سفارش تبلیغ
صبا ویژن
امام سجاد علیه السلام و سختـىهای بزرگ – قسمت دوم (چهارشنبه 87/2/11 ساعت 1:2 صبح)

وَ بِقُدْرَتِکَ أَوْرَدْتَهُ عَلَیَّ وَ بِسُلْطَانِکَ وَجَّهْتَهُ إِلَیَ

تو خود به قدرت خویش آن محنت و رنج بر من وارد آورده‏اى و به سوى من روانه داشته‏اى

ناراحتـىهای ما از کجا مـىآیند؟ آیا آدمیان قدرت و اجازه دارند که ما را ناراحت کنند؟ - آری، مـىتوانند اما زمانی که خدا بخواهد.

خداوندا من از روزگار یا فلان شخص ناراضی نیستم، تو بودی که با قدرت خودت این ناراحتی را به سمت من آوردی و حتماً این کار تو دلیل داشته، یا لازم بوده و یا ایـنکه مـىخواستی که من سراغ تو بیایم.

ما انسانها عادت داریم که مشکلاتمان و ناراحتـىهاىمان را گردن مردم بیاندازیم و فرافکنی کنیم. اگر روزی خیلی بر ما سخت گذشت باید فکر کنیم که خودمان چه مشکلی داریم که خدا یک نفر را فرستاده تا براىمان ناراحتی ایجاد کند. در حقیقت مفهوم این دعا این است که وقتی مشکلات بزرگ سراغ کسی مـىآید، اولین کاری که باید انجام دهد توبه است. پس اصل این مشکلات درون قلب خود ماست.

فَلاَ مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ وَ لاَ صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ

آنچه را تو وارد آورده‏اى کس بازگرداندن نتواند و آنچه را تو روانه داشته‏اى کس دفع نتواند

اگر خودمان بخواهیم مشکلمان را حل کنیم کار درست نمـىشود، باید خدا را راضی کنیم. البته باید یادآوری کرد که این مطالب برای همـهی مشکلات نیست.

حضرت ایوب – علی نبینا و آله و علیه السلام – کسی بود که در کارش گره افتاد اما از خودش دفاع نکرد، و نگفت که من گنـهکار نیستم و سر مردم داد نزد. فقط ذکری بر لب مـىآورد که به ذکر ایوبیه معروف شده است: رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمینَ. این مضمون در آیـهی 83 سورهی انبیاء آمده است. با مداومت بر این ذکر تمام مشکلاتش حل شد، زنش به خانه آمد و جوان شد، و آبرویش هم برگشت.

وَ لاَ فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ وَ لاَ مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ

و آن در را که تو بسته‏اى کس گشادن نتواند و آن در را که تو گشاده‏اى کس بستن نتواند

دری را که تو به روی من بستـهای، کسی نمـىتواند باز کند، چون کلیدش در اختیار توست، تازه اگر کسی کلید آن را هم داشته باشد، قدرت باز کردن آن در را نخواهد داشت. مشخص است که مشکلات مورد اشارهی امام سجاد – علیه السلام – در این دعا، مشکلاتی هستند که هیچ کس جز خداوند توان حل کردن آنها را ندارد، در غیر ایـنصورت اگر انسان مشکلی داشته باشد که دیگران بتوانند آن را حل کنند باید به آنها مراجعه کند.

 

چـهقدر خوب است که در این مواقع بگوییم خدا مشکل را حل کرد، چون ما مشکلمان را به خدا مـىگوییم و زمانی که حل مـىشود یادمان مـىرود.

یک نفر در خیابان دنبال جای پارک برای ماشین خود مـىگشت، رو به آسمان کرد و گفت خدا اگر جای پارک پیدا کردم فلام مبلغ را صدقه مـىدهم. در همین لحظه یک ماشین از پارک بیرون آمد و رفت، بلافاصله رو به خدا کرد و گفت خدا ممنون، نمـىخواد پیدا کنی، جا پیدا شد.

خدا همه چیز را درست مـىکند خواه از راه عادی، خواه از راه غیبی. اگر کسی سرت داد زد، سر به سجده بگذار و ذکر ایوبیه را بخوان، مطمئن باش که خدا همه چیز را درست مـىکند:

إِنَّ اللَّهَ یُدَفِعُ عَنِ الَّذِینَ ءَامَنُوا إِنَّ اللَّهَ لا یحِب کلَّ خَوَّانٍ کَفُورٍ(حج: 38)

خدا از کسانى که ایمان آورده‏اند دفاع مى‏کند، و خدا خیانتکاران ناسپاس را دوست ندارد.

