سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شرح دعای صحیفه(قسمت پنجم) (دوشنبه 87/2/9 ساعت 11:1 عصر)

الهی اصبحت و امسیت عبدا داخرا لک,لا املک لنفسی نفعا ولاضرا الابک,اشهد بذلک علی نفسی,واعترف بضعف قوتی وقلة حیلتی,فانجز لی ماوعدتنی,وتمم لی ما اتیتنی,فانی عبدک المسکین المستکین الضعیف الضریرالحقیرالمهین الفقیر الخائف المستجیر.اللهم صل علی محمد واله

قبلا گفتیم که وقتی خداوند سلطان این حکومت ,سلطان این ملک و سلطان این جهانه.خوبیها و بدیهای مادی و معنوی جهان مطلقا در اختیار خداست.وقتی شما مثلا می خواین که خرید کنید اولین چیزی که در خرید مدنظرتونه مثلا در ماشین نشستی داری از یک مسیری که راههای مختلف داره عبور می کنی.شما دنبال لوازم خانگی می گردید اولین چیزی که مدنظرتونه اینه که بگردید تابلویی رو پیدا کنید که در اون نوشته لوازم خانگی.یعنی شما برای خرید ماشین لباسشویی بزاقی و بقالی نمیرین.جایی میرین که ماشین لباسشویی داشته باشه.در حقیقت امام سجاد یک ویترینی رو برای خدا مشخص می کنه و اعلام می کنه که اگر کسی از خداوند تبارک و تعالی خریدی داره به تیتر این ویترین و به تابلوی این مغازه نگاه کنه وببینه که خدا چه چیزهایی عرضه می کنه.و بدونه برای این جنسش به مغازه ی دیگه ای بره گیرش نمی یاد.مثل کسی می مونه که برای خرید ماشین لباسشویی به مغازه ی بقالی بره.
حالا تیتر و تابلو چی میگه؟میگه جمیع خیرالدنیا والاخرة.یعنی در حقیقت همه چی.
شر اگر می خوای باید به مغازه ی شیطان مراجعه کنی.اما اگر خیر می خواهی فقط و فقط در مغازه ی خداوند تبارک و تعالی عرضه میشه.یعنی شما هر چه خوبی در دنیا و آخرت سراغ داری
خداوند تبارک و تعالی می فرماید که تمام اینها فقط وفقط در مغازه ی من عرضه میشه
.یعنی اگر جای دیگه ای بری هم وقت خودت رو تلف کردی و هم اینکه اون صاحب مغازه مسخرت می کنه.یعنی در حقیقت مورد استهزاء واقع میشی.مثل اینکه بری تو بقالی بگی یه ماشی لباسشویی لطف کنید,اینجا مسخرت می کنن.

ما در دنیا مغازه های زیادی داریم که بیاین آقا ما دنیا براتون تامین می کنیم ما آخرت رو براتون تامین می کنیم و چون خدایی نیستن تو اینجا فقط الاف میشی.وقتمون رو صرف می کنیم که از این مغازه خرید کنیم دنبال خیر دنیا و خیر آخرت می گردیم چون ما که کسانی نیستیم که دنبال شر بگردیم.یعنی بعضی وقتها که دنبال گناه هم میریم به گناه به عنوان شر نگاه نمی کنیم وگرنه سراغش نمی رفتیم.انسانها ذاتا دنبال خیر می گردن و همین ذاته باعث میشه که ما اول ببینیم که کدوم مغازه رو می خوایم.
ولا انال ماعندک:هیچ امیدی برای خرید از مغازه ی تو ندارم
.

دوتا پول اینجا خریدار داره

1.اطاعت خدا

2.فضل و رحت خداوند(زیادی رحمت خدا)


