امام زمان(5) (پنج شنبه 87/2/5 ساعت 1:15 صبح)
بسم الله الرحمن الرحیم انحرافات مکتب امام زمان (عج) 1 ماه شعبان ماه بسیار بابرکتی است . حلقة دومی که در این سلسلة سه حلقه ای ( رجب ، شعبان ، رمضان ) وجود داره شعبان هست . در این مسیر ، انسان می تونه به تعالی برسه ، ولو یک سال هم حواسش باشه ، همون یک سال هم کفایته به شرط اینکه حواسش باشه . اعمالی داره که در مفاتیح موجود هست . مثل ماه رجب برنامه ریزی داشته باشید از روز اول تا روز سیم یک جدولی بکشید ، اعمال رو بالا بنویسید ، آخر هر شب چک کنید که این اعمال انجام شد یا نشد ؟ اگر انجام شده بود شکر کنید و بخوابید و اگر انجام نشده بود یک ده دقیقه ، یه ربع ، قبل از خواب وقت بگذارید ، این اعمال رو هر روز انجام بدید تا شب سیم . پس این نکتة اول . یه سری اعمالی هم داره که ما خودمون انشاءالله دسته جمعی انجام می دیم . من جمله : اعمالی مثل شب سوم شعبان ، شب چهارم ، شب نیمه شعبان که بسیار بسیار شب گرانقدری هست و روزه روز نیمه شعبان هم که خیلی تأکید شده ،انشاءالله همه انجام می دیم . ایام دیگه شعبان و همچنین اعمال شب آخر شعبان رو ما انشاءالله عمومی انجام خواهیم داد پیغمبر اکرم فرمودند : ماه شعبان ماه پیغمبر (ص) است ، ماه رجب ماه مردم و ماه رمضان ماه خداست . روایتی از پیغمبر اکرم (ص) هست که نام این روایت درخت طوبی است ( این روایت رو مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان نقل می کنند و البته بدون شرح ) فرمودند : در این ماه ، دو تا درخت از آسمان به زمین می آید این دو تا درخت درحقیقت یک دونه هستند ، ـ برای زیبایی کلام گفته دو درخت ، وگرنه یکی هست ـ ( مثلاً می گن : فلانی مثل خورشیدی می مونه . خود خورشیده ؟ نه ، پیغمبر (ص) در حقیقت اون چیزی که می دونند از اعمال ماه شعبان با این مَثَل زیبا کرده است ) هر درخت شاخه هایی دارد . نام درخت اول ، درخت طوبی است و نام درخت دوم درخت زقّوم است . سپس فرموده اند که هر کس یک دونه از شاخه های درخت طوبی را در این ماه بگیرد در حقیقت راه ورود خویش را به بهشت باز کرده است . فرمودند : 1 ـ شاخة اول : نماز مستحب است ، در این ماه هرکه نماز مستحبی بخواند یکی از شاخه های درخت را گرفته ، 2 ـ روزه : هر کس در این ماه یک روز روزه بدارد یکی از شاخه ها رو گرفته . 3 ـ نیکی به والدین : ( در این ماه وضعیت نیکی به والدین با بقیة ماه ها فرق می کنه ) 4 ـ صلح : مصالحه ، در این ماه بکوشد که دو نفری را که با هم مشکل دارند پیوند دهد . یا خودش اگر خدای نکرده با کسی مشکل دارد ، کینه ای از شخصی به دلش دارد ، کینه را کنار بگذارد . برود دست آشتی دراز کند ، ( یک مشکلاتی بین خواهرها و برادرها و یا بین زن و شوهرها در خانه هست که می تونند در ماه شعبان با یک تیر دو نشون بزنند . اولاً : با این آشتی یک عمل انسانی انجام می دهند و خیالشون راحت می شه ، آرامش بیشتر پیدا می کنند و ثانیاً : یکی از شاخه های درخت طوبی را هم می گیرند ) 5 ـ تخفیف در طلب : در این ماه کسی که از یه نفر طلبکار هست ، پولی به کسی قرض داده و احساس می کنه آن شخص نداره ، در این طلبش تخفیف بده . باز اینجا هم با یک تیر دو تا نشون رو زده . هم کار خیر انجام داده ( بالاترین مستحبات ) و هم یک شاخه ای از درخت طوبی رو گرفته . 