا,و امن من السیئات فرقا و خوفا,وهب لی نورا امشی به الناس,واهتدی به فی الظلمات,استضی ء به من الشک والشبهات.

وارزقنی الرغبة فی العمل لک لاخرتی,حتی اعرف صدق ذلک من قلبی:خدایا به من روزی بده و رغبت و میلی را مواظبت بر عمل را تا آرزوی شناخت درست راستی و درستی و بندگی را در درگاه تو داشته باشم

ورزقنی:روزی من گردان.مسائل معنوی هم یک روزی است که باید جزو رزق انسان قرار گیرد.یعنی دعای ما جزو قسمت رزق معنوی ماست.رزق معنوی یعنی چیزی که خداوند عنایت می کند
.بعضی وقتها هست که ما دنبالش می رویم و عنایت می کند.در شبهای قدر دقیقا اینطوری است یعنی خداوند تبارک و تعالی در شبهای قدر عنایت می کند.خیلی وقتها به اون مال و هزینه ای که برای خدا می گذاریم و حتی به آمدن ما نگاه نمی کند.فقط به این نگاه می کند که ما خودمان را در پیشگاه عنایت خداوند قرار دهیم.مثل کانال کولر.یعنی در شبهای قدر این کولر دارد کار می کند کانالش داره این باد خنک رو به یک مسیری هدایت می کند.انسان برای اینکه بهش عنایت شود باید خودش را در مسیر این باد قرار دهد.

برخی از روایات و آیات آنقدر انسان را امیدوار می کند که کیف می کند.مثلا شما دقت کنید سوره ای که برای شبهای قدر نازل شده می فرماید:اناانزلناه فی لیلة القدر:انزلناه یعنی نازل کردن,نازل یعنی بارش و بارش یعنی وقتی ما می باریم خوب و بد نمی شناسه.وقتی میگه
والرزقنی:یعنی من را زیر این باران قرار بده
.برای بهترین شبهای سال خداوند کلمه ی انزلناه را به کار برده یعنی می باریم.وقتی کافیه که آدمها برنامشون رو تنظیم کنند و بیان زیر باران

متاسفانه برخی از ما میایم برای خودمون یک محفظه ایجاد می کنیم دور خودمون یک قاب می گیریم.فکر می کنیم این قاب گرفتن به سود ماست.بنابراین بیاین خودتان را در مسیر باران قرار دهید

الرغبة فی العمل لک فی الاخرتی:میل دل من را عوض کن که از این به بعد من میل داشته باشم برای عملی که در آخرت سودش را می برم
.برای اینکه ما انسانها در ادبیات فارسیمون اینطوری گفتیم که سیلی نقد به از حلوای نسیه.بیا بزن تو گوش من اما نگو که دو روز دیگه بهت حلوا میدم.خدایا همین الان نقد به ما بده نگو که برای روز قیامت منتظر باش.

من این رغبت را داشته باشم که برخی از مسائل را اجازه بدم که شما در روز قیامت به من بدی.خیلی بچه و کوچک و کوته فکر و عجولم و خودت من را بر مبنای عجله خلق کردی,خیلی طماع هستم و خودت من را حلوء خلق کردی.اما خدایا تو می توانی روزی به من بدهی.

والرقنی:یعنی من دارم خودم را از سایر خلق استثناء می کنم که خدایا اگر مردم دیگه نقد می خوان به من ربطی ندارد.
من همین نسیه رو دوست دارم با رغبت قبول کنم
که خدایا برخی از مسائل رو برای آخرتم قرار می دهم که عمل می کنم و می خواهم که هیچ سود دنیایی هم بر این عمل مترتب نباشد.فقط و فقط برای آخرتم کار می کند.در حقیقت این قسمت از رغبت برای آخرت در مغز شما یک فایل جدیدی رو باز می کند که در این فایل شما در حقیقت هیچ گونه سودی برای الان و تا آخر عمر برای دنیاتون منظور نیست.

