طبق روایتى که علامه مجلسى در کتاب " السماء و العالم " بحار نقل کرده است ابوحمزه ثمالى از اصبغ بن
نباته روایت کرده است که امیرالمومنین على علیه السلامبهنگام عبور بسوى صفین همراه او بودم که روى تپه
اى قرار گرفت سپس به نیزارى که میان بابل - عراق - و آن تپه قرار گرفته بود اشاره نمود و فرمودند : شهرى
و چه زیبا شهرى عرض کردم سرور من به شهرى اشاره میکنید آیا در اینجا شهرى بوده است که آثارش از میان
رفته است ؟ فرمودند نه بلکه شهرى بوجود خواهد آمد که به آن حله سیفیه خواهند گفت در آن شهر اقوام
نیکوکارى زندگى خواهند کرد اگر یکى از آنان سهم خود را به خداوند نذر کند وفاء به آن مینماید ? " زادگاه
و نشو و نماى علامه حلى چنین جایگاه پر برکتى است ولى او از نظر فضل و علم و تقوى در مرحله والاترى قرار
گرفته است بحدى که سید مصطفى تفرشى صاحب کتاب " نقد الرجال " میگوید : " علامه آنقدر فضیلت و شان و
اعتبار دارد که بهتر آنست که توصیف نشود چون توصیفها و تعریفهاى من چیزى بر او نمى افزاید و او بیش از
?? جلد کتاب دارد که هر کدام نشانگرى نوعى از فضیلت و علم و دانش او است ?