6 ـ عیادت مریض : البته عیادت با شرایطش . عیادت به این معنا نیست که بالای سر مریض بروی ، یک کمپوت یا یک بسته شیرینی بذاری ، دو ساعتی هم بشینی ، یواش یواش موقع نهار بمونی . بعد هم که نهار خوردی ، همونجا استراحت کنی ، اگر همین طور ادامه پیدا کنه این بابا ذله می شه . آدم باید دو دقیقه بره ، عیادت کنه ، احوال پرسی کنه و برگرده . یک وقت هست مریض دوست داره پهلوش بمونی ، باهاش حرف بزنی ، حرف بزن ، بعضی ها وقتی می رن مایه آزار هستن ، چه بالای سر مریض ، چه بالای سرمحتضر . گفته اند : بالای سر محتضر هم که می روید طلب مغفرت کنید و برگردید ، دور ور محتضر رو شلوغ نکنید . یکی از بزرگان در نجف ، در حال احتضار بود ، اتفاقاً خیلی انسان شوخی هم بود ، یه نفر قرآن خون رو آورده بودند که بالای سر این قرآن بخونه ، با یه صدای بسیار نکره و وحشتناک داشت می خوند . یه کم گوش داده بود ، دیده بود این همین طوری می خونه گفته بود آقا جون من مُردم ، ول کن ! مرده بود . یه جوری نباشه که مریض راضی به مرگ بشه ، بگه : ای کاش ما مرده بودیم از دست این راحت می شدیم . عیادت به این معناست که ببینیم طرف مشکلی داره یا نه ، این مریض الان زن ، بچه اش چه حالی دارن ؟ خریدی ، کاری ، مشکلی ، تو اداره ، محل کارش داره یا نه ؟ عیادت به معنای کاملش . این هم یکی از شاخه های درخت طوبی است . 7 ـ انفاق : انفاق هم در این ماه ، با یه تیر و دو نشان زدن هست . یعنی هم ثواب صدقه داره و هم ثواب گرفتن شاخة طوبی . انفاق در این ماه خیلی موثر هست . انفاق می تونه ده تا یک تومانی باشه ، می تونه ده میلیون تومان باشه . هرچقدر که در توانِت هست . فکر نکن : اگر من ده تومن تو صندوق صدقات بیندازم ، به جایی نمی رسه . موضوع به جای رسیدن نیست ، خداوند روزی رو به مردم می ده . موضوع اینه که ما به خداوند نشون بدهیم که اگر داشته باشیم کمک می کنیم . همین ! تا خداوند ما رو در امتحان پیروز کنه ، بعد شاید خداوند ثروت بیشتری هم عنایت کرد . سپس می فرمایند : درخت بعدی : درخت زقوم است ، این هم آویزانه . یه عده هم شاخه های این رو می گیرند و با یک تیر دو نشون می زنند ! اولاً : گناه می کنند . ثانیاً : این گرفتن شاخه یعنی رفتن به جهنم . این درخت مال چه کسانی هست ؟ 1 ـ یک شاخه اش مال کسی هست که در این ماه نماز را سبک می شمارد . ( الذین هم عن صلاتهم ساهون ) شل هستند . یکی از موارد سبک شمردن نماز این هست که نماز رو اول وقت نمی خونند . برنامه تون رو طوری بذارید که برای نماز صبح ، 5 دقیقه ، 10 دقیقه ، قبل از اذان بلند بشید و سه رکعت نماز بخونید و بعد هم نماز صبح رو بخونید . بعد از نماز صبح هم درست رو بخون . ماه شعبان ، ماه امام زمان (عج) هست . یکی از بزرگان به ملاقات امام زمان (عج) رسید ، عرض کرد : آقا ! من رو نصیحتی کنید . نقل می کنه : همین طور که امام زمان (عج) داخل اتاق می شدند ، برگشتند و فرمودند : وای ، وای ! لعنت خدا بر کسانی که نماز صبح را می گذارند تا ستاره های آسمان محو شوند بعد بخوانند ، و بعد فرمودند : لعنت خداوند بر کسانی که نماز مغرب و عشا را می گذارند تا ستاره های آسمان نمودار شوند . ( یعنی اول وقت نمی خونند ) امام زمان (عج) لعنت کرده کسی که نماز اول وقتش رو عقب می اندازد و این لعنت دامن ما را در دنیا و آخرت می گیره به این نماز خیلی تکیه داشته باشید . هرچند وقت یک بار باید نمازتون رو یک سر و سامونی بدید ، هفته ای یک بار ، ماهی یک بار . پس گروه اول که شاخه های درخت زقوم را می گیرند آنهایی هستند که در نمازشون کاهلند . 