مثلا طرف به پدر و مادرش محبت می کند و واقعا دستور دینی رو دارد اجرا می کند.ولی از کی شروع کرد به محبت کردن؟از اون زمانی که تشریف آوردن کانون,یا پای یک بحثی بودن,یا یک کتابی خوندن که برادر خواهر,اگر پدرو مادرت ازت ناراضی باشند بعد فردا که پدرو مادر شدی بچه هات پدرت رو درمیارن.این از اینجا تحریک شد.یعنی در حقیقت یک عمل ثوابی رو داره انجام میده اما رغبتش دنیویه.این انگیزه در حقیقت میاد این سود دو جانبه ی تواَمانِ ما رو تبدیل می کند به یک سود یک بعدی,یعنی فقط برای سی چهل سال دنیات یک سودی رو گرفتی.اون سود اصلی رو از دست میده.حالا انگیزه اولی چکار می کنه؟آخرت رو میاره,آخرت فوق دنیاست وقتی آخرت میاد دنیا هم میاد.یعنی هم برای آخرت یک چیزی فرستاده و هم تو دنیا فردا بچه های صالحی گیرش میاد

امام سجاد دارن اینجوری کنایه ای حالی می کنند که بنده ی درست بنده ای است که عمل رو برای آخرتش انجام میده.وقتی برای آخرت انجام میده دنیا هم میاد.البته بعضی وقتها دنیا هم نمیاد.
آقا بنده بر خشمم مسلط شدم به خاطر خدا.آیا فقط به خاطر خدا اینکار رو کردم یا نه چون می دونستم اگر بخواهم این خشم رو بروز بدم در حقیقت یک گندابی رو چوب زدم توش بوش بلند میشه دوباره خشم اون طرف هم بروز پیدا می کنه و من خشمیگین و اون خشمگین تر و خشم در خشم و همه زندگی دنیا بهم می ریزه,اعصابم خرد میشه و آرامش دنیاییمون کنسل میشه و...!بعد اینجا وقتی می بینه اگر خشمگین بشه چنین عواقبی در دنیا براش داره سکوت می کنه.چه اتفاقی می یفته؟؟؟

1.سکوت تو ممکن است کارو خراب تر کند برای اینکه دنیایی سکوت کردی.پس آخرتی سکوت کن تا خدا مسائل رو درست کند

2. سکوت تو ممکن است طرف رو جری تر کند و یکی هم تو گوشت بزنه.بنابراین آخرتی صبر کن.واذا خاطبهم الجاهلون قالو سلاما:وقتی که انسانهای نادان تو را اذیت می کنند سلامت و راحت باش و بسپار به خدا.افوض امری الی الله ان الله بصیربالعباد.یعنی من مطلق برای آخرت به خدا سپردم و اگر خدا خواست در دنیا درست می کند و اگر نخواست در آخرت سود به همراه دارد. و امام سجاد می فرمایند که بنده ی درست چنین بنده ایست


و حتی یکون الغالب علی الزهد فی دنیای:و بی رغبتی نسبت به این دنیای زودگذر بر دلم چیره شود.
در دنیا برای من این اعمالی که انجام دادم بی رغبتی ایجاد می کند.شما وقتی عمل را برای آخرت انجام می دهی یواش یواش برای دنیا انجام دادن عمل از ذهن شما خارج می شود بعد دنیا برای شما بی اعتبار می شود.

جمله لطیف:من به جایی برسم که بفهمم دنیا ارتباطش با من,مثل ارتباط انسان است و سایه.
شما هر چقدر که دنبال سایه ات بدوی به سایه ات نمی رسی..بعضی از ما داریم صبح تا شب عین فرفره دور خودمون می چرخیم تا بتونیم سایمون رو بگیریم.بزرگان می فرمایند تو سایه رو رها کن اونوقت می بینی که این سایه است که دنبال تو میاد
.بنابراین دنیا مثل سایه است یعنی اگر دنبالش بدوی هیچوقت بهش نمی رسی.اصلا یک چیز محال است.