الان ماه رمضانه وارد مغازه ی خدا شدی بازار هم بسیار شلوغه چوب حراج هم خدا زده که آقا خیر دنیا و آخرت در اختیار شماست.ما هم قبول داریم که وقتی ماه رمضان میشه قیمتها خیلی پایین میاد.یعنی خداوند چوب حراج می زنه و قیمتها شکسته میشه.مثل اول ایام نوروز که کاسبها,البته به دروغ می زنن حراج.بعد قیمتی که قبلا صد تومن بوده رو می زنه پونصد تومن بعد روش یه خط می زنه می نویسه چهارصدو پنجاه تومن. یعنی گرانتر از قبل!اما خداوند اینطوری نیست.خدا طوریه که میگه در ماه رمضان من چوب حراج می زنم.خیر دنیا و آخرت در اختیار شماست اما پولشو باید بدین.پولش دو تا چیزه یکی طاعت و دیگری پناه بردن به فضل و رحمت من.یعنی شما وقتی وارد مغازه شدی اولین چیزی که مد نظرت باید باشه اینه که به جیب خودت نگاه نکنی.که آقا مثلا ما چقدر برای خداوند تبارک و تعالی هزینه کردیم تا خدا جواب بده.باید به رحمت خدا نگاه کنیم.ما در سایر ادعیه و روایات داریم که خدایا هر وقت من به خودم و موجودی خودم نگاه کردم باختم اما هرگاه به این نگاه کردم که تو چقدر کریمی بردم. در این بنگاه خیریه به گدایی نگاه می کنند که امیدش به رحمت طرف باشه و آشنایی بیشتر باشه.لذا طاعت آشنایی میاره و امید باز درب رحمت رو باز می کنه.طاعت یعنی آشنایی و ما آشناییم.یک وقت خدا میگه حالا که تو اینجا هستی کجا بودی چکار کردی و آیا کسی هستی که با من ارتباط خاص داشته باشی؟در ماه رمضان خدایی که که به اموالش چوب حراج زده چقدر خوبه که شما تمام پولها و هزینه های سالتون رو جمع کنید و بگین که ایشالله ماه رمضون می خریم.وقتی بچه ی محصل,جوان و نوجوان به پدرو مادرش میگه که برای اول مهرِ من به فکر لوازم التحریر باشید.جواب میدن که الان نه,پولامونو نگه می داریم پانزده شهریورماه که سهمیه ی خاص اومد وقتی که به قیمتها چوب حراج خورد اونوقت می ریم می خریم.ماه رمضان ماه تزریق هزینه خاص به بازار الهیه برای فروش زیر قیمت خیر دنیا و آخرت
.لذا طاعات در این ماه برکت می گیره.وقتی سوال می کنند که چرا اینجوری شد؟میگه آقا یک آیه در ماه رمضان یک ختم قرآنه.این معنیش این نیست که ارزش آیه فرق کرده بلکه معنیش اینه که قیمت پول اونجا فرق کرده.یعنی ریال همون ریال سابقه ولی ارزش پول رفته بالا
ولا انال ماعندک الا بطاعتک و بفضل رحمتک:
وقتی که انسان وارد این ماه میشه طاعت ارزشش بسیار بالا میره و امید به فضل و رحمت هم ارزشش زیاد میشه..شبهای قبل خدمتتون گفتیم که فضل به معنای فضولات یا زیادیه.یعنی در حقیقت اون چیزی که خداوند تبارک و تعالی پشت درگذاشته.اون چیزی که ما پشت در می ذاریم که آشغالی برداره بره این میشه فضل.فضولات خانه رو میگن فضل خانه.یعنی خدا خیلی از رحمتهایی رو که تا حالا داشته پشت در گذاشته,این دیگه مفت مفته.
الهی اصبحت و امسیت عبدا داخرا لک,لا املک لنفسی نفعا و لا ضرا الا بک:خدایا صبح کردم وشب کردم یعنی شبانه روز در این فکرم.در حالی که بنده ای بودم که هیچ ارزشی برای تو نداشتم و هیچ گونه نفع یا ضرری رو نمی تونستم از خودم دفع کنم.


اشهد بذالک علی نفسی, و اعترف بضعف قوتی و قلة حیلتی:
فکر کردم.شما همین حالا چند تا از مشکلات خیلی حاد زندگیت رو مد نظرت بیار,بعد ببین چقدر ما تلاش کردیم چقدر از طرف خودمون و با قدرت خودمون فکر کردیم,چاره اندیشی کردیم که این مشکل رو برطرف کنیم.بعد بیا ببین که بالاخره کی مشکلت رو تو زندگیت برطرف کرد!وقت کی تلف شد؟وقت منی که حیلتها رو از خودم می دونستم.چقدر ما برای رفع مشکلاتمون به زمین و زمینیها نگاه کردیم و سالها و ساعتها و دقایق و و هفته هارو گذروندیم و مشکلاتمون محکم سر جاشون ایستادند. بعد خداوند می فرماید که اومدی تو دادگاه من ,فقط کافیه بگی من عبد داخرم.من کاری نمی تونم بکنم و سرتو به آسمان بلند کنی و بگی که خدایا این خودت,اینم کارای من .به من ربطی نداره.بنابراین اینجا شما باید دو تا کار انجام بدین یکی اینکه طاعت کنید و دیگری به فضل و رحمت خداوند اعتقاد داشته باشی.امشب که رفتی خونه ده دقیقه سرتو می ذاری رو مهر سبحان الله میگیم طاعتمون رو انجام میدیم.به همین راحتی.خداوند نگفته که طاعت مومن,طاعت خالصانه,طاعت اولیاءالله,طاعت امام خمینی.بلکه همین طاعتهای خودمون.همین ذکرایی که میگیم.همین روزه های الکی که داری. همین خوابهای تو ماه رمضون.چرا؟به فضل رحمتک.بنامون اینه که به زیادی رحمت من نگاه کنی.اینها میشه هزینه ی پایین بودن.

