باقیمانده آسمانی شدن قسم سوم

باقیمانده آسمانی شدن قسم سوم (سه شنبه 87/2/10 ساعت 12:55 صبح)

اگر به دو نفر چهار نفر ده نفر از بچه های گردان شب عملیات می گفتند شماها به این دلیل نباید خط برید باید می دیدید که چه بساطی راه می افتاد.یه قانونی اواخر سال 65 داده بودند که کسانی که یکی از برادرانشون شهید شدند اینها رو دیگه خط مقدم نفرستید.یک قانون نانوشته که اجرا می شد.آقا با نذر ,توسل,گریه,داد,فحش با هر بساطی بود می یومدند کی می تونست اینها رو نگه داره؟؟یکی از بچه ها دو تا از داداشاش شهید شده بود و اجازه ی رفتن بهش نمی دادند گفت:زنگ بزن به مادرم.شما دیگه کاسه ی داغتر از آش نشید.زنگ زد به مادرش گفت:مامان اینها نمی گذارند من برم خط مقدم.گفت:گوشی رو بده به فرماندت.گوشی روداد به فرمانده اش.گفت:آقا من یه بچه ی دیگه دارم هنوز پونزده سالش نشده اینو شهیدش بکنید تا بتونم اینو بفرستم بیاد جبهه

.من بچه ها رو به دنیا رو آوردم برای چی؟؟بمونه اینجا کجارو بگیره؟؟من مادرش هستم پنجاه سالشه کجارو گرفتم؟؟آقا شما که فرمانده و بزرگترش هستید کجارو گرفتی ؟؟بابات کجارو گرفته؟دوسش دارم که میگم بذار بره.بذارید راحت بشه.حالا کی می خواد جلوی این تفکر رو بگیره؟؟این تفکر خطرناکه,این تفکریه که جهان ازش می ترسد.کی گفته جهان از سلاح هسته ای ترس دارد؟سلاح هسته ای که همشون دارند وقتی همشون دارند که کسی جرات نمی کند که سلاح هسته ای شلیک کند.اونها از فکر می ترسند.از این می ترسند که همان کسی که دارد پیچهای تشکیلات سلاح هسته ای خودشان رو سفت می کند با این فکر آشنا بشه و یک روزی سر موشک رو برگرداند به محور ظلم.می ترسند که اون یک روزی بگه الیس صبح بقریب.می ترسند که اون منتظر امام زمان بشود.می ترسند اون با مفاهیم آشنا شود.در مملکت ما باید اینطوری باشد؟

آسمانیها جنسشان با دنیاییها و زمینیها فرق می کند توقعاتشون رو میزون کردند و برای خودش حساب کرده.گفته آقا بهره ی من از دنیا باید اینقدر باشد,اینقدر باید بخورم,اینقدر باید بخوابم,اینجا باید زندگی کنم,این وضعیت معاشمه,این وضعیت زندگیمه,این وضعیت ازدواجمه.زود سرو تهش رو بهم میارم,سوالشو مشخص می کنم و به همه اعلام می کنم که آقا زندگی من اینه بقیش رو دیگه خودتون می دونید .من وقف خدام

!

می فرمایند:وقتی به مردم نگاه می کند می داند که مردم با عینک خودشان اون رو نگاه می کنند.هر کسی از ظن خود شد یار من دقیقا همینه.مردم ممکن است به یک آسمونی با دید زمینی خودشان یک جور دیگه نگاه کنند که آقا کیسه دوخته؟؟عجب!!ای جانماز آب کش!گریه می کنه؟؟آقا مردم عجب فیلمی هستنا!خیرات داره می کنه؟؟مردک معلوم نیست از کجا کیسه دو خته که اینکارو می کنه تازه مدرسه هم ساخته!هر کاری می کنه یک عده با عینک خودشون نگاه می کنند.برادرا خواهرا,عینک بعضی از مردم را نمیشه عوض کرد مگر اینکه امشب دعا کنید که عوض شود.وگرنه برای برخی از مردم اگر برای یک عده از آسمونیها که تو هستی زمین بری آسمون بیای خرابتر میشه.توضیح میدی بیشتر سوء تفاهم ایجاد میشه.امشب فقط دعا کنید.

شب بیست و سوم برای هر کسی که داره کار می کنه از رده های بالا تا رده های پایین تری که من و شما هستیم عینک مردم یا تاثیر نگذارد یا از بین برود باید به اون قدرت برسید.الان ممکنه طرف شب قدر اومده به خدا میگه که خدایا ما دیگه آدم شدیم,توبه کردیم و می خوایم برگردیم.با همه ی وجود,با همه ی عشق برمی گردی خونه به محض اینکه وارد میشی خانواده به توی فرضی میگن که کجا بودی؟؟رفتیم مسجد,امشب قدر بود.بعد بهش میگن تو آدم میشی؟؟می دونی این یعنی چی؟یعنی خدا همون اول می خواهد به تو بگوید اگر می خواهی که برای مردم آدم بشی خبری نیست.مردم عینکشون اینطوریه.مردم اصلا درک نمی کنند که تو ممکن است که یک شبه منقلب بشی.با خدا کارات رو ردیف کن.

یه خانمی به استادمون آقای دولابی زنگ زده بود گفته بود که:شما با اینهمه ادعاتون فلان و فلان و فلان و......هستید.ایشون گفته بودند خواهرم غیر از این چیزایی که شما گفتید خدا ستارالعیوبه,من یه سی چهل تا عیب دیگه هم دارم دعا کن همش با هم برطرف بشه.کاری ندارید.التماس دعا.

دقت:

اگر آسمانی شدی در بهترین لحظات عمرت در مقابل بدترین گناهان قرار خواهی گرفت.مثلا وسط قنوت نماز شب که داری اشک می ریزی الهی و ربی من لی غیرک,و همان لحظه ای که ملائک دارند دورت می چرخند همون لحظه بعد از نماز تلفن زنگ می زنه میگه چه غلطی می کردی؟اصلا قاعده ی خداست.و تویی که تحمل نداری بی خود جوشن کبیر خوندی چرا جوشن کبیر خوندی؟؟مگه نگفتی یا رفیق من لا رفیق له,یا شفیق من لا شفیق له,یا طبیب من لا طبیب له.مگه اینارو نگفتی؟؟؟شعار دادی؟؟اگر شعار دادی الان به خدا بگو که خدایا ما اشتباه کردیم شعار دادیم ما اصلا دنبال رفاقت با تو نبودیم.نه شفیق می خواستیم نه رفیق می خواستیم نه طبیب.اما اگر شعار ندادی پاش بایست.اگر اومدن گفتند باریک الله شکر خدا کن بگو یا من اظهر الجمیل,نیومدند هم بگو مثل اینکه تو امشب من رو فقط برای خودت می خوای!

وقتی آسمانی شدی بدان باید صبرت,سینه ات و دلت هم آسمانی شود وگرنه تحمل زمین رو نداری,آسمانی باید بتواند زمین را تحمل کند.

اگر بر مبنای وحدانیت و ولایت حرکت کردی و اگر در مسیر امام زمان و رسیدن به خدا حرکت کردی,اگر دوست داشتی بالا بپری و اگر دوست داشتی با افراد دیگه ای هم صحبت بشوی,اگر دوست داری که چشمت باز شود به چیزهایی که الان نمی دیدی,اگر دوست داری گوشت باز شود به چیزهایی که تا حالا نمی شنیدی,اگر دوست داری که چشمهات علاقه ای نداشته باشد به چیزهایی که خدا دوست ندارد ببینی,اگر دوست داری که گوشهایت از شنیده های شیطانی متنفر باشد باید بدانی که باید تحمل استقامت اولیه رو داشته باشی.تتنزل الملائکه:حالا ملائکه ای که شب قدر فرستادیم خدا میگه شما دیگه پیش این بنده خدا بمانید.
خدا که الحمدالله برای آفرینش من و تو که دستش بسته نیست اراده کند میلیاردی اضافه می کند.یک تعداد زیادی از ملائکه امشب در زمین می مانند خدا بهشون میگه شما دیگه موظفید پیش این بنده ی من بمانید.الله تخافواولاتحزنوا:دیگه غصه از دلت خارج میشه.برای دنیایی که میاد دردت می گیره اشکت که جاری میشه یکدفعه می بینی اشکت قرار بود برای دنیا ریخته بشه وصلت کرد به آسمون.یکدفعه یادت اومد فرازهای مناجات جوشن کبیر,ابوحمزه و رفتی تو صحیفه ی سجادیه یادت اومد که یه قرآنی و یه نمازی بخونی..ای بابا ما الان دلمون برای دنیا گرفته بود نقطه چین فلانی اومد دل منو شکست,می خواستم با مشت بزنم تو دهنش یکدفعه دلم گرفت,تا اومدم ببینم دلم رو چجوری باز کنم یکدفعه اشکم جاری شد تا اشکم جاری شد مشتم سرد شد و دستم بی حس شد,یکدفعه احساس کردم یک حالت پرواز داره بهم دست میده و آرام آرام اومدم بالا و تازه رسیدم به خدا.به به !

در ادامه آقا امیرالمومنین می فرمایند:سرزنشها و طعنه ها بی ثمر است.
دقیقا در زمانی که داری صدهزار تومن خیرات می کنی میگن فلانی همش در حال دزدیه,دقیقا برعکسش رو بهت نسبت می دهند!

برادرا,خواهرا:من خواهش می کنم برای چهار روز دیندار بودن و چهار روز با ایمان بودن اینقدر بی استقامت نباشید

.این امیرالمومنینی که خدای عبادت بود,خدای ریاضت بود,خدای زهد بود,خدای شرف بود وقتی فوت کرد اغلب مردم کوفه می گفتند نماز نمی خواند.دلت خوش چی هست؟کوفیایی که می گفتند علی نماز می خوند؟؟؟کوفیایی که در زمان حیات امیرالمومنین نمازشان را به آقا اقتداء نمی کردند.درد از این بالاتر که نماز مسجد کوفه تشکیل شود بعد دو ردیف آدم!!!بعضیاشون هم نمازشون هم فرادی بخونند اونم بلند بلند!

تو دیگه بی زحمت از علی امام تر نباش.فکر نکن که از امشب که اومدی توبه کردی دیگه از فردا همه چی ردیف میشه که اگر قرار بود همه چی ردیف بشه که دیگه اسمشون رو آسمونی نمی گذاشتند.به خدا یک روزی میاد که من و تو همدیگر رو در محشر می بینیم,به خدا قیامت میاد,به خدا قسم که یک روزی من و تو آخرین نفسهامون رو می کشیم,یک روز این قلبمون تپشش آروم میشه.تو تخت بیمارستان تو خونه ای خطش ممتد میشه یک آژیر خطر می کشه.یعنی چی؟یعنی شمایی که موندین این عاقبت همتونه.

چشمات چرا پر از اشک شد؟بدبخت آژیر خطر کشید این سرنوشت تو هست.موقعی میاد که تو محشر همدیگر رو می بینیم بعد بعضیامون به بعضیای دیگه می خندیم یادته که چه الکی تو دنیا دنبال چه چیزهایی می دویدیم؟؟

بعد میگه آسمانیها وقتی از خاک بلند می شوند,مثل اینا که از یک صحنه ی گردآلودی اومدن لباسشون رو تکوندن و قیافه ها نورانی است.اولین کاری که می کنند.یک نگاه به دورو بر می کنند سرشون رو بالا می گیرند:الحمدالله الذی اذهب امالحزن .خدایا شکر از دست از همه ی غصه ها راحت شدیم.
همه همدیگر رو پیدا می کنند دور هم جمع می شوند.خدا رحمتشون کنه شهید دستقیب می فرمودند:این حرفهایی که می زنیم نه من گوینده,نه توی شنونده نمی فهمیم چی داریم میگیم خدایا یک کاری کن که بفهمیم چی داریم میگیم.همه دور هم جمع می شوند,یکدفعه یک صدایی تو گوش همه می پیچد.سلام علیکم بما صبرتم.خدا سلام می کند.یادته,ب بیست و سوم گفتیم دیگه هستیم صبر می کنیم .دیگه ما کوتاه نمی یایم,دیگه ما دستمون رو جلوی خلق دراز نمی کنیم,دیگه خلق برای ما مهم نیستند,دیگه مراقبت می کنیم,ما دیگه برای تو کار می کنیم.دیدی صبر کردی,حالا خدا بهت سلام می کنه.سلام علیکم بما صبرتم,اگر بدونی چقدر این سلام خدا لذت بخشه!بنده ی من خوش آمدی و نعم عقبی الدار,خیلی جای خوبی برات در نظر گرفتم اگر بدونی کجاست و چه خبره!

وقتی که به آسمان وصل می شوی دیدت و نگاهت فرق می کند.نگاهت و دعات فرق می کند.تو داستانها داریم که یک قومی از یک بیابان خیلی تاریکی در نیمه شبی رد می شدند میان بیابان هم شنزار بود,یک کسی صدا زد که از این شنزارها هر کی هر چی برداره پشیمان می شود.یک عده گفتند:پس ما چیزی برنمی داریم که پشیمان نشویم,یک عده گفتند حالا یک کم برداریم که اگر پشیمان شدیم کم پشیمان بشیم,یک عده گفتند زیاد برداریم حالا اگر پشیمان هم شدیم چیزی از دست ندادیم فقط پشیمان شدیم و یک کم بار کشیدیم.خلاصه گذشت و صبح شد همه به همدیگر نگاه کردند به اونی که چیزی برنداشته بود با اونی که خیلی برداشته بود دیدند که هر چه برداشتند زمرد و طلا و الماسه!تازه بانک دیشبی رو فهمیدند,اونی که زیاد برداشته بود پشیمان بود که چرا زیاد تر برنداشته,اونی که خیلی زیاد برداشته بود پشیمان بود که چرا زیادترتر برنداشته,اونایی که برنداشته بودند یا کم برداشته بودند حسابی پشیمان بودند و...

امشب شب برداشتنه,هر کی هر چی به خدا بگه و هر چی از خدا بخواهد فردا صبح پشیمان است,چون دیگه شبی مثل امشب گیر نمیاد.معلوم نیست سال دیگه کی زنده باشد و کی مرده!؟پس یک چیزی برداریم که پشیمان نشویم,بگذارید به یک معدن طلا وصل یشویم و خودمون رو به معدن زمرد وصل کنیم.خدا تو اگر نگاه کنی میشه

خدایا ما امشب در خونه ی آقا علی بن موسی الرضا هستیم,اگر آقا نگاه کند همه کار میشه کرد,از بدترین شما تا خوبترینتون اگر امام رضا نگاه کند به والله قشنگ میشه تمام حالات روحی ما عوض بشه.دنیای ما عوض بشه,آخرت ما عوض بشه اگر امام رضا نگاه کند و اگر امشب آقا امام زمان یه نیم نگاهی به ما کند تمام وضعیت ما درست میشه .لذا هر کی ناامیده ناامیدی رو از وجودش خارج کند,ر کی فکر می کند که خدا امشب صداش رو نمی شنود همین الان این فکر رو از مخیلش خارج کند.فقط شرطش اینه که خدایا از امشب یک کمی بیایم بالاتر.بیست و چهار ماه رمضون من دیگه اون آدم اول ماه رمضون نیستم.همین الانش هم نیستم چون بیست و دو شب ما روزه گرفتیم.خیلی فرق کردیم.نگاه خدا بهت عوض شده,نگاه ملائکه بهت عوض شده,نگاه خودت به خودت عوض شده و هر چی هم که رو به پایان میره دغدغه ات بیشتر میشه.امشب می خوایم به امام زمان توسل کنیم و امام زمانمان را دعوت کنیم

امشب می خوایم یه کمی خودمونی با آقا صحبت کنیم:
آقا شما که مناجاتهای جدتون امام سجاد می خونید؟شنیدید که جدتون آقا امام سجاد چطوری با خدا صحبت کرده؟این صحبتها رو امشب یک بار هم از زبان ما بشنوید.جدتون امام سجاد فرمودند که خدایا از درونم نفسی دارم که خیلی ازش شاکی هستم که هر چه عبادت می کنم و هر چه رشته می تنم همه را پنبه می کند.هر چه ثواب دارم هدر می دهد.دنیا را در چشمم زینت می دهد.اموال رو در چشمم زینت می دهد,شهوات رو در وجودم پررنگ می کند,از بیرون مردمی هستند که فشار میارن و اذیت می کنند و من رو به سمت گناه هل می دهند.از چهار سمتم شیطانی هست که اغوا می کند و در این دنیای تاریک بی رهنما خدایا مثل بچه یتیم من رو رها کردی و توقع داری که من خوب باشم,پاک باشم,آدم باشم,با تو حرف بزنم و دردهام رو به تو بگویم.امام سجاد جدتون می فرمایند نمی تونم مگر اینکه تو کمک کنی.

یابن الزهرا حرف ما امشب اینه:ساعتهای زیادی به آخرین لحظات اجابت دعا و بسته شدن پرونده ی ما نمونده,یعنی که امسال بنده زنده باشم یا بمیرم امشب امضاء میشه,اینی که دوباره ماه رمضون رو ببینم یا نبینم امشب امضاء می شود,فقیر باشم یا غنی باشم مریض باشم یا سالم,سربلند باشم یا سربه زیر,زمین بخورم یا بلند بشم,جهادی باشم یا فراری همش امشب امضاء می شود.اینکه امسال شهید بشوم یا زنده بمانم,اینکه امسال بلغزم یا نه تا ماه رمضان آینده پاکی خودم را حفظ کنم,در مسیر درسیم به کجا بروم؟در ارتباطات اجتماعیم چه اتفاقی قرار است بیفتد و...تمامش امشب امضاء می شود.ما شیعه ایم و یقین داریم که پروندمون الان رو پای شماست.امام زمانه و امام زمان اینقدر این شب قدر رو باز می کنه که پرونده ی من و تو رو تک تک ببینه.آقا;امشب پرونده ی ماها روی زانوی شماست و آقا علی بن موسی الرضا رو هم واسطه کردیم زیر پرونده هامون امشب نوشته متوسلین به بارگاه مقدس و ملکوتی سلطان علی بن موسی الرضا

.

زیر پرونده های ما یه امضای سبز خورده,شاید آقا علی بن موسی الرضا زیرش نوشته باشه که مهدی جان!اینها عاشقان من هستند اگر میشه یک قدری توجه بیشتری کن

خوشحالیم که ما تو این دوره و زمانه خلق شدیم ولی آقا اگر در زمانه ی شما بدیم به این مردم نشان می دادیم که امام یعنی چی.قدر شما رو که نمی دونستند اما آقا ما به همین دوره و زمانه عادت کردیم

خمار آلوده با جامی بسازد

ریاضت کش به بادامی بسازد

پروندت رو باز کن.ماه رمضان پارسال تموم شد.پرونده ی اول شوال پارسالت رو باز کن,دیدی بعضی وقتها معلم شاگردی رو که دوست دارد میگه بیا بشین با همدیگه ورقتو تصحیح کنیم.ما و امام زمان الان می خوایم با همدیگه برگه هامونو تصحیح کنیم؟
سوال اول:
دلت چطوره؟دلم؟؟هر چی دشمن داشتم تو دلم راه دادم.هر جا تو دنیا گیر کردم اول تورو فروختم.آقا هر چی میگم دوست دارم دروغ بوده چون کارم گیر بوده. ولی آقا تو امشب می تونی دل من رو عوض کنی

ای یکدله ی صددله,دل یکدله کن

وانگه دل خود به جانب ما یله کن

آقا دل شما چطوره؟؟یادته شب قدر پارسال گفتی آقا بیا ببینمت,چند بار اومدم ببینمت تو داشتی گناه می کردی حواست به من نبود.خب پسرم دخترم,چشمات چطوره؟

.
.
.
یا حسین

نویسنده: حرف حساب...

نظرات دیگران ( )

لیست کل یادداشت های این وبلاگ ?