خدایا من در این دنیا به درجه ای برسم که زهد داشته باشم.زهد به این معنا نیست که من چیزی از این دنیا نداشته باشم.
زهد به این معناست که برای من اموال دنیا و بالا و پایین دنیا اهمیتش رو از دست بده.وقتی انسان زهد را فقط برای آخرت قرار می دهد دیگه براش مهم نیست که در کجا و به چه وسیله ای و کی از دنیای فانی رها شود و بالا برود.فقط براش مهم اینه که وقتی بالا میره رضایت بین این و خدا متقابل باشد.ارجعی الی ربک راضیة مرضیة,خدا راضی باشد این هم راضی باشد.رضایت متقابل داشته باشند بره بالا.دیگه به این کاری ندارد که اثری در دنیا ازش می ماند یا نمی ماند.خیلی از ماها دقت نمی کنیم و زهدمون زهد کامل نیست.زهد کامل یعنی براش فرقی نکند.به قول پیامبر(ص):برایش فرقی نکند که کجای دنیا در اختیار کیست.

متاسفانه ماها چشممون به اینه که کجای دنیا گیر کی اومد.فهمیدی فلانی ماشین خرید؟؟فهمیدی فلانی زمینش شد یک میلیارد؟؟فهمیدی فلانی رشته ی کنکور در فلان چیز قبول شد؟آیا تو می خوای بهش تبریک بگی یا اینکه چشمت چشم حسرت است!؟لذا این جور آدمها در اثر صحبتهای دنیایی اخروی تحریک می شوند.

کتاب رازهای موفقیت به چاپ سی ام و چهلم می رسه که مردم ببینند چگونه می توانند بیشتر به دنیا برسند.اما کتاب سلوک,کتاب رسیدن به خدا,کتاب تکامل,کتاب بالا رفتن,کتاب پل آخرت,کتاب برزخ,کتاب عبور از دنیا و زهد و...فروش ندارد چون مردم میلشان به دنیاست.

خدایا رغبت مرا در آخرت قرار بده.آیا حیف نیست که انسان شبهای قدر دو تا چیز را رها کند بیاد یک چیز رو بگیره.یعنی دنبال دنیا بیاد در عوض دنیا و آخرت را رهاکند.

امسال در شبهای قدر بیاییم از خدا فقط و فقط خودش را بخواهیم و فقط اجازه بدهیم که امام معصوم به جای ما دعا کند و دعای آمینمان را پای دعای ابوحمزه بگوییم پای این مناجاتها بگوییم و اجازه بدهیم که امام زمان برای ما دعا کند.اهل بیت را وکیل قرار بدهیم که شما به جای ما دعا کنید.برای اینکه ما اینهمه خواستیم اغلبش هم نشده.یعنی خداوند تبارک و تعالی توقع ندارد که تو اینطوری دعا کنی.میگه تو اینطوری دعا می کنی من بهم برخورد تو مشتری من هستی.به فرشته ها و ملائکش میگه بهترین فرصت رو به این فرد دادم که بیاد خودم را از خودم بخواهد.می بینم بهترین فرصت را بهش دادم رفته دنبال دنیایی که ده جای قرآن گفتم:آخرت خیر و ابقی بهتر است و می ماند.ده جای دنیا گفتم همه ی دعا اندک است و چیزی نیست. شب قدر آمده که من حراج کردم و صدای لبیک من خیلی قویه ببینید چی از من می خواهد!!!!

و حتی اعمل الحسنات شوقا:خدایا یک کاری کن حسنات را با شوق انجام دهم
.یک کاری که وقتی حسنه ای را انجام می دهم دنبال اینکه این حسنه برای من چه سود دنیایی دارد نباشم.اصلا کیسه ای برای دنیای خودم ندوخته باشم.

و امن من السیئات فرقا و خوفا:و از بدیها به خاطر ترس دوری کنم
.از سیئات دوری کنم و ایمن بشوم که از اینکه تو بالای سر من هستی و من را احساس می کنی و مرا می بینی خوف دارم چه بسوزانی چه نسوزانی.

یکی از علماء در خاطراتش نوشته بود که آنقدر از گناه خلق اذیتم که حاضرم به جای خلق به جهنم بروم تا از میزان شرمندگیم کم شود.به این میگن درجه ی خوف!

بعضی وقتها آدم یکی رو خیلی دوست داره بعد این بنده خدا اعصابش خرده و داغونه.

آدم خوش بین و بدبین در اینجا دو نوع نگاه دارند:

آدم بدبین:چته آقا,هر چی از هر جا ببینه سر ما خالی می کنه این چه وضعیه!؟؟؟


آدم خوش بین:عجب!تو معلومه که من رو خیلی دوست داری چون برای خالی شدنت به من تکیه می کنی.لذت می برم از اینکه من را انتخاب کردی برای خالی شدنت.معلومه خیلی به من اطمینان داری.معلومه تو اگر سر من داد بزنی اینقدر تو به من اطمینان داری که من تو قلبم با خودم نمیگم که این از من بدش میاد یا مثلا بداخلاقه و...

اگر هر جای عالم کسی خدا را درک نکند تو باید احساس تقصیر و قصور کنی.بسیاری از ناله هایی که پیامبر و آقاامیرالمونین در این شبهای آخرشون می زدند بابت این بود که خدایا خلق آبروی ما رو پیش تو بردند.
مگه ما در روایت نداریم که
امام صادق(ع) فرمودند:بابت گناهان شما مادرم فاطمه (س) گریه می کند.مگر ما در روایت نداریم که امام زمان می فرماید که من برای گناهان شما اشک می ریزم.تقاضا و طلب مغفرت می کنم چون آقا امام زمان به جای ما خجالت می کشد.در دعای ابوحمزه داریم که می فرماید:خدا یک جوری با برخورد می کند که گویا اون به جای من از گناه دارد خجالت می کشد.

باز در دعای ابوحمزه داریم که به خداوند تبارک و تعالی عرض می کند که:اینقدر که تو بر گناه من تحمل می کنی گویی من اصلا گناهی نکردم.گویا در پیشگاه تو یک چیزی هم طلبکارم.خوف ما از اینه.من یعنی خوف از جهنم ندارم کی میاد تو رو ببره جهنم؟؟خوف من از این هست که این خدای به این خوبی چرا اینطوری دارم باهاش برخورد می کنم.دائم دارم تو خودم خرد میشم.یعنی در حقیقت خداوند تبارک و تعالی اینطوری من و شمایی را که معرفت داریم در خودمان خرد می کنیم و همین هم عذاب دنیای ماست.یا من اظهر الجمیل و سترالقبیح.کم من قبیح سترت و کم من سناء لست اهلا له نشرت
.احساس می کنم که دارم خرد میشم.این چه برخوردیه؟خدایا سکوت تو,لبخند تو و حتی نعمت دادن تو داره من رو خرد می کنه.به جایی می رسد که امام می فرماید:خدایا یک بار مارو زمین بزن که بفهمیم دست تو هم قدرت زمین زدن دارد.لذا خوف ما از اینست.خدایا به این درجه از خوف برسم و گناه نکنم.چقدر اینجا گناه نکردن لذت بخش است.کسی که بالای سرش چوب می برند و گناه نمی کند که هنری نکرده.لذت بخش اینه که طرف اصلا چوبی نمیزنه و دائم هم در حال لطف کردن است.

خود خداوند در حدیث قدسی می فرماید:که فعلا معامله ی من با شما بنده ها اینطوری شده که:تو بدی بالا می فرستی ما خوبی جواب میدیم.

برای انسان بامعرفت این خوف دارد.برای انسان بامعرفت آمدن شبهای قدرش خوف دارد.ضربان قلبش زیاد می شود که من در برابر کی می خواهم قرار بگیرم؟اصلا چی بهش بگم؟بگم ببخشید گناهانم را؟خدا میگه مگه نمی دونستی که من گناهنت رو همیشه بخشیدم.دوباره چی چی داری میگی؟ای بابا یک دادی بزن چیزی بگو.شب نوزدهم میام با خدا حرف بزنم می بینم اینقدر رحمت خدا در قلبم تجلی کرده که احساس می کنم من گناهی نکردم.طلبکار میشم در مقابل خدا.که شب قدره رد کن بیاد.خوف یعنی من به جایی برسم که در پیشگاه خداوند تبارک و تعالی خوفم خوف شرم باشد.

وهب لی نورا امشی به الناس:خدایا در این دوره و زمانه بین مردم گشتن برای انسان تاریکی می آورد.

حضرت آیت الله آقا مرتضی تهرانی یک جمله ای رو پنج سال قبل به من گفتند بعد تو دلم گفتم که این علمای نسل قدیم وضعیت فعلی جامعه رو درک نمی کنند.گفتم چشم ولی رعایت نکردم.به من گفتند تو مردم زیاد نباش
.ارتباطات زیاد با مردم برات مضار داره.بعد فهمیدم که ارتباطات با مردم سیاهی میاره چون مردم در جامعه ی امروز اصلا رعایت نمی کنند چون از نزدیک شدن با تو چند تا سوء استفاده هم بغلش هست.لذا امام سجاد(ع) می فرمایند:که خدایا یک نوری به من کرامت کن که در این نور بتوانم بین مردم حرکت کنم.

حرکت بین اینها از دوجهت نور لازم دارد:

1.وقتی نور باشد اینها برای نزدیک شدن به شما هراس پیدا می کنند چون ظلمت از نور فراریه

2.وقتی نور باشد شما هم تشخیص میدین که باید چکار کنیدبعض وقتها آدم گیر می کنه که الان باید چکار کنم.جواب بدم؟دعواکنم؟بشینم پاشم و....!

خدایا یک نوری به من بده که با این نور حرکت کنم .من که از این مردم نمی توانم بِبُرَم.تو و امامت اجازه نده.ارتباط دارم. تو دانشگاه و مدرسه و خانواده با هم هستیم.زنمه شوهرمه همکارمه و...نمی توانیم از این مردم ببریم..خدایا راه درست رو به من نشان بده.فردا می خواهم یک رایی بدهم درست رای بدهم وگرنه در ظلم یا عدالتش سهیم هستم.فردا می خواهم یک حرفی بزنم درست حرف بزنم وگرنه در عقوبتش سهیم هستم.

افتان و خیزان صفت انسانهایی است که نور ندارند.
یک کمی جلوتر میریم از گوش من خیلی چیزها داخل میشه,چشم من خیلی چیزها می بیند و اگر نور نباشد نور را نمی پسندد.لذا می بینی پیامبر وقتی صحبت می کردند بعضی مردم پنبه در گوششون می کردند.چرا؟؟؟چون گوش تحمل نور را ندارد.تحمل کلام نورانی را ندارد.اینقدر کلام ظلمانی داخل شده که دیگه تحمل کلام نورانی رو ندارد.گویا برای سنگ داری صحبت می کنی.طرف هیچ تحملی ندارد اصلا نمی شنود.چشم نمی بیند.دائم در حال ظلمت است.
ظلمت ظلمت را جذب می کند و نور,نور را جذب می کند.

واهتدی به فی الظلمات:و در تاریکیها این نور برای من راه مستقیم را نشان بدهد.
یک وقتی در بحث فطرت خدمتتون عرض کردم که فطرت یک نور و یک چراغی است که انسان به وسیله ی اون می تواند تابلوهای راهنما را ببیند.مثل راننده ای که دارد در بیابان در ظلمات,حرکت می کند فطرتش که بالا میاد با این نور تابلوهای راهنمایی و رانندگی را می بیند.اگر شما فطری و انسانی بیای دم خونه ی خدا,خواهی فهمید که در شب قدر به خدا چه بگویی و چه چیزی را از خدا بخواهی.خدایا نوری به من بده که من را در این ظلمات هدایت کند.یعنی وقتی نور میاد مسیر رو مشخص می کند تابلوها را بهت نشان می دهد و هدایتت می کند .در مسیر پر از پیچ وخم این دنیا و در این میان اینهمه راهها ,پیدا کردن و در صراط مستقیم حرکت کردن بدون نور شک نکن که محاله.