فانجز لی ماوعدتنی,و تمم لی ما اتیتنی:خدایا حالا نوبت توست.تو به اون چیزی که به من وعده دادی که گفتی آقا در این ایام قیمتها پایینه.در این ایام حاد هزینه ها بسیار پایینه.شما فرمودی که نمی خواد زیاد پولاتو خرج کنی ,شما اصلا زیاد نمی خواد زحمت بکشی.چقدر قشنگه لحظات باقیمانده به افطار ,لحظات تشنگی و گرسنگی که حال یه سبحان الله هم نداری,چقدر این لحظات ,لحظات پرطاعتیه.یعنی در حقیقت خداوند تبارک و تعالی ماه رمضونی یه تنبلخونه راه انداخته!یه بنده خدایی از بچه ها رفته بود پیش یکی از مسئولین برای اعتکاف,که کمک مالی بگیره(تو پرانتز:یه وقتی بهتون گفتم یه جای دیگه هم رفته بودن تو همین مملکت جمهوری اسلامی,یه نامه آورده بودند مسئول بالا گفته این چیزارو برای اعتکاف بده,نمی دونم دو تا بلدزر ,چهار تا کامیونو...بعد یارو یک کم نگاه کرده بود گفته بود حالا این اعتکاف این چیزارو برای چی لازم داره؟گفته بودند که خب کار داره و...بعد که یک کمی بیشتر توضیح داده بود متوجه شده بودن که این مسئول محترم فکر کرده بوده که این اعتکاف یه آدمیه
))بعد گفته بود که حالا این جوانها تو اعتکاف چکار می کنند؟گفته بود:برنامه ی ما اینطوریه که بعد از افطار ما اونجا یک ساعت و نیمی مراسم داریم بعد یه یک ساعت و نیمی هم احیاء داریم,بعد عزیزان استراحت می کنند تا ظهر,بعد نماز جماعت رو داریم ,بعد هم یه بیست دقیقه ای سخنرانیه,بعد هم استراحت می کنند تا شب و...!مسئوله گفته بود راحت بگو تنبلخونست دیگه!همچین میگن اعتکاف انگار خبریه و کمر غول رو می خوان بشکونن.

همینه آقا.ماه رمضون یعنی تنبلخونه.
خداوند تبارک و تعالی میگه کسالت تو برای من در ماه رمضان بسیار طاعت بالاییه.حتی خداوند افتخار می کنه که ببین بندم روزه گرفته,گرسنشه,حال نداره حرف بزنه.دراز کشیده حتی نمی تونه قرآن رو باز کنه نگاش کنه.خدا میگه اصلا همین قرآن رو هم نمی خواد باز کنی بخونی من به جای تو یه ملائکه می ذارم که قرآن رو بخونه.من همین کسالتت برای من خیلی ارزشمنده.
در روایات داریم یکی از کسانی که مستجاب الدعوة هستند کسله,و کسل کسی هست که مریضه.مریض کسی است که در تب و لرز افتاده داره ناله می کنه و تو همونجا بهش بگو آقا التماس دعا.و خودش هم قدر بدونه.

بنابراین کسالت یعنی ضعف..ضعف یعنی انسان احساس نیاز می کند برای تکیه دادن به یک قدرت و همین یعنی توکل .توکل یعنی چی؟یعنی خدا جای ما قراره کار کنه.هزینه خیلی پایینه,خداست که به جای ما قراره کار کنه .شما راحت باش.طرف سحری خورده بعد از سحری راحت می خوابه.
تنها جایی که خواب بین الطلوعین خواب شیطانی نیست ماه رمضونه.برای اینکه در ماه رمضان حتی خوابت عبادته.یعنی بین الطلوعین هم داری عبادت می کنی.و حتی خواب بین الطلوعین در ماه رمضان روزیت رو هم زیاد می کنه.هزینه در ماه رمضان خیلی پایین اومده
حتی برای کسانی که این چیزارو بلد هم نیستن,تازه ماه رمضونی کسل هم شده از خودش ناراحته.میگه این چه ماه رمضونیه شش هفت روز گذشته نه هنوز ما تونستیم قرآن درستی بخونیم,نه نماز درستی بخونیم نه فلان کنیم این چه وضعیه؟
اعترف بضعف قوتی:من اعتراف می کنم که قوتم بسیار بسیار ضعیفه.قدرتی ندارم.این طرف آنقدر قدرتش پایینه که در برابر خداوند تبارک و تعالی فقط ابراز عجز می کنه ,بعضی وقتها که دیگه خیلی معرفت داشته باشه و کلی خداوند خداوند تبارک و تعالی براش حسنه منظور کنه اینه که حداقل این اعتراف رو بکنه که خدایا خیلی من الان دوست دارم قرآن بخونم ماه رمضون هم هست می دونم ولی نمی تونم یه قل هوالله می خونه خداوند میگه که خیلی خُب همین بسه پنج تا ختم قرآن براش بنویسید. طرف در نماز قبل از افطارش که سرش داره گیج می ره و ضعف داره و صد هزار تا فحش هم میده به اون امام جماعتی که داره نماز می خونه که جونت بالا بیاد که رودم پاره شد.همین نماز قشنگ ترین نماز زندگیش میشه.چرا؟چون کسالت و ضعف داره.دقیقا وقتی شما یک ماه بری عقب,یکی از علایم عدم حضور قلب در عبادات کسالته .دقیقا برعکسش در ماه رمضون اتفاق می یفته.میاد تو ماه رمضان کسالت میشه شرط حضور قلب.حتی کسالتهای معنوی.می دونید که بعد از بیست و سوم ماه رمضان همه افت معنوی دارند,نه که بگم بد میشن بلکه حال عبادتشون کم میشه.البته اولیاء خدا اینطوری نیستند ولی عموم مردم اینطورین.تمام زورش رو برای شب بیست و سوم می زنه,دیگه شب بیست و چهارم و بیست و پنجم داره لحظه شماری می کنه.دیگه نه حال قرآن داره نه حال مجلس داره نه حال دعا داره.قاعده ی عمومی اینطوریه نه خوبان.خوبان قوت می گیرند.اما این کسالت معنوی رو آقا امیرالمومنین هم تایید کردند که اینها هم جزو ارزشمند ترین لحظات شماست.آقا تو برای خدا کسل شدی و این اصله.شنیدی میگن کارگری که برای خدا کار می کنه یک قطره ی عرقش رو ملائکه به عرش می برند,چون برای خدا خسته می شود.