2 ـ گروه دوم : آنهایی که می بینند مسلمی ، مؤمنی ، مؤمنه ای مشکلی داره و دستگیری او را نمی کنند ، این گروه دوم هم گناهِ عدم دستگیری رو مرتکب می شوند . همون طور که در ماه شعبان حسنات دو برابر هست . سیئات هم دوبرابره . حالا ماه رمضان دو برابر نیست . این سی روز ماه رمضان ، یک تافتة جدا بافته از سال هست . اون یه چیز عجیبیه . 3 ـ گروه سوم و شاخة بعدی که از درخت زقوم آویزان هست ، اونهایی که در ماه شعبان بهشون مراجعه می کنند می گن مثلاً ما فلان گناه رو در حق شما مرتکب شده ایم ، فلان ظلم رو در حق شما کردیم ، برای عذر خواهی آمده ایم ، عذر شخص رو نمی پذیرند . اینها هم گروه سوم هستند که با شاخة درخت زقوم بالا می روند . 4 ـ گروه چهارم ، آنهایی هستند که بین مؤمنین ، مراکز مختلف ، نهادها ، ارگان ها ، اختلاف می اندازند . 5 ـ گروه آخر : اونهایی هستند که نسبت به مردم ، مخصوصاً والدین در این ماه با گذشت برخورد نمی کنند . سخت می گیرند . در روایت داریم که اگر یک کسی آمد و گفت : عذر می خواهم ، نتنها عذرش رو بپذیر بلکه ، دیگه به روی او نیاور و دوستش داشته باش . دقیقاً مانند صفت خداوند . ( ” اِنَّ الله یُحبّ التوابین ” بنده گناه می کنه و توبه می کنه و خداوند می گه : من دوستت دارم ) اصلاً با او ، نسبت به اونهایی که در حقت اینطوری ظلم نکردند ، گرمتر باش . خیلی با مدارا برخورد کن ، طرف می یاد می گه : آقا فلان مشکل رو قبول می کنی ؟ می گه : بله ، حالا ببینم ! باز فردا می یاد پیشش می گه : آقا هنوز ناراحتی ؟ می گه : نَه ! اینجوری فایده ای نداره ، انسان باید در این ماه اینقدر بتونه روی خودش کار کنه ، تمرین کنه که در ماه رمضان که ماه عفوهست رحمت خدا شامل حالش بشه . نه اینکه بگه : حالا شب قدر عذرخواهی کردی ، برو اما دیگه جلوی چشمم نیا . ما که خودمون اینقدر در خونة خدا پررو هستیم ، بگذاریم مردم هم نسبت به ما پررو بشن . ما که توقع داریم این پرروییِ ما رو خداوند اجابت کنه . اجازه بدیم مردم هم پس از عذر خواهی با ما صمیمی باشند . بعد از روایت ، پیغمبر اکرم (ص) لحظاتی به آسمان نگاه کردند و خندیدند . مدتی گذشت پیغمبر اکرم (ص) خنده از لبانشون محو شد ، ناراحت و نگران شدند ! سؤال کردند یا رسول الله چی شد ؟! فرمودند : خندة من مال این بود که کسانی را دیدم که در ماه شعبان از وسط گناه ها شاخه های درخت طوبی را گرفتند و بالا رفتند . و ناراحتی من در این بود که دیدم عده ای هم یک شاخه ، یا دو شاخه ، یا چند شاخه از درخت زقوم را گرفتند و جهنمی شدند . خداوند کمک مون کنه به این حبل های متین الهی انشاءالله اعتصام پیدا کنیم . چنگ بیندازیم و در ماه شعبان خود را لایق جنت و رضای خداوند و لایق عبودیت درگاه الهی قرار بدهیم . یکی از مظلومترین افراد تاریخ امام زمان (عج) هستند ، یعنی شاید بعضی ها بگن : پیغمبر اکرم (ص) مظلوم بوده ، شاید بعضی ها بگن : امیرالمؤمنین (ع) مظلوم بوده ، بله درسته ، اما شاید مظلوم ترین فرد تاریخ امام زمان (عج) باشه ! و یکی از بزرگترین مشکلات امام زمان (عج) این هست که ایشان با این که از همة ائمه (ع) بیشتر عمر کرده اما شناخته شده نیست . به قول اون عزیزی که نوشته بود : ” ما عاشق امام رضا (ع) شدیم اما از امام زمان (عج) کم گفتید ! ” حالا می گیم انشاء الله که عشق و محبت واقعی امام زمان (عج) در دل ما حاکم بشه . کما اینکه تمام توسلاتی که به بقیة ائمه (ع) می کنیم از کانال امام زمان (عج) به ما می رسه . چون ایشون امام عصر و زمان (عج) هستند . بزرگواری که توسل کرده بود به پیغمبر اکرم (ص) ، بعد از مدتها پیغمبر اکرم (ص) به خوابشون اومده بودند و فرموده بودند : این کار تو دست امام زمان (عج) هست ، در خانة مهدیِ ما (عج) برو ! ولی متأسفانه امام زمان (عج) ، خصوصاً بعد از انقلاب ، خیلی محجور شد . طوری که حتی خیلی ها جرأت نمی کنند اسم امام زمان (عج) رو بیاورند . دلیلش چیه ؟ دلیلش اینه که مثل بقیه چیزهایی که با دفاعِ بد ، خرابتر می شن ، از امام زمان (عج) هم بد دفاع شده و امام زمان (عج) بصورت بد ترویج شده . اصلاً از ایشون استفاده هایی شده که این استفاده ها ابداً مورد رضایت امام زمان (عج) نبوده . خرافه در مورد امام زمان (عج) زیاده ، همین اواخر دادستان ویژه روحانیت توی مصاحبه ای گفته بود : روحانی رو گرفته اند که رسماً امام زمان (عج) رو تو مجلس می برده و ملت به دست و پاهاش می افتادند و نذر می کردند ، نماز جماعت پشت سرش می خوندند ! یه مقدار ریشه این خرافه ها رو بررسی می کنیم . روایتی هست که خود امام زمان (عج) به یکی از نواب اربعه فرموده اند : ” هر کسی که ادعا کند ، قبل از قیام سفیانی و قبل از صیحه (آن صیحه ای که در کرة زمین بوجود می آید که فریاد می زند : ” انا المهدی ! ” ) من را دیده است ، این شخص دروغگوست . ” این نکتة اول . دوم می فرمایند : ” هر کسی که ادعا کند امام زمان (عج) در فلان تاریخ می آید و برای ظهورِ امام زمان (عج) ، وقت تعیین کند ، این هم دروغ گفته . ” دو تا دروغی که الان هم خیلی باب شده . هیچ کس نمی تونه امام زمان (عج) رو به نحوی که نواب اربعه مشاهده می کردند ببینه ، هر کس چنین ادعاهایی کنه که مثلاً : من امام زمان (عج) رو دیدم ، با ایشون رفت و آمد داشتم ، خانة ما اومد ، نشستیم نهار خوردیم ، شام خوردیم ، آقا بلند شد و . . . ، خود امام زمان (عج) فرمودند : چنین شخصی دروغ گفته . و آنهایی هم که ایشون رو دیده اند ، اگر حجتی باشه که این دیدنشون رو بگن ، یا کسی بفهمه ، اگر به کسی بگن و اون رو مقید کنند که بعد از مرگ من حق داری این را بگویی ، این ایرادی نداره . چون امام زمان (عج) باید یه طوری نشون بده که من هستم ، ماها عقلمون به چشم مون هست . تا کسی نگه دیدم و مطمئن نشیم شاید ایمان مون به امام زمان (عج) هم کم بشه . آنکه را اسرار حق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند شاید تو همین جمع کسی باشه که امام زمان (عج) رو دیده باشه ، و این شخص اصلاً نمی یاد اطلاعیه بزنه که : ” بسم الله الرحمن الرحیم ، بنده فلانی هستم ، امام زمان (عج) رو دیدم و هر کسی هم نذری ، چیزی برای امام زمان (عج) داره ، در خدمتشون هستیم ! ” این موارد معمولاً به اینجا ختم می شه که ما یک پولی می خوایم به امام زمان (عج) بدیم . یه مکانیک بوده ، ( مکانیک بودن دلیل بر این نیست که آدم امام زمان (عج) رو نمی بینه ) منبر می رفته ، کلاس اخلاق هم داشته درس می داده که امام زمان (عج) اینها رو به من یاد داده ، طبق معمول هم بیشتر مشتری ها خواهرها بودند ! تو همین شهر همسر یکی از بزرگترین افراد که مورد اطمینان همه تون هست ، نقل کرده : رفتم یه جلسه ای که باز هم خواهرها بودند ، یه خانمی می گه : امام زمان (عج) رو دیدم ، یه نور سبزی روی دیوار افتاد ، ملت هم با سر رفتند تو نوره ! می گفت : ما هم گشتیم ببینیم نور سبزه چطوری بود ؟ حاج خانمی که مدعی بوده امام زمان (عج) رو می یارم تو خونه ام ! ایشون یه پارچه سبزی گذاشته بودند پشتش چراغ قوه انداخته بودند ، نورش روی دیوار می افتاده ! اینقدر امام زمان (عج) رو دارند سبک می شمارند . به همین راحتی ! تو مشهدِ ما ، گندم از جزیره خضراء آورده اند که اینها رو امام زمان (عج) کاشته ، دونه ای دو میلیون تومن فروختند ! این برای امام زمان (عج) مظلومیت نیست ؟! یه آقای دیگه ای تو مشهد ما هست ! تو کتابش برداشته نوشته : فلانی ، ساعت 9 صبح به من زنگ زد ، گفت : آقا ! شما هستید ؟ گفتم : بله ، منم ، گفتند : دفتر تشریف دارید ؟ گفتم : بله ، گفت : آقا من 20 دقیقه دیگه می رسم خدمتتون ! گفتم : تشریف بیارید ، تشریف هم آوردند . به من گفتش : آقا ! ما در حج ، تو عرفات بودیم ، یک دفعه یک آقایی اومد به همین قیافه و خوشگلی ( فوراً یک چیز خوشگلی پیدا می کنند اسمش رو می ذارند امام زمان (عج) ! ) ابروهای کشیده ، چشم های اینطوری و فلان ، (( معصومین (ع) از هر عیبی مبرا هستند ، زیباترین افراد تاریخ بشریت هستند ، یوسف (ع) به زلیخا گفت : بابا ! اگه تو پیغمبر آخر الزمان رو ببینی اصلاً من رو ول می کنی ! بعد خود پیغمبر آخر الزمان (ص) می فرماید : زیباترینِ ما ، امام زمان (عج) هست ، اما معلوم نیست ابروهاش کشیده باشه ، شاید کشیده نباشه ، مگه زیبایی فقط تو ابروهای کشیده هست ؟ اگر اینجوری باشه کره ای ها اول هستند ! زیبایی که به کشیدگی ابرو نیست ، بعضی وقتها سیرت اونقدر زیباست که اصلاً تمام وجود آدم رو می گیره . )) بعد اون آقا یک قرآن به ما داد ، از این قرآنهای چاپ سعودی هم بود ، گفت : این قرآن را ببر بده به دوست ما ، در مشهد ، به نائب ما ، به رفیق ما ، به یارِ ما ! گفتم : چشم ! اونقدر ابهت آقا زیاد بود که یادم رفت بپرسم دوستشون کیه ؟ آمدم مشهد ، همین طور نگران بودم . آقا رو هم نشناخته بودم ، یک آدم نورانی ، قرآن رو تو تاقچه گذاشته بودم ، شب خوابیدم ، خواب دیدم همون آقا اومد . گفت : فلانی ! چرا قرآن رو ندادی به رفیقم ؟ ( اینهایی که دارم می گم از روی کتابه ) من وحشت زده از خواب پریدم ، گفتم : باز این آقا یادش رفت بگه رفیقش کیه !! شب دوم دوباره اومد به خوابم ، گفت : مرد حسابی ! مگه من با تو شوخی دارم ؟! می گم : ببر بده به رفیقمون ! گفتم : آقا من رفیق شما رو نمی شناسم ، گفت : فلانی ، اسم شما رو آورد ( همین آقایی که کتاب رو نوشته بود ! ) گفتم : خُب آقا چشم . از خواب پریدم ، بعدبا خودم گفتم : اِه ! حالا این فلانی کیه ؟ ما اصلاً تو مشهد توی 2 ، 3 میلیون جمعیت فلانی رو از کجا پیدا کنیم ؟ شب سوم باز خوابیدم ، باز اون آقا رو دیدم ، گفتم : آقای فلانی کیه ؟ گفت : این شماره تلفنش هست ، ( شماره تلفن رو هم توی کتاب نوشته ) زنگ بزن ! ما هم بیدار شدیم ، و زنگ زدیم ، تلفن محل کارتون بود ، گفت : هیچ کاری با شما ندارم ، هیچی هم نمی دونم . فقط مأمور بودم و پیغام رو رسوندم . رفت . نویسنده می نویسه : من قرآن رو باز کردم در صفحة فلان دیدم نوشته : ” حجه بن الحسن العسگری ” و امضاء زده ! بعد هم ادامه می ده که بزرگانی از تهران ، قم ، آمدند و به مبالغ خیلی زیاد می خواستند قرآن را بخرند ، ندادم ، ( می گه : ندادم ولی احتمالاً داده !! ) امام زمان (عج) اینقدر بیکار بوده توی عرفات ، قرآن رو بده ، بعد مشهد سه بار به خواب این بابا بیاد ، شماره تلفن بده ، خیلی حرفه . یا اباالفضل العباس ! همین نویسنده الان کتابهاش تو دارالکتب فروش می ره ، من دوبار به این مسؤول دارالکتب تذکر دادم که آقا اینها چی چیه می فروشید ؟ این چه امام زمانی هست ،به نسل جوان می دهید ؟ مخصوصاً خواهرها ، سریع می روند ، می خرند و می شینند گریه می کنند ، گریه نداره آقا جون ! این بابا نونش رو خورده ، تو دیگه گریه می کنی چکار ؟! خُب اینها این تیپی بودند ، یک گروه از آنها موسوم هستند به گروه حجتیه . که جلسه بعد دقیقاً می گم که این انجمن حجتیه چیه و چی می گه ؟ تاریخچه اش و اینکه چگونه تأسیس شده ؟ چه سالی ؟ قبل از انقلاب چه می کردند ؟ موقع انقلاب چه کردند ؟ بعد از انقلاب چه کردند ؟ انشعابات شون چیه ؟ نظرات این انشعابات چیست ؟ و خودمون رو مبرا کنیم از همة این انشعابات و نظرات هفتة دیگه انشاءالله . این انجمن یه کلمة عامی شده و هر که می رسه می گه انجمن حجتیه ، بنده با این همه سابقه و تشکیلات دو تا کلمه از امام زمان (عج) می گم ، می گه : آه ! حجتیه ای هست ، برو بابا جون ! اصلاً نمی دونی حجتیه چیه ؟ چون یه سری تهمتها می زنه و کارهای دیگه می کنند که به اندازة کافی پرونده هاشون سیاه هست . باز دوباره تو همین کتابها نوشته شده : امام زمان (عج) را من در حرم امام رضا (ع) دیدم ، شناختم ، خلاصه خدمتشون رسیدم . گفتم : آقا ! دوست داریم خونه خدمتتون باشیم ! تشریف بیارید ! گفته بود : شرط داره ؟! اگر کله پاچه بار می ذاری می یام ؟! (تو کتابهای ما به امام زمان (عج) اینگونه توهین می شه ) می گه : گفتم : چشم ! ( همین آبگوشت کله ای که تو شیراز می گن ) ظهر خونه که رفتم به زنم گفتم : یه کله پاچة مشت بزار که خلاصه ، امام زمان (عج) اینجا مهمون ماست ! دوید گذاشت ، بعد هم می گه : ما سه روز پشت سر هم برای امام زمان (عج) کله پاچه درست کردیم ، ( امام زمان (عج) به هوای کله پاچه تمام مقدرات زمین و زمان ، تمام کرات و کهکشانها رو ول کرد و سه روز تو خونة حسنعلی کفاش ، بقال موند ! ) این یه مدل امام زمان (عج) هست ، که این امام زمان (عج) وجود نداره و واقعاً من نمی دونم چقدر امام زمان (عج) گریه می کنه برای توهین هایی که یه مشت مقدس نمایی که به قول حضرت امام (ره) خطرشون از خیلی کسان دیگه بیشتره ، چنین چیزهایی رو باب کردند و یک عدة بدبختی هم قبول می کنند ، یه عده ای هم دارند نونش رو می خورند . وحشتناکِ آقا ! یا مثلاً می گن : امام زمان (عج) اومده به خواب ما ، گفته : ” مؤمنینِ مشهد سختشون هست که سه شنبه ها جمکران برن ، برید سه راه فردوسی یک مسجد دیگه بسازید ! ” مردم بدبخت چند صد میلیون تومن پول دادند و ساختند . مثل اون یارو اومدند تو شهرش گفتند : آقا ! شهر شما برای توریستها مکان باستانی نداره ، چکار کنیم ؟ با چه انگیزه ای توریست جذب کنیم ؟ با کدوم بنای باستانی ؟ گفت : آقا می سازیم ، الان می سازیم ! به همین نحو امام زمان (عج) رو سبک می شمارند ، به همین نحو قداست امام زمان (عج) رو مسخره می کنند . والان هم دارند نونش رو می خورند و بدبختانه اسم اینها ، ” امام زمانی هاست ” یک مشت داستان دروغ هم سرِ هم می کنند . مملکت ما نیاز به این داره که داد بزنی بچه ها بعضی از گناهان رو انجام دهند ، با یک مشت داستان دروغ سرت رو گرم می کنه ، آقا در روایت شیعه ما هیچ ذکر ، هیچ عمل ، هیچ ورد و هیچ نمازی نداریم که منتهی شود به این که آدم امام زمان (عج) را ببینه . دیدن امام زمان (عج) در شیعه وارد نشده ، در بعضی از فرقه های بابیت این نوع مسلک و دین وجود داره مثلاً چهل روز فلان جا برم ، امام زمان (عج) رو ببینم . مثل اون دختری که بختش گره خورده بود ، کسی نمی یومد ازش خواستگاری کنه ، بهش گفته بودند : اگه چهل روز ، صبح ها بلند بشی در خونه ات رو آب و جارو کنی ، امام زمان (عج) رو می بینی . این کار رو هم کرد ، یه روز یه بابایی رد می شد ، قصاب محله بود ، پرید دامنش رو گرفت ، گفت : آقا ! امام زمان (عج) ! قصابه گفت : نوکرتم ! من این پائین قصابی دارم ، دختره گفت : نه اصلاً ، صحبتش رو هم نکن ، خودتی ! گفته بود : خُب حالا مشکلت چیه ؟ گفت : کسی خواستگاری من نمی یاد . گفته بود : خیلی خُب ، ظهر یکی رو می فرستم بیاد . ظهر خود قصابه اومد ! پس در دین ما همچین چیزی نداریم ، در دعای ندبه هم می گه : ” کی می شود تو را ببینم ؟ ” دعا می کنیم : کی می شود تو را ببینیم در حالی که پرچم انقلابت بر بام جهان افراشته شده باشد ” دیدن با انتظار ! دیدن امام زمان (عج) فیضی هست که راه نداره ، ورد نداره ، کاری نداره ، جلسه های بعد خواهم گفت که چه کارهایی بعضی از بزرگان انجام دادند تا به این فیض نایل شدند . انشاءالله از کتاب بسیار بسیار گرانقدر . .. .. . …. . الاحسان تألیف مرحوم شیخ علی اکبر نهاوندی ، پدر بزرگِ علی نهاوندی که از بزرگان مشهد مقدس هستند . سعی می کنم شاهدش رو براتون بیارم ، چون به ایشون هم اعتماد دارم و کتابهاشون هم مورد تأیید علما هست . و این کتاب می گه مردمی که دیدند چه کار کردند که تونستند ببینند ؟ پس اینگونه با امام زمان (عج) رفتار کردند و امام زمان (عج) رو یک امام دائماً در حال گریه ای که صبح تا شب تو بیابونهاست ، می دونند . علی (ع) هم می رفت تو بیابون ، علی (ع) هم سر تو چاه می کرد ، اما علی (ع) وظایفش رو هم انجام می داد ، امام زمان (عج) داره وظایف امام بودنش رو انجام می ده ، این رو از تو فقه و اصول ما می تونیم در بیاریم . علمای ما معتقد هستند که خیلی از مسائل رو امام زمان (عج) می یاد اینجا کمک می کنه ، موضوع بعدی : این هست که ببینیم فرقه های مختلفی که به دروغ ادعای پیروی از امام زمان (عج) رو دارند چی می گن تا بدونیم و ما اینگونه نباشیم . گفت : خوبی را از که آموختی ؟ گفت : از بدان . در جلسه آینده خواهیم گفت که در این وادی بدان چه کسانی هستند تا ببینیم خوبها چه باید بکنند . مناجات شعبانیه که در ماه شعبان وارد شده یکی از بهترین مناجاتهای موجود از ائمه معصومین (ع) هست . مقام معظم رهبری فرمودند یه وقتی خدمت حضرت امام (ره) رسیدیم گفتیم : شما با همه دعاها صفا می کنید ، اما چه دعایی واقعاً به دلتون می شینه ؟ حضرت امام (ره) یه مقدار تأمل کردند ، بعد با همین ترتیب اولویت فرمودند : دعای مناجات شعبانیه و دعای کمیل . لذا حضرت امام (ره) توصیه دارند نه تنها در ماه شعبان ، در همة ماههای ایام سال ، هفته ای یک بار مناجات شعبانیه را بخوانید . منقول است از حضرت امام (ره) که این مناجات رو هیچ کس نمی تونه تفسیر کنه ، مگر اینکه عارف و دلسوخته باشه ، لذا این چیزی رو که دارید می بینید در حد بضاعت ، خیلی خیلی اندک ، و زیر صفر خود من است یه مقداری از اون چیزی که از اساتید شنیدیم ، حضرت آیت الله العظمی حاج آقای فلسفی ، مرحوم برادر بزرگ فلسفی و . . . حضرت امام (ره) فرموده بودند که مناجات شعبانیه بطن داره ، هر کسی در حد درکش می تونه از این مناجات استفاده کنه . یعنی امسال در سال 79 که این مناجات رو می خونید یه برداشتی می کنید و اگر در مسیر تأمل و تکامل باشید سالهای آینده برداشت تون از این مناجات قوی تر می شه . این مناجات سرّ در درون داره ، و بعد امام (ره) فرموده بودند که من ندیدم در میان ائمه (ع) مناجاتی باشه که همه روایتش کرده باشند ، همه این مناجات شعبانیه رو روایت کردند . ” اللهم صل علی محمد و آل محمد و سمع دعائی اذا دَعَوْتُک واسْمَعْ بذائی اِذا نادیتکَ ، اَقْبِلْ عَلَیُّ اِذا ناجیتک ، فقد هَرَبت اِلیک ، وَ وَقَقْتُ بین یدیک ، مُسْتکیناً لکَ ، متضرّعاً اِلیک ، راجیاً لما لَدیک ثوابی ” خدای شعبان ! بعد از اینکه در ماه رجب گنهکاریِ من و ذلت و خواری و فقر من اثبات شد ، مرا لایق دونستی که بیام در کنارت بشینم و نجوا کنم . ( گفتند مناجات شعبانیه ، نگفتند زیارت )خدایا ! از ماه رجب بیرون آمدم ، حالا دیگه صدای من را بشنو . ” وسمع ندائی اِذا نادیتک ” یه وقت هست من از دور دارم صدات می زنم ، اونقدر گناه کردم که فاصله من و تو زیاده ، ندا می دهم ، ” اِقبل علیُّ اِذا ناجیتُکَ ” برای من بغل خود را باز کن ! مرا در آغوش خود بگیر . ” فقد هربت اِلیک و وقفت بین یدیک ” من به سوی تو فرار کردم و خودم را در آغوش تو انداختم . یکی از اساتید بسیار گرانقدر می فرمودند : این در آغوش خدا پریدن فقط مال خوبان نیست ، گنه کارها هم می تونند بروند ، مثال بسیار زیبایی که ایشون زدند این بود می گفت : یه زمانی من نسبت به پسرم عصبانی شدم ، پسرم 5 سال و 6 سالش بود ، تو خونه دنبالش دویدم ، رسیدم بهش که بزنمش ، دعواش کنم ، می گفت از من فرار کرد ، به سمت مادرش ، ( معمولاً پناهگاهش آغوش مادرش بود ، مادرش پا درمیونی می کرد تا من نزنمش .) گفت : اتفاقاً اون روز مادر هم توخونه نبود . رفت تو اتاق اول ، من هم دنبالش می دویدم ، دید مادر نیست ، رفت اتاق دوم ، دوید بیرون ، تو حال ، آشپزخونه ، دید اونجا هم نیست ، این ور ، اون ور رو نگاه کرد ، دید هیچ راهی نداره ، هیچ کسی پناهش نمی ده ، می گفت : پرید خودش رو انداخت تو بغل خودم ! منی که می خوام بزنمش !! ” الهی و ربی من لی غیرک ” اگر تو بخواهی عذاب کنی ما نمی تونیم جایی فرار کنیم . ” لایمکن الفرار من حکومتک ” برای این می گه : ” واَقبل علی اِذا ناجیتک ” می گه : خدایا ! من بدبخت و بیچاره ای هستم که گناهانی کردم تو می خواهی عذابم کنی اما هیچ آغوشی برای من باز نیست ، تو باید آغوشت رو باز کنی . یقیناً از مادرِ من به من مهربانتری . با چه حالتی به سویت آمدم ؟ ” مسکیناً ، متضرعاً اِلیک ” در حالی که بیچاره ام ، بدبختم . هر کسی فکر می کنه غیر از خدا کس دیگه ای می تونه مشکلش رو حل کنه ، در خانة همون بره . اینجا جای کسانی هست که فقط و فقط امیدشون به خداست . ” راحیاً لمالدیک ثوابی ” من کسی هستم که امید دارم به اون چیزهایی که از تو شنیدم . شنیدم که تو مهربونی ، منتظر اشک و ناله نیستی ، همین که بیام به سمتت می گی : بیا ! یه روایت می خوام براتون بخونم ، این روایت از اون روایتهایی هست که مثل روضه های امام حسین (ع) هیچ وقت سرد نمی شه : ” لَو عَلَمَ مدبرون کیف اشتیاقی بهم ” اونهایی که با من (خدا ) قهر هستند ، اگر بدونند من چقدر دلم براشون تنگ می شه ، از خوشحالی می میرند ! این خدای ما هست ، این تیکه اش یه مفهوم داره ” و تعلم ما فی نفسی و تغفر حاجتی و تعرفُ ضمیری ” اون چیزی که تو دلم هست تو می دونی ، اون چیزهایی که هیچ کس نمی دونه تو می دونی . می دونی من الان الکی دارم توبه می کنم ( و تعرف ضمیری ) یعنی خدایی دیگه ، نذار برات بگم ، خدایا ! من دوست ندارم جلوی تو بگم ، همین جوری سربسته قبول کن !