واستضی ء به من الشک والشبهات:به من نورانیتی بده که در میان اینهمه شکها و در میان اینهمه شبهات بتوانم راه درست و دقیق را انتخاب کنم.میان اینهمه حرفها و شبهات,شبهاتی که هم خودم از نفسم و ذهنم برمیاد و به عقلم فشار میاره و هم شبهاتی که هر کسی که از راه می رسه یک شبهه ای برای من ایجاد می کند.چرا اولیاء خدا از صراط مستقیم خارج نمی شوند؟به این دلیل که شبهات برآنها اصلا اثر نمی کند.شک در وجود آنها راه پیدا نمی کند.بعضی از اولیاء خدا حرف که می زنند به انسان هم میگن که شما می خوای قبول کن می خوای هم قبول نکن.بالاتر از اولیاء خدا اهل بیت هستند که آقا امیرالمومنین می فرمایند:که اگر پرده ها کنار بروند چیزی به یقین من اضافه نمی شود.چون من نور دارم و با نورم به یقین رسیدم

نکاتی که باعث نورانیت انسان می شود:
(منبع علی اکبر نهاوندی)

1.مرکزیت نور قلب است.قلب را باید از هوا و از مخالفتهای با خدا و از کینه ها و عقده ها و حسادتها خالی کنید.یعنی انسان کاملا قلبش را از همه چیز خالی کند.می تونیم خالی کنیم؟؟نمی توانم الا بقدرتک
!
خدایا قلب من پذیرش مشکلات دارد,خدایا قلب من پذیرش سیاهی دارد,قلب من از کینه ها و حسادتها و بخلها سیاه شده,قلب من چون ارتباط خوبی با نماز ندارم نورندارد و...خدا با نگاه مهربانت قلب مارو از همه ی این مشکلات پاک فرما!

2.دومین چیزی که سبب می شود انسان نور نداشته باشد و طلب نور هم نتواند بکند و مسیر برایش کاملا سیاه می شود درخواستهای دنیوی و حب دنیاست
.

هر چقدر که محبت دنیا در قلب بیشتر باشد انسان کم نور تر و قلب سیاهتر است.خدایا تو ما را محب دنیا خلق کردی.ما را اهل دنیا بار آوردی,از زمان تولد چیزی جز دنیا جلوی چشم ما رژه نرفته.خدایا هر چه گشتیم و زدیم چیزی که بوی آخرت بده سراغ ما نیامده.خدایا تو خودت ما رو اینطوری کردی.خدایا تو خودت طوری زندگی را برای من ردیف کردی که دائم این زنجیرهای دنیایی دور گردنمه.خدایا از اول عمرم تا حالا یکی یکی زنجیر پاره کردم و هنوز فرصت پیدا نکردم که حتی به آخرت فکر کنم.خدایا آنقدر در دنیا جاذبه قرار دادی ,از درون من آنقدر شهوات من رو قوی کردی و از بیرون من آنقدر شیطان به من فشار آورده که من واقعا در این خروج حب دنیا از قلب خودم مشکل دارم و هر چه هم دعا می کنم که
سیدی اخرج حب الدنیا من قلبی,و اعنی بالبکاء علی نفسی.
حتی این دعایی هم که دارم می کنم بوی دنیا می دهد.حتی همان موقع هایی که خیلی هم به آخرت فکر می کردم موقع هایی بود که دنیا به من پشت کرده بود.دنیا باهام قهر کرد من هم دیدم جایی ندارم گفتم الهی و ربی من لی غیرک!!دنیا بهم پشت کرد و من هم دیدم مسیری ندارم گفتم خدایا:تو خدای دل شکستگانی.دنیا جواب من رو نداد بعد گفتم یاغیاث المستغیثین.خدایا هیچ وقت از تو شروع نکردم و حالا چگونه می توانم در شبهای قدر جبران کنم.خدا باز هم منتظر نگاهت هستم,خدایا باز هم چشم به فضلت دوختم.خدایا هر چه غم دارم از حب دنیاست,هر چه شکست دارم از حب دنیاست,هر چه ناراحتی می کشم از حب دنیاست,هر بلایی سرم میاد از حب دنیاست,هر چقدر زمین می خورم از حب دنیاست,هر چقدر آرزوی ناکام دارم مال همین دنیاست,هر چقدر کور شدم حب دنیاست,هر چقدر کر شدم حب دنیاست.خدایا من چکار کنم؟؟؟