و قلة حیلتی:و من چاره جویی برای مشکلات جهانی خودم نمی تونم انجام بدم.هر چه فکر می کنم چگونه در جهان راه خودم رو باز کنم و چاره اندیشی کنم به جایی نمی رسم.اجازه بدین خیلی رک و صمیمی به خدا بگیم که تو ماه رمضون میشه با خداوند تبارک و تعالی یه جورایی خاص هم صحبت کرد.به خدا بگیم که خدایا من اینقدر وضعم خراب شده که همینطوری منتظرم شبهای قدر بیاد و بگذره چون حتی فکر نکنم بتونم فرضی برای خودم در بهای قدرم داشته باشم.ماه رمضانهای قبلم هم اینطوری بود و حالا هم به این نتیجه رسیدم که این ماه رمضان هم مثل اینکه قرار نیست روی من تغییر و تحول خاصی ایجاد کنه.این میشه چی؟؟میشه عبادت!هر وقت شما احساس کردی که خودت دیگه هیچ حیله و چاره ای نمی تونی انجام بدی اونجا تازه خداوند تبارک و تعالی برات طاعت منظور می کنه و از فضل و رحمتش برای تو شروع می کنه به سرازیر کردن.بعد طرف میگه من نمی دونم چکار کردم که خدا اینقدر به من لطف کرد.این نمی دونم چکار کردم رو اینجا امام سجاد(ع) فرمودند: قلة حیلتی. تو باید ندونی چکار کنی که خدا بهت کمک کنه.اگر بگی می دونم چکار کنم که خدا بهت کمک نمی کنه!!!

خیلی وقتها,شما این آیه رو از من شنیدید از جمله آیاتیه که من خیلی بهش افتخار می کنم و خیلی خوشحالم که متولد شدم و در این دنیا سه تا آیه از قرآن رو شنیدم.یعنی اگر در روز قیامت خداوند تبارک و تعالی از من سوال کنه که تو در دنیا چه بهره ای بردی ولو اینکه هیچ بهره ای به من نداده باشه و هر چی هم قبلا به من داده از من بگیره منم یک گوشه ای مفلوک بگیرم بهش میگم که من خیلی خوشحالم از اینکه زندگی کردم و سه تا آیه از قرآن رو شنیدم
حتی...................
سوره ی یوسف رو وقتی که شما ناامید شدین و فهمیدین که هیچ کاره ی هیچ کاره هستین و تمام زحمتهایی که می کشی وظیفتونه اما به درد نمی خوره ما تازه کمکت می کنیم.این میشه قلة حیلتی
.میگه من چاره های خودم رو فراموش کردم. مردم می گذارند تا برسند به این درجه در یک مصداق.مثلا برای یک کاری اقدام می کنه,هر راهی که داره این راهو پشت سر می گذاره و می رسه به اینجایی که دیگه نمی تونم کاری بکنم میگه خدایا کمک کن. اما خوبان خدا و شما جزو کسانی هستید که باید در کل زندگیتون,قبل از اینکه کاری انجام بدید بگین من دارم این اقدام رو انجام میدم فقط از این نظر که خدایا شما فرمودی که یک کاری بکن,بنده ی من بیکار نباش.منم همینطوری دارم یه کاری می کنم که بگن کار کرده آدمه داره انرژی خرج می کنه. وگرنه ماها که راهی نمی تونیم باز کنیم.من برای خودم هزار تا مشکل دارم یکیشو نمی تونم یک لحظه اینورو اونور کنم.
حالا که تو ماه رمضان فرصت پیدا کردی و حالا که کسالت, عبادت و طاعت شد بشین زانوهات رو مثل ننه مرده ها بغل بگیر بگو که خدایا ببین ما کاملا بیکاریم و هیچ کاری هم از دستمون بر نمی یاد.آیا خدایا تو این ماه رمضونی تو می تونی تا آخر ,عاقبت منو تامین کنی یا نه؟ نه اینکه این سوال,استفهام انکاری باشه نه.یعنی اینکه خدایا تو می تونی.داریم خدارو سر غیرت میاریم که خدایا ما در نهایت بی غیرتی به تو پناه آوردیم که برای ما غیرت بشی.