ایمان یعنی نماز و روزه قبول، اما اعتقاد به خدا داشته باشید. به سمت خدا برگردید تا هم خودتان راضی باشید و هم او راضی شود. نه نیازی به دروغ است، نه فرافکنی، نه فحش، نه تهمت و نه عصبانیت. فقط کافی است در سجده ذکر ایوبیه را زمزمه کنید.

اگر کسی پدر گردن کلفتی داشته باشد قیافه مـىگیرد و باد به غبغب مـىاندازد. ما خدا داریم اما انگار کسی را نداریم، خودش گفته ادعونی استجب لکم، ولی ما مـىخواهیم مستقل باشیم و از خدا جدا شویم. خداست که گرهها را باز مـىکند و از جایی که فکرش را نمـىکنیم ما را روزی مـىدهد.

در زمان رضا شاه – لعنـة الله علیه – حدود چهل نفر از علمای اصلی مشهد را دستگیر کرده و در بیغولـهای زندانی کردند تا از گرسنگی بمـىرند و بعد هم به همه اعلام شود که خودشان مردهاند. حضرت آیت الله العظما میلانی – رحمـة الله علیه – نیز در این جمع بودند. همه در بهت و ناراحتی بودند که آقا عبای خود را پهن کردند و قرآن خود رابیرون آوردند و شروع کردند به قرآن خواندن و بعد هم بلافاصله مشغول نماز شدند. بعد از نماز علما هجوم آوردند تا کسب تکلیف کنند. آقا فرمودند اجازه بدهید دارم کار مـىکنم. بعد هم سر به سجده گذاشتند و بعد از چهل و پنج دقیقه از خاک برخاستند و در همین لحظه در باز شد و نگهبان گفت همگی آزاد شدید.

هر کجای دنیا که گیر کردید، ببینید رابطـهتان با مهرتان چـهگونه است.

یکی از عرفا نقل مـىکند که

دیدم در جایی عقربی در حال دویدن است، او را تعقیب کردم، به کنار رودخانـهای رسید، همان لحظه لاکپشتی به کنار رودخانه آمد و عقرب بر پشت او سوار شد. از رودخانه گذشتند و عقرب پیاده شده و به راه خود ادامه داد تا به درختی رسید که جوانی در زیر آن خوابیده بود و یک مار سمی مـىخواست او را نیش بزند، عقرب از درخت بالا رفت و مار را گزید و او را از پا انداخت و مسیر آمده را برگشت. او را از خواب بیدار کردم و قضیه را برایش تعریف کردم و گفتم به خاک بیافت و خدا را شکر کن.

اگر خدا روزی برساند هیچ موجودی قادر نخواهد بود که این روزی را از ما بگیرد، و اگر هم راه را ببندد هیچ کس نخواهد توانست که به روزی برساند، ان حرمتنی فمن ذاالذی یرزقنی (مناجات شعبانیه).

ما در کشور خودمان پول هنگفتی خرج مـىکنیم و ابر بارور مـىکنیم، از غرب کشور وارد مـىشود و نمـىبارد، و زمانی که از مرزهای شرقی خارج مـىشود در آسمان پاکستان و افغانسان شروع به باریدن مـىکند. ما خرج مـىکنیم و آنها مـىخورند. حتماً در مملکـتداری مشکل داریم، باید به خاک بیافتیم و با استغاثه در خانـهی خدا برویم.

وَ لاَ مُیَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ وَ لاَ نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ

چون کسى را به رنج افکنى کس راحتش نرساند و چون کسى را خوار دارى کس عزیز نگرداند

گاهی اوقات دل انسان بدجور مـىگیرد و هر کسی که از راه مـىرسد مـىخواهد به نوعی این دلگرفتگی را برطرف کند، و او را بخنداند اما نمـىتوانند. در ایـنجور مواقع باید مهر در جلوی خود بگذارد و در سجده با خود فکر کند که چه عملی انجام داده که خدا کارش را گره زده است.

استاد دولابی – رحمـة الله علیه – مـىفرمودند وقتی ایـنگونه دلت قبض مـىشود، در خودت بگرد و مشکل را پیدا کن.

چرا تا شر به سراغ ما مـىآید ما جزع و فزع مـىکنیم، باید سر به خاک بگذاریم. اگر کسی شلوغ مـىکند، بوق مـىزند یا سر و صدا مـىکند نباید اعصاب ما خورد شود. امروز با بچـهی 6 ساله هم که حرف مـىزنیم اعصابش خورد است. چرا؟ چون به او یاد ندادهاند که با خدایش حرف بزند. هرچه بیـشتر با خدا مشکل پیدا مـىکنیم خودمان را خرابتر مـىکنیم و اعصابمان خوردتر مـىشود. احترام به پدر و مادر و بزرگترها را به بچـهها یاد مـىدهیم، اما احترام به خدا فراموش مـىشود. در مقابل اگر کسی با خدا رابطـهی خوبی دارد اما با خانواده خوب برخورد نمـىکند، به این دلیل است که عشق و محبت دارد، اما مُهرش را فراموش کرده است. شبی پنج دقیقه با اعتقاد به خاک بیافتید و ذکر ایوبیه را بگویید، ببینید آخر ماه چه اتفاقی مـىافتد: خدایا بلای بزرگی به من رسیده، در حالـىکه تو ارحم الراحمین هستی.