خدایا به اون فرقی که فردا شب با ضربت ابن ملجم شکافته می شود ,به اون آه و ناله ای که از عرش از دهان مبارک سیده النساء حضرت صدیقه کبری خارج می شود,خدایا به هر چه ناراحتی و هر چه خوشحالی که اهل بیت در دنیا داشتند,خدایا به هر چه امشب امام زمانت نگران دعاهای مردم برای فردا شب است که بالاخره مردم تو این سه شب قدر یک جوری میرن در خونه خدا که ما امشب
بیاییم؟به اضطراب این شبهای مهدی فاطمه,ما اگر دنیا رو نخواهیم باید کیو ببینیم؟؟خدایا به اضطراب این شبهای مهدی فاطمه که هر چه کشیدم از گناه بود,هر چه کشیدم از دنیا بود,خدایا به دستهای به قنوت بلند شده و لرزان امشب مهدی فاطمه,خدایا به شانه های لرزان امشب آقا,خدایا به اشکهای مهدی فاطمه و به دعای امشبش خدایا حب دنیا را از قلب ما خارج بگردان





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 112 بازدید
    بازدید دیروز: 105
    کل بازدیدها: 689205 بازدید
  • ?پیوندهای روزانه
  • درباره من
  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
  • موضوع درباره امام زمان
    رضایت از خدا و از زندگی
    شرح دعای صحیفه
    شهدا از دیدگاههای مختلف
    امام سجاد و سختیهای بزرگ
    امام سجاد و جدش رسول الله
    امام سجاد و پناه به خدا
    امام سجاد و روز شب
    امام سجاد و فرشتگان
    حکایات هاشمی نژاد-400حکایت
    حکایات فاطمی نیا-100 حکایت
    حکایات استاد دانشمند-120 حکایت
    حکایات شیخ احمدکافی_60حکایت
    حکایات انصاریان_120حکایت
    حکایات مرحوم فلسفی_ 45حکایت
    حکایات شهید دستغیب_ 50 حکایت
    متن حکایات علامه حلی_10حکایت
    متن6حکایت از شیخ صدوق
    متن حکایاتی از شیخ عباس قمی_ره
    متن حکایات شیخ مرتضی انصاری
    وصال یار(1)
    وصال یار(3)
    وصال یار(2)
    وصال یار(4)
    وصال یار (5)
    وصال یار (6)
    یقین و محبت (1)
    یقین و محبت(2)
    یقین و محبت (3)
    یقین و محبت (4)
    هیئت علیه هیئت
    ملکوت انسان (1؛2؛3)
    مکتب عشق
    آسمانی شدن
    جهاد علمی
    توبه
    اخلاق کریمان
    موفقیت و سعادت
    متفرقه ها-مهم
    دید ما نسبت به مردم
    عمل به فرهنگ شهادت
    لینک ارگانهای مختلف و مراکز گوناگون
    هر چه می خواهد دل تنگت بپرس
    دانلود شبهات وهابیت و مسائل مربوطه
    فتاوای خنده دار و مستند وهابیها
    حکایت مختلف شخصیه دیدن داره ها
    تصاویر موضوعی
    افتخار خدمت به مردم(1؛2؛3)
    حرف حساب اینجاست...
    دانلود سخنرانی های حضرت امام خمینی
    منبر های آقای فاطمی نیاء-72 منبر
    منبر های آقای دانشمند
    منبر آقاتهرانی
    منبر آقای صدیقی
    منبر علامه مصباح یزدی
    منبر مرحوم فلسفی
    منبر مرحوم کافی
    منبر استاد مردانی
    منبر حجه الاسلام هاشمی نژاد
    پیرامون امام زمان-آیه الله ناصری
    طب قرانی-استاد خدادادی
    طب اسلامی -دکتر روازاده
    شخصی هاش این توست
    اخلاق(آقا تهرانی)
    شیعه...
    عکسها به سلیقه من...
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • لوگوی دوستان من
  • آهنگ وبلاگ من
  •