در عقل اگر ما بخواهیم تقسیم بندی کنیم وقتی یک بلایی بر ما نازل می شود چند گزینه ممکن است اتفاق بیفتد :

1-شخص شروع به سر و صدا و جزع و فزع کند

2-شخص صبر کند بدلیل اینکه راهی غیر از صبر ندارد (گزینه خوب)

3-شخص قبول کند (از صفات اولیائ خداقبول مصیبتها و ناراحتی هاست)

 گروه اول:کسانی که اهل جزع هستند

انسان هلوع خلق ده است وقتی یک شری  بهش می رسه شروع به بی تابی می کنه

و حالا می خواهیم ببنیم این چه حسنی داره و چه شری؟

جزع یعنی  شکایت کردن از یک بلا و مصیبت به مردم. یعنی فکر می کنن شکایت کردن در مقابل خدا با بحث رضا منافات داره. بالاخره کسی که در دامنه عشق قرار می گیره شکایت کردن از محبوب ایرادی نداره و این یعنی اینکه من سبک میشم و آرام میگیرم این مدل رو میگن جزع ! جزع یعنی شکایت کردن به مردم .مثلا میگن آقا چطوری ؟میگه چی بگم والله خدا تو این دنیا گردنی از گردن من نازکتر پیدا نکرده اونوقت به ما زور میگه .یا میگه مردم به همه چیز رسیدن معلوم نیست ما به چی برسیم .چه اسم خدا بیاد در این شکایت و چه پشت پرده خدا درش باشه چه صریح گفته بشه این شکایت و چه غیر صریح بهش میگن جزع!

ان الانسان هلوعا ، انسان هلوع خلق شده به محض آن که ما یه کمی بهش سخت میگیریم میره به همه میگه در حالی که اگر کسی رو دوست داشته باشه به کسی شکایت نمی کنه لذا اگر کسی خدا رو دوست داشته باشه ایراد نمی گیره کسی که ازتو جزع کنه یعنی یک جایی بیاد و ایرادی به تو وارد کنه که تو بهت بر بخوره ، خالق هم گله مند میشه میگه بنده ی من تماما از من شکایت می کنه و نمیگه که خیلی ها در این جهان چشم ندارن ولی من چشم دارم ، 123 میلیون از مردم جهان ناتوانی ذهنی دارن ولی من ندارم و خالق میگه اینا رو هیچ وقت نگفت و یه جا که من یه کم بهش سخت گرفتم سریع به همه گفت که این سخت گرفتن هم به نفع خودش بود.

دستور امیر المومنین غرر الحکم :

شکایت هایت را در برابر کسی انجام بده که قادر عادل غنی صمد تا این شخص بتونه مشکل تو رو حل کنه .

ما در مناجات شاکین داریم که شکایت ها یت را به خدا و امامت بگو نه از این بابت که تو بدی یا تو تبعیض قائل شدی .

امام  سجاد(ع) می فرمایند: خدایا تمام جن (شیطان) را بر من قدرت استیلا دادی با این همه علم و مکرشان . مردم را هم بر علیه من بسیج کردی .به هر جا میرسیم صحبت از دنیاست .(درون من شیطان اکبر را بسیج کردی بعد میگی آدم باش ! در حالی که من نمی توانم مگر اینکه تو کمکم کنی (غر زدن ))

اگر دامنت دامن محبت باشد شکایت کردن و حتی کنایه زدن ایرادی ندارد .

در یکی از کتابهای غربی نوشته بود اگه از مدل موهای خانمت خوشت اومد و خواستی ابراز محبت کنی بهش بگین موهاشو نگاه کن کاسه گذاشتن رو سرش!

کنایه هم اگر از راه محبت باشه ایرادی نداره !

موسی اومد سراغ خداوند تبارک و تعالی گفت خدایا بارون نمیباره ؛ خدا گفت:اگه می خوای بارون بباره برو به برخ بگو دعا کنه مگر نه نمی شه رفت پیداش کرد برخ گفت مشکلی نیست میام رو کرد به خدا و گفت خسته نباشی فرشته ها به فرمانت نیستن یا آب تو عرش کم آوردی، بعد موسی که دید برخ خیلی بد داره صحبت میکنه از ترس نازل شدن بلا در رفت ؛ موسی داشت در میرفت ابرا جمع شدن و بارون گرفت خدا به مو سی گفت : این برخ روزی چند بار ما رو میخندونه .

امیر المومنین دستور داد :قرار بده شکایت هایت را در دادگاهی که می تواند آن را بررسی کند .

دو حالت داره :

1-خداوند منتظر باشد که تو شکایت کنی میخواد ببینه چقدر می کشی؛ شکایت نشان دهنده اینه که بعضی جاها ظرفیت ما تموم میشود

2-خدا وند به شما جنبه و ظرفیت میده میبینه تو میخوای بنده خوبی باشی ولی کم آوردی

نکته چیه ؟

یه جمله رو ما میتونیم نتیجه بگیریم شکایت (جزع ) همیشه بد نیست شکایت همیشه باید به خدا باشه نه از خدا حتی در مسائل معنوی در مناجات شاکین امام سجاد از نفسش به خدا شکایت میکنه

به مردم میگه ما حریف نفسمون نمیشیم چیکار کنیم حق نداری به مردم بگی، باید شکایت از نفست هم به خدا باشد حتی برای استاد معنویت و رفیق های صمیمی (حرف رو از استاد گوش کن برو عمل کن)

یه وقت هست که دنبال راه حل میگرده ؛یه وقت که میخوای خودتو سبک و راحت کنی باید درٍ خونه خدا باشه .

تاثیرات شکایت کردن از خدا :

دوست را غمگین و دشمن را شادمان میکند بعضی اوقات پدرت نمی تونه همه زندگی مادی تورو بر طرف کنه ،اگر به کسی بگی پدر شما ناراحت میشه ،میگه من تمام دل خوشیم بچمه ،اما اگه به خودش بگی ممکنه ناراحت نشه.

امیرالمومنین (بحار الانوار جلد 71 صفحه 92):