امام سجاد – علیه السلام – با درود بر پیامبر گرامی اسلام و خاندان پاکش – علیهم السلام – قسمت اول دعا را به پایان مـىبرد.

وَ افْتَحْ لِی یَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِکَ وَ اکْسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِکَ

اى پروردگار من، به فضل خویش در آسایش بر من بگشاى و به قدرت خویش سطوت اندوه را بر من بشکن

فرج یعنی گشایش هـمراه با آزادی و نور. امام سجاد – علیه السلام – از خدا نمـىخواهد که مشکلش را حل کند، بـلکه مـىگوید باب فرج را برایم باز کن. اگر جهانی بخواهد مرا گریان یا خندان کند نمتواند، مگر ایـنکه تو بخواهی.

تمام این مطالب را من مـىدانم، فقط لازم است که یک نفر دوباره یادآوری کند. خودم به این مطلب نمـىرسم چون گمش کردهاست. خدای من شهوت و خانه و زندگی من است، نفس من است توان مقابله با آن را ندارم، و دل من است که همیشه باید حرفش را گوش کنم.

وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکَوْتُ

و در آنچه زبان شکایت گشوده‏ام به رحمت نظر کن

خدایا من گله نمـىکنم من صبور هستم، حسن ظن داشته باش، اما احساس کردم این مشکلات برای این است که باب صحبت با تو باز شود.

یک نفر تعریف مـىکرد که: همسایـهی جدیدی داشتیم که بعد از سه ماه مثل غریبـهها نه سلامی مـىکرد و نه علیکی مـىشنید. یک روز با سنگ شیشـهشان را شکستم، وقتی بیرون آمد با عصبانیت به من پرخاش کرد، من هم گفتم شیشه را شکستم تا با من حرف بزنی.

وقتی خدا سنگ مـىزند به این دلیل است که ما با او حرف نمـىزنیم، سنگ مـىزند تا با او هـمصحبت کنیم.

وَ أَذِقْنِی حَلاَوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ

و مرا حلاوت استجابت در هر چه خواسته‏ام بچشان

خدایا اگر زبان من زبان گلایه هست، عذرخواهی مـىکنم، چون خودت خواستـهای من آمدم.

قبل از حرف زدن باید توبه و عذرخواهی کنیم و بعد از پایان صحبـتها هم یک بار دیگر باید معذرت خواهی کرد. هر گره و گلـهای را که مـىخواهیم مطرح کنیم باید بین دو توبه باشد.

وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً

و از نزد خویش رحمتى و گشایشى خوشگوار بر من ارزانى دار

فرجهایی که از طرف مردم مـىرسد، چندان دلچسب و گوارا نیست، چون به ازای کاری که انجام مـىدهند توقع دارند. حتا اگر بسیار کریم باشند خود ما دیگر نمـىتوانیم با آنها روبـهرو شویم. اما خدا مـىفرماید هر چه خواستی من به تو مـىدهم، برو و اگر خواستی دیگر نیا.

افرادی که خیلی احساس طلـبکاری مـىکنند دو دسته هستند یا شعور و معرفت ندارند و یا ایـنکه خیلی نزدیک و رفیق هستند. وقتی ارتباط ما با خدا خراب مـىشود خودمان خجالت مـىکشیم که سراغش برویم. یک سال انتظار مـىکشیم برای شب قدر، ولی قفل مـىکنیم. به خدا نگاه مـىکنیم مـىبینیم که باید بگوییم چه مـىخواهیم، اما به خودمان که نگاه مـىکنیم نمـىتوانیم چیزی بگوییم.

چند شب بیـشتر تا شب قدر باقی نمانده، هر شب پنج دقیقه در سجده با خدا حرف بزنید، خدایا! احساس مـىکنم خیلی از تو دور شدهام، آمدهام تا دوباره رفیق شویم.

وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِکَ مَخْرَجاً وَحِیّاً وَ لاَ تَشْغَلْنِی بِالاِهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِکَ

و راه رهایى در پیش پاى من بگشاى چنان مکن که به سبب اندوه از انجام دادن فرایض و مستحبات تو بازمانم

پروردگار من! ببخشید که فقط زمانی که کار دیگری ندارم به تو روی مـىآورم. اگر کار جدیدی پیش آید از قسمت تو کم مـىکنم و به آن کار مـىافزایم. 24 ساعت مثل حیوان کار مـىکنم و وقتی بـىکار مـىشوم از خستـهگی مـىخوابم. خداوندا! تعهد مـىکنم که سهم عبادتم سهم خاصی باشد و هیچ چیز دیگری جایش را نگیرد.

فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِی یَا رَبِّ ذَرْعاً

من اى پروردگار، در برابر این محنت که بر من وارد آمده بى‏طاقتم

به خودت قسم که من طاقت این بلاها را ندارم. تو که نمـىخواهی مرا فراری کنی؟

وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیَّ هَمّاً

و پیمانه شکیباییم از آن اندوه که نصیب من گردیده اینک لبریز است

بغضی نصیب من کردهای که نمـىتوانم با تو حرف بزنم، این بغض و دوری از تو خواب و خوراک را از من گرفته است.

وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِه وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ فَافْعَلْ بِی ذَلِکَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ یَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ‏

تنها تویى که توانى آن اندوه را از میان بردارى و آن بلا را که بدان گرفتار آمده‏ام دفع کنى . پس مرا از بند بلا وارهان اگر چه شایسته آن نباشم. یا ذا العرش العظیم.

خداوندا! تنها تو مـىتوانی مشکلاتم را حل کنی، پس از تو مـىخواهم که با عنایت خودت، این مشکلات را از مقابل من برداری.

بارالاها! اگر تمام حرفهایی که بر زبان آوردم دروغ باشد، باز هم تو بسیار بزرگتر از آنی هستی که بخواهی به روی من بیاوری. پروردگارا! اذیـتهای من برای تو چیزی نیست، چنان بزرگ هستی که ما کوچولوها دیده نمـىشویم و اگر هم دیده شویم، کرم تو بر کاستـىهای ما سرپوش مـىگذارد.





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 42 بازدید
    بازدید دیروز: 105
    کل بازدیدها: 689135 بازدید
  • ?پیوندهای روزانه
  • درباره من
  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
  • موضوع درباره امام زمان
    رضایت از خدا و از زندگی
    شرح دعای صحیفه
    شهدا از دیدگاههای مختلف
    امام سجاد و سختیهای بزرگ
    امام سجاد و جدش رسول الله
    امام سجاد و پناه به خدا
    امام سجاد و روز شب
    امام سجاد و فرشتگان
    حکایات هاشمی نژاد-400حکایت
    حکایات فاطمی نیا-100 حکایت
    حکایات استاد دانشمند-120 حکایت
    حکایات شیخ احمدکافی_60حکایت
    حکایات انصاریان_120حکایت
    حکایات مرحوم فلسفی_ 45حکایت
    حکایات شهید دستغیب_ 50 حکایت
    متن حکایات علامه حلی_10حکایت
    متن6حکایت از شیخ صدوق
    متن حکایاتی از شیخ عباس قمی_ره
    متن حکایات شیخ مرتضی انصاری
    وصال یار(1)
    وصال یار(3)
    وصال یار(2)
    وصال یار(4)
    وصال یار (5)
    وصال یار (6)
    یقین و محبت (1)
    یقین و محبت(2)
    یقین و محبت (3)
    یقین و محبت (4)
    هیئت علیه هیئت
    ملکوت انسان (1؛2؛3)
    مکتب عشق
    آسمانی شدن
    جهاد علمی
    توبه
    اخلاق کریمان
    موفقیت و سعادت
    متفرقه ها-مهم
    دید ما نسبت به مردم
    عمل به فرهنگ شهادت
    لینک ارگانهای مختلف و مراکز گوناگون
    هر چه می خواهد دل تنگت بپرس
    دانلود شبهات وهابیت و مسائل مربوطه
    فتاوای خنده دار و مستند وهابیها
    حکایت مختلف شخصیه دیدن داره ها
    تصاویر موضوعی
    افتخار خدمت به مردم(1؛2؛3)
    حرف حساب اینجاست...
    دانلود سخنرانی های حضرت امام خمینی
    منبر های آقای فاطمی نیاء-72 منبر
    منبر های آقای دانشمند
    منبر آقاتهرانی
    منبر آقای صدیقی
    منبر علامه مصباح یزدی
    منبر مرحوم فلسفی
    منبر مرحوم کافی
    منبر استاد مردانی
    منبر حجه الاسلام هاشمی نژاد
    پیرامون امام زمان-آیه الله ناصری
    طب قرانی-استاد خدادادی
    طب اسلامی -دکتر روازاده
    شخصی هاش این توست
    اخلاق(آقا تهرانی)
    شیعه...
    عکسها به سلیقه من...
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • لوگوی دوستان من
  • آهنگ وبلاگ من
  •