فانجز لی ما وعدتنی:تو خودت وعده دادی.گفتی انسانی که برسد به این درجه که من چاره ای ندارم و من در مقابل مشکلات مادی و معنوی خودم راهی نمی تونم ببندم تو کمکش می کنی و خوشحالم از این بابت که چنین خدایی دارم که ضعفهای من رو به این راحتی جبران می کنه
. خیلی از ماها فکر می کنیم که این صحبتها با اصول برنامه ریزی و مدیریت جور در نمیاد.اما اغلب کسانی که بیشترین فعالیت رو در این دامنه ها دارند کسانی هستند که به بالاترین درجات یاس و عجز رسیدند.یعنی دائما با خداوند در تماس هستند.هر کاری می کنه به خدا رو می کنه و میگه که می دونم کار من نبودا!!

و تمم لی ما اتیتنی:خدایا آن چیزی را که برای من روزی می کنی تکمیل کن.ماها اگر یک مقداری خداوند بهمون امکانات بده بدون در نظر گرفتن جوانب و حواشی برای ما سودی نداره.تکمیلش کن.از امام صادق(ع) سوال کردند که بالاترین دعاهایی که می تونیم در بهترین لحظات عمرمون داشته باشیم چیه؟آقا یک بار فرمودند عافیت و یک جای دیگه فرمودند:عاقبت بخیری.یعنی چی؟یعنی تکمیل تکمیل
.

فانی عبد المسکین المستکین:بی چیزم.بی چیزی که فروتن است.بی چیزی که توقعی از خداوند نداره.
بعضی از گداها هستند با توقع میان که آقا بده در راه خدا که اگر هم ندی نفرینت می کنه.نه.مسکین مستکین:بی چیزی هستم که بدون توقع اومدم دم خونت.یعنی با خودم میگم که حتی خداوند هیچی هم به من نده حق من نیست و حقم در اینکه که تازه خداوند تو سرم بزنه.
[red]
دو گروه در برابر خداوند متعال قرار دارند

گروه اول:کسانی هستند که دوست دارند در دنیا و آخرت سعادتمند باشند,در دنیا خوش باشند و در آخرت هم خوش باشند

و گروه دوم:کسانی هستند که براشون فرقی ندارد که دنیا برایشان خوش باشد یا خوش نباشد. هر چه برسد خوشی است اما آخرت رو توقع دارند خوش باشند
.


حالا خودت انتخاب کن هر دو گروه,آدمهای خوبی هستند.به خداوند تبارک و تعالی چگونه می خوای درخواست بدی.خودت انتخاب کن بگو ما جزو کسانی هستیم که نه در دنیا طاقت این رو داریم که وضعمون خراب بشه و نه آخرت.یا نه جزو کسانی هستیم که دنیا زیاد برامون تفاوتی نداره

الضیف الضریر الحقیر المهین الفقر الخائف المستجیر: ناتوانم و حال خوشی ندارم. بسیار کوچکم.به این نتیجه رسیدم که نه هنری نه توانی نه قدرتی.و اگر تمام عالم دست به دست هم دهند نمی توانند چون من فقر ذاتی هستم.فقیر ذاتی رو نمیشه کاریش کرد. مثل خوک که میگن نجس العینه,کاریش نمیشه کرد .هر چقدر که بشوریش نجسه. نجسی که با آب پاک نمیشه. ما عینمون و وجودمون فقیره.دائما در حال نگرانی هستم اما پناه به تو آوردم.اینجا یی که امام سجاد بعد از المستجیر,یکدفعه این جمله رو میگه نشان دهنده ی اینه که این انسان با همه ی این خصوصیات یکدفعه یک دریچه ای از نو براش باز میشه و تمام حرفهای قبلیشو پس می گیره.حالا چه حرفهایی رو پس می گیره؟میگه گفتم مسکینم,ببخشید اشتباه کردم اصلا مسکین نیستم.گفتم مستکینم,اشتباه کردم مستکین نیستم.گفتم ضعیفم اما این دریچه ای از نور که برای من باز شد به من قوت داد و من اصلا ضعیف نیستم.گفتم ضریرم و بدحالم,اما حالا در عین خوشحالیم و کیف دارم می کنم.گفتم حقیر و کوچکم,نه آقا کی میگه کوچکم؟من اتفاقا الان احساس بزرگی کردم.گفتم مهین و خوارم,اما احساس سعادتمندی کردم.گفتم فقیرم,اما دیگه فقیر نیستم فقر رو بوسیدم و گذاشتم کنار.گفتم خائف و نگرانم,اما نگرانیم بالکل برطرف شد.گفتم مستجیر و پناهنده ام دریچه ی نورباز شد.حالا چه دریچه ای باز شد:اللهم صل علی محمد و آله..

