سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شهدا از دیدگاه های مختلف (چهارشنبه 87/2/11 ساعت 12:40 صبح)
نگاه اول:


نگاه ترحمی است
و شهید را نعوذ بالله مثل نفله می دونند که می توانست در دنیا زندگی کند و در
این زندگی,هم خدا را داشته باشد و هر خرما را. و وظایف اجتماعی خودشان را گردن
امام زمان می اندازند و اعتقاد دارند که باید لذتشان را ببرند و یک ظاهر اسلامی
داشته باشند



شعر زیبایی هست
که بارها هم گفته ام:



گفت جنگ و جدل از مرد دعا
مپسندید

ریگ در نعل فروهشته ما مپسندید



کربلا را بگذارید که حج در پیش است

گفت آرام بخسبید فرج در پیش است



بگذارید مگر آب فراتی برسد

مگر از اهل کرم خمس و زکاتی برسد



گفت ما از حضراتیم به ما تکیه کنید

مستجاب الدعواتیم به ما تکیه کنید

 


روضه باید خواند تا آب برد
دشمن را

سفره باید کرد اما علم رفتن را



الغرض در همه غافله یک مرد نبود

یا اگر بود شایسته ناورد نبود




یا محمد همه جز پوچی تکرار
نبود

چارده قرن علم بود و علمدار نبود



وکسی گفت چنین گفت که
سر,سنگین است

باد با قافله دیری است که سرسنگین است



چیست واگرد سفر جز دل سرد
آوردن

سر بی دردسر خویش به درد آوردن



گفت ما خسته و زاریم زما
درگذرید

هفت سر عائله داریم زما درگذرید



و کسی گفت چنین گفت کسی می
آید

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید



هر که پابسته خانه است
خداحافظ او

هر که با عذر و بهانه است خداحافظ او



نگاه دوم:



کسانی که فکر
می کنند شهادت یعنی عزا,و آوردن جنازه ها را پلوتیک نظام می دانند تا بتوانند
جو را بخوابