|
|
شاگرد سبزهوارى که خود را از پشت بام به زمین انداخت و مرد |
81 |
|
|
انصاریان قصد خرید کتاب شعرى را داشت ولى پشیمان شد |
82 |
|
|
کسى که بیمار بود و پزشک گبرى بالاى سر او آمد |
83 |
|
|
کسى نزد انصاریان رسید و گفت سه داماد ناباب دارد |
84 |
|
|
ابن سینا شخصى را دید که در حال خالى کردن چاهى است |
85 |
|
|
کسى که در نامهاى به خواجه نصیر اهانت کرد |
86 |
|
|
جن هاخانهاى را سنگ باران مىکردند و پیرو آیتالله میلانى بودند |
87 |
|
|
شیخعباسقمى که بیماربود ودستش رادرآب کرد وآب را خورد و شفایافت |
88 |
|
|
مرعشى ازپسرش خواست قبل از دفنش براى او روضهامام حسین بخواند |
89 |
|
|
شیخ قمى که در خواب به فرزندش گفت که امام حسین به دیدنش آمده |
90 |
|
|
شیخ طوسى نزد امام جواد (ع) از زیارت امام رضا(ع) صحبت کرد |
91 |
|
|
فیلى که با دیدن چهره خود ترسید |
92 |
|
|
دخترى به شیرى وحشى محبت کرد و او را رام کرد |
93 |
|
|
کسى کهدرمسجد به پیشنمازاقتداکرد و او سوره بقره و فیل را خواند |
94 |
|
|
سپاهناپلئون بهاو گفتند که کوهآلپ پراز برف است و نمىتوان رد شد |
95 |
|
|
خدا گنهکارى را که سگى تشنه را سیراب کرده بود بخشید |
96 |
|
|
مردى به گنهکارى گفت که خدا تو را اصلا نمى آمرزد |
97 |
|
|
عمربن عبدالعزیز که چراغ منزلش را خود در حضور مهمانى روشن کرد |
98 |
|
|
براى زن هارون رشید دمپایى گران قیمتى را ساخته بودند |
99 |
|
|
پادشاه زمان بهلول که مى خواست او را رئیس دیوان عالى کشور کند |
100 |