یکدفعه فهمیدیم که ما صاحب داریم.این حرفها چی بود من زدم.اصلا حواسم نبود ببخشید.همرو پس گرفتم. من پشت سر یک پرچمی جلو اومدم که این پرچم آخر سعادتمندیه
.دقیقا تمام کلمات متضاد با این چیزایی که من گفتم در زیر این پرچم خوابیده.پشت پرچمی اومدیم که تمام کاستیهامون جبران شد.یکدفعه اسم من از تمام این صفات ضعف تبدیل شد به صفت دیگه.محب آقا امیرالمومنینم.محب اهل بیتم.زیر پرچم آل رسول خدا هستم.چقدر این جملات ترتیبها و ارتباطاتش با هم زیباست.یعنی وقتی گفتم خداوند مومن رو در خوف و رجا قرار میده دقیقا همینه.بردتت تا ته ته چاه,گفتی که دیگه بدبخت و بیچاره شدم,یکدفعه دیدی که ای بابا یک طناب محکمی قبلا وصل شده که بیای بالا,سریع هم میای بالا.تا به اینجا رسیدی فهمیدیم در این بازار بالاترین هزینه ای که باید بپردازیم اینست که ما خودمون رو محب اهل بیت بدونیم.با اسم اهل بیت وارد بشیم
آیه شریفه ی قرآن:استطینوا بالصبروالصلاة.پیامبر فرمودند:که من صبرم و علی صلاة.

یعنی از حالا به بعد من نماز بخوام بخونم و اطاعت بخوام بکنم میگم چرا اطاعت می کنم؟برای اینکه زیر پرچم کسانی هستم که این افراد آخر اطاعت خداوند تبارک و تعالی هستند و من به پیروی از آنها اطاعت می کنم.نماز من هیچ ارزشی نداره اما مطمئنم چون ماموم امامم هستم به نماز علی وصل میشه.بنابراین نماز من خیلی ارزش داره.
فلانی کجا بودی؟میگه نماز جماعت پشت سر آیت الله العظمی فلانی.میگه خوش به سعادتت.آقا نماز همون نماز بود چرا خوش به سعادتش؟چون نماز وصل شد به نماز آیت الله العظمی فلانی.
بنابراین وقتی خودت رو به اهل بیت وصل کردی به بالاترین درجه ی انسانیت می رسی

ولا تجعلنی ناسیا لذکرک فیما اولیتنی:خدایا من رو در آنچه که به من عطا کردی فراموشکار قرار نده
.این جمله یه کم توضیحات داره .از نظر قوانین انسانی و روانشناسی,نسیان و فراموشکاری یکی از الطاف الهی نسبت به ماست.اگر نسیان نباشد مصیبتهایی که در طول زندگی داریم که بعضی وقتها یک روز کامل مارو خرد می کنه اگر فراموشی نباشه این همینطوری ادامه پیدا می کنه.خدایی نکرده اگر یکی از دوستانت از دنیا بره و تحت توهین و ناراحتی واقع بشی که خردتون کنه اگر نسیان و فراموشی نباشه تا آخر عمر بیچاره ای.این یک بعد از کاره.بعد دوم اینه که نسبت به بعضی از چیزها نسیان بسیار ضرر داره.مثل اغلب صفات انسانی نسیان هم یک شمشیر دولبست.یک لبه خیره و یک لبه شره.مثل همه ی صفات انسانی.

اینجا امام سجاد از خداوند تبارک و تعالی این درخواست را می کند:من را در اموری که برای من لازم است نسیان قرار نده.چند تا معنا برای ذکرک خدممتون عرض کنم::

معنای اول اینه که این چیزایی که گفتیم فراموش نکنیم.

معنای دوم:اینکه یادآوری کنیم در تمام لحظات که خدایا,تو بالای سرمون هستی

معنای سوم:اینکه وظایف انسانی خودمون رو فراموش نکنیم

معنای چهارم اینکه:دنیا را یک مهلت ببینیم.دنیای حقیقی را فراموش نکنیم و در دام دنیای مجازی نیفتیم

معنای پنجم:اینکه اهل عبادت و طاعت باشیم

معنای ششم :اینکه صفات الهی را بشناسیم و به خودمون یادآور کنیم


معنای آخر:همه رو به هم می ریزه آقا امیرالمومنین فرمودند:اناالذکر,ذکر یعنی ولایت ما اهل بیت



یعنی انسان وقتی میاد پشت پرچم ولایت قرار می گیره یکدفعه همه چیز با هم میاد. ولایت صده.دیگه شماره های قبلی همه پشت سرش خود به خود می آیند.
امام صادق(ع) می فرمایند:نحن الذکر:ما اهل بیت ذکر هستیم.پیامبر اکرم(ص) فرمودند:انا و علی ذکر:من و علی ذکر هستیم.
فرمودند که هر جای قرآن کلمه ی ذکر رو دیدید منظور ما اهل بیت هستیم.همراهی و همدلی با اهل بیت.همراهی با اهل بیت الزاما به این معنی نیست که ما در وفاتشون یا در تولدشون به یادشون باشیم یا روایتهاشون رو بخونیم,یا اینکه سعی کنیم فرامینشون رو عمل کنیم.اینها هم هست اما اونی که اصله و مهمه اینه که شما همیشه و در همه حال به یاد امامت باشی.مخصوصا امام حاضرت.انا الذکر یعنی اینکه شب هفتم ماه مبارک رمضان به این فکر باشی که امام ما الان چکار می کنه.کجا هست.فرمودند:هر وقت شما با ما هستید بدونید اون لحظه قبلش ما به یاد شما افتادیم.آقای فلان کجایی؟این تو ذهن آقا امام زمان می گذره بعد شما یکدفعه به این نتیجه می رسی که منم باید از امامم یاد کنم.
انا الذکر:یعنی فراموش نکنیم که اگر توفیق عبادی یا توفیق مالی و مادی داشتیم از خداست.فراموش نکنیم یعنی اینکه بنده هیچ گونه ادعایی ندارم چون خداوند تبارک و تعالی به زور من رو آورده اینجا نشونده.این شبهایی که برادرا و خواهرا تا شبهای قدر وقت دارند مفاتیح الجنان رو نگاه کنند و ترجمش رو بخونند و دقایقی روش دقیق بشوند .جزو ساده ترین و شیرین ترین دعاهای مفاتیح الجنان هست و اونم دعای جوشن کبیره.دعای جوشن کبیر رو برای شبهای قدرتون نگذارید,بگذارید شبهای قدر که دارن تند تند می خونن که تموم بشه و شما هم داری تکرار می کنی تو ذهنت فکر هایی که در مورد دعا کردی موج بزنه و بفهمی که این دعا یعنی چی. یا خیرالذاکر ومذکور.اول تو ذاکری ای بهترین ذاکر بعد میگه ای بهترین مذکور.یعنی اول تو ذکر را می گویی بعد من دوباره ذکر را به تو پس می دهم.اول تو ذکر رو میگی بعد من تکرار می کنم.قبل از اینکه من بگم سبحان الله تو گفتی سبحان الله.قبل از اینکه من به سمت مجلس بیام تو منو به سمت مجلس کشوندی.خدایا اجازه نده که ما فراموش کنیم لحظه ای که هیچ توفیقی در دنیا نبوده است مگر اینکه تو اول برای ما خواستی.خدایا اجازه نده اینهمه نعمتهایی رو که به ما دادی رو فراموش کنیم. مردم چجورری هستن؟من خیال شما رو نسبت به بعضی از مردم راحت کنم.[red]بعضی از مردم خصوصیتشون اینه که اگر سالها خدمت کنی به خاطر دقایقی که از جانب تو اذیت بشوند سالها خدمت رو فراموش می کنند . این جزو بدترین خصوصیات مردمه و اهل بیت به ما توصیه کردند که در ارتباطتون با مردم و با خدا اینگونه نباشید.ما بالاترین مصادیق این فراموشکاری مردم رو متاسفانه در ارتباطات فرزندان و والدین می بینیم که سالها خدمت والدین رو به بهای یک عاطفه ی جدید,به بهای یک پول جدید,به بهای یک مقام جدید,به بهای یک درخواست جدید فراموش می کنند.خداوند از این صفت خیلی بدش میاد.
اگر تو در زندگیت عادت کنی که خوبیهایی که می بینی فراموش نکنی و بدیهایی که می بینی بلافاصله فراموش کنی دقیقا این عادتت به عرش منتقل میشه و ارتباطت با خداوند اینگونه میشه.تازه یک صفت الهی رو در خودت متجلی کردی و تازه خداوند تبارک و تعالی می تونه بعد اینهمه سن و سال به ملائکش بگه ببینید خلیفةاللهی که می گفتم این بود

فراموشی و عصیان نسبت به مردم و مخصوصا نسبت به والدین,مخصوصا نسبت به کسانی که در حق ما لطف کردند نداشته باشیم.واز طرفی انسانی که عادت کنه بدیهای مردم در ذهنش بمونه و خوبیها فراموش بشه این آدم این عادت رو به عرش منتقل می کنه و خداوند تبارک و تعالی در پرونده ی این آدم می نویسه که این آدم خلیفة الله نیست.کار الهی نمی کند و ملائکه ی من در روز قیامت یادتون بتشه که هم در دنیا و هم در قیامت اینگونه با او برخورد شود.این نقطه ی کلیدیست که بحث امشب رو جمع می کنه و البته این اتصال رو به ادامه ی دعا مشخص می کنه چون دیدید که با این جمله لحن دعا عوض شد.رفتارهای ذاتی اومد تو رفتارهای اجتماعی.که در ادامه ی بحث این رو مشخص خواهیم کرد.پس نکته کلیدی این شد که اگر من و تو اهل فراموش کردن نیکی ها و به خاطر سپردن بدی ها باشیم این رفتار زمینی ما به آسمان هم منتقل می شود و بنابر همین رفتار,از آسمان هم همین رفتار با ما به صورت عکس العمل اجرا خواهد شد.و چون از آسمان میاد بر زمین هم همینگونه میشه
.آقا و خانمی که الان در سنین بالا قرار دارند و ناراحتند من باب اینکه بنده هر کاری می کنم و هر لطفی می کنم کم لطفی می بینم که زان سوی تو چندین وفا زان سوی تو چندین جفا,شعر می خونند و آه می کشند مروری بر زندگی خودشون کنند.چون ما هر چه می کشیم از رفتارهای خودمان هست.هم تجدید نظر کنند,هم توبه کنند و هم سیاق و روال زندگیشون رو بر این منوال قرار بدهند.
نسیان رو نسبت به خوبیها از ذهن خودت پاک کن و در عوض نسیان رو,رو فایل بدیهای مردم نصب کن





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 173 بازدید
    بازدید دیروز: 44
    کل بازدیدها: 698011 بازدید
  • ?پیوندهای روزانه
  • درباره من
  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
  • موضوع درباره امام زمان
    رضایت از خدا و از زندگی
    شرح دعای صحیفه
    شهدا از دیدگاههای مختلف
    امام سجاد و سختیهای بزرگ
    امام سجاد و جدش رسول الله
    امام سجاد و پناه به خدا
    امام سجاد و روز شب
    امام سجاد و فرشتگان
    حکایات هاشمی نژاد-400حکایت
    حکایات فاطمی نیا-100 حکایت
    حکایات استاد دانشمند-120 حکایت
    حکایات شیخ احمدکافی_60حکایت
    حکایات انصاریان_120حکایت
    حکایات مرحوم فلسفی_ 45حکایت
    حکایات شهید دستغیب_ 50 حکایت
    متن حکایات علامه حلی_10حکایت
    متن6حکایت از شیخ صدوق
    متن حکایاتی از شیخ عباس قمی_ره
    متن حکایات شیخ مرتضی انصاری
    وصال یار(1)
    وصال یار(3)
    وصال یار(2)
    وصال یار(4)
    وصال یار (5)
    وصال یار (6)
    یقین و محبت (1)
    یقین و محبت(2)
    یقین و محبت (3)
    یقین و محبت (4)
    هیئت علیه هیئت
    ملکوت انسان (1؛2؛3)
    مکتب عشق
    آسمانی شدن
    جهاد علمی
    توبه
    اخلاق کریمان
    موفقیت و سعادت
    متفرقه ها-مهم
    دید ما نسبت به مردم
    عمل به فرهنگ شهادت
    لینک ارگانهای مختلف و مراکز گوناگون
    هر چه می خواهد دل تنگت بپرس
    دانلود شبهات وهابیت و مسائل مربوطه
    فتاوای خنده دار و مستند وهابیها
    حکایت مختلف شخصیه دیدن داره ها
    تصاویر موضوعی
    افتخار خدمت به مردم(1؛2؛3)
    حرف حساب اینجاست...
    دانلود سخنرانی های حضرت امام خمینی
    منبر های آقای فاطمی نیاء-72 منبر
    منبر های آقای دانشمند
    منبر آقاتهرانی
    منبر آقای صدیقی
    منبر علامه مصباح یزدی
    منبر مرحوم فلسفی
    منبر مرحوم کافی
    منبر استاد مردانی
    منبر حجه الاسلام هاشمی نژاد
    پیرامون امام زمان-آیه الله ناصری
    طب قرانی-استاد خدادادی
    طب اسلامی -دکتر روازاده
    شخصی هاش این توست
    اخلاق(آقا تهرانی)
    شیعه...
    عکسها به سلیقه من...
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • لوگوی دوستان من
  • آهنگ وبلاگ من
  •