سفارش تبلیغ
صبا ویژن
داستان کسی که هتک حرمت کرد(داغش کن) (چهارشنبه 88/2/9 ساعت 12:40 صبح)
 

داستان عبرت انگیز مردی که هتک حرمت کرد!

 

حاج جواد صباغ که از معتبرترین تجار و معتمد سامرا بود حکایت کرده‌ که سید علی نامی بود که سابق بر این از جانب وزیر بغداد حاکم سامرا بود.

 

او از زوار غیر عرب نفری یک ریال بود می‌گرفت تا رخصت ‍ زیارت و دخول در حرم عسکرین علیهما السلام دهد و برای مشخص شدند آنانکه وجه را پرداخته‌اند مهری به ساق پای ایشان می‌زد تا دفعات دیگر که داخل روضه می‌شوند نشان باشد.

 

روزی بر در صحن مقدس نشسته بود و سه نفر ملازم او هم ایستاده و چوبی بلند در پیش خود نهاده و قافله زواری از عجم وارد شده بود پای هر یک را مهر می‌کرد و وجه را می‌گرفت و رخصت دخول می‌داد.

 

در این میان جوانی از اخیار عجم به همراه زنش که از جمله اهل شرف و ناموس و حیاء و جمال بود آمد. جوان دو ریال داد، سید علی ساق پای آن جوان را مهر کرد و گفت: ساق آن زن را نیز باید مهر کنم . جوان گفت: هر دفعه که این زن آمد یک ریال می‌دهد و نیازی به این فضیحت نیست!

 

سید علی گفت: ای رافضی بی دین! عصبیت و غیرت می‌کنی که ساق پای زن تو را ببینم!!

 

گفت: اگر در میان این جمعیت، غیرت کنم اشتباه نکرده‌ام.

 

سید علی گفت: ممکن نیست تا ساق پای او را مهر نکنم اذن دخول بدهم .

 

آن جوان دست زن را گرفته و گفت: اگر زیارت است همین قدر هم کافی است و خواست برگردد،

 

سید علی گفت: ای رافضی! گفته من بر تو گران آمد؟ و در همان لحظه چوبی بر شکم زن زد. زن بر زمین افتاده و جامه او پس رفته بدن او نمایان شد، جوان دست زنش را گرفته، بلند کرد و رو به روضه مقدسه کرد و گفت: اگر شما بپسندید بر من نیز گوارا است! و به منزل خود مراجعت نمود.

 

حاجی جواد گفت: بعد از گذشتن سه، چهار ساعت شخصی به تعجیل نزد من آمده که مادر سید علی تو را می‌خواهد تا من روانه می‌شدم دو سه نفر دیگر آمدند.

 

من به تعجیل رفتم و وقتی رسیدم مرا به اندرون خانه بردند، دیدم سید علی مانند مار زخم خورده بر زمین می‌غلطد و امان از درد دل می‌کند و عیال او در دور او جمع شده چون مرا دیدند مادر و زن و دختران و خواهرانش بر پای من افتادند عجز و زاری کردند که برو و آن جوان را راضی کن و سید علی فریاد می‌کند که: بارالها! غلط کردم و بد کردم.

 

من آمدم تا منزل آن جوان را جستجو کردم و از او خواهش خشنودی و دعا به جهت سید علی کردم. گفت: من او او گذشتم اما "کو آن دل شکسته من و آن حالت؟" مغرب که به روضه عسکریین برای نماز مغرب و عشاء آمدم دیدم مادر و زن و دختران و خواهران سید علی، سرهای خود را برهنه کرده و گیسوهای خود را بر ضریح مقدس بسته و دخیل آن بزرگوار شده‌اند و فریاد سید علی از خانه او به روضه می‌رسید، من مشغول نماز شدم و در بین نماز صدای شیون از خانه سید علی بلند شد که او مرده است.

 

او را غسل دادند و چون کلیدهای روضه و رواق در آن وقت در دست من بود به جهت مصالح تعمیر و آلات آن خواهش کردند که تابوت تابوت او را در رواق گذارده چون صبح شود در آنجا دفن نمایند.

 

جنازه را آنجا گذاردند و من اطراف رواق را ملاحظه کردم که مبادا کسی پنهان شده باشد و چیزی از روضه مفقود شود و در را بسته و کلیدها را برداشتم و رفتم

 

چون سحر شد آمدم و خدمه را گفتم شمعها را افروخته، درِ رواق را گشودم دیدم سگ سیاهی از رواق بیرون دوید و رفت، من خشمناک شده به خدامی که بودند گفتم: چرا اول شب درست رواق را ندیده‌اید.

 

گفتند: ما غایت تفحص را نمودیم و هیچ چیز در رواق نبود،

 

پس چون روز شد و برای دفن جنازه آمدند، دیدند کفن خالی در تابوت است و هیچ چیز در آنجا نیست! 1

 

1- خزائن، ص 476.

 

فضائل و سیره چهارده معصوم؛ عباس عزیزی





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 153 بازدید
    بازدید دیروز: 16
    کل بازدیدها: 697367 بازدید
  • ?پیوندهای روزانه
  • درباره من
  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
  • موضوع درباره امام زمان
    رضایت از خدا و از زندگی
    شرح دعای صحیفه
    شهدا از دیدگاههای مختلف
    امام سجاد و سختیهای بزرگ
    امام سجاد و جدش رسول الله
    امام سجاد و پناه به خدا
    امام سجاد و روز شب
    امام سجاد و فرشتگان
    حکایات هاشمی نژاد-400حکایت
    حکایات فاطمی نیا-100 حکایت
    حکایات استاد دانشمند-120 حکایت
    حکایات شیخ احمدکافی_60حکایت
    حکایات انصاریان_120حکایت
    حکایات مرحوم فلسفی_ 45حکایت
    حکایات شهید دستغیب_ 50 حکایت
    متن حکایات علامه حلی_10حکایت
    متن6حکایت از شیخ صدوق
    متن حکایاتی از شیخ عباس قمی_ره
    متن حکایات شیخ مرتضی انصاری
    وصال یار(1)
    وصال یار(3)
    وصال یار(2)
    وصال یار(4)
    وصال یار (5)
    وصال یار (6)
    یقین و محبت (1)
    یقین و محبت(2)
    یقین و محبت (3)
    یقین و محبت (4)
    هیئت علیه هیئت
    ملکوت انسان (1؛2؛3)
    مکتب عشق
    آسمانی شدن
    جهاد علمی
    توبه
    اخلاق کریمان
    موفقیت و سعادت
    متفرقه ها-مهم
    دید ما نسبت به مردم
    عمل به فرهنگ شهادت
    لینک ارگانهای مختلف و مراکز گوناگون
    هر چه می خواهد دل تنگت بپرس
    دانلود شبهات وهابیت و مسائل مربوطه
    فتاوای خنده دار و مستند وهابیها
    حکایت مختلف شخصیه دیدن داره ها
    تصاویر موضوعی
    افتخار خدمت به مردم(1؛2؛3)
    حرف حساب اینجاست...
    دانلود سخنرانی های حضرت امام خمینی
    منبر های آقای فاطمی نیاء-72 منبر
    منبر های آقای دانشمند
    منبر آقاتهرانی
    منبر آقای صدیقی
    منبر علامه مصباح یزدی
    منبر مرحوم فلسفی
    منبر مرحوم کافی
    منبر استاد مردانی
    منبر حجه الاسلام هاشمی نژاد
    پیرامون امام زمان-آیه الله ناصری
    طب قرانی-استاد خدادادی
    طب اسلامی -دکتر روازاده
    شخصی هاش این توست
    اخلاق(آقا تهرانی)
    شیعه...
    عکسها به سلیقه من...
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • لوگوی دوستان من
  • آهنگ وبلاگ من
  •