شیخ و مادر : - عادت شیخ انصارى این بود که در بازگشت از مجلس تدریس ، ابتدا نزد مادر مى آمد و براى
دلجوئى از آن پیره زن با وى گفتگو مى کرد ، و از اوضاع زندگى مردم پیشین مى پرسید ، و مزاح مى کرد تا
مادر را مى خنداند ? سپس بهاتاق مطالعه و عبادت مى رفت ? روزى شیخ به مادر گفت : دوران کودکى ام را به
یاد دارى که مشغول علوم مقدماتى بودم ، و مرا براى انجام دادن کارهاى منزل ، به این سو و آن سو مى
فرستادى ، ولى من پس از فراغت از درس و مباحثه ، آنها را انجام مى دادم و به منزل مى آمدم ، و تو خشمگین
مى شدى و مى گفتى ، " اجاقم کور است " ؟ ? اکنون هم اجاقت کور است ؟ مادر از روى مزاح گفت بله ، اینک هم
چنین است ، زیرا آن وقت ، به کارهاى منزل نمى رسیدى و اکنون هم که به مقامى رسیده اى ، به سبب احتیاط
زیادى که در صرف وجوه شرعى مى کنى ، ما را تحت فشار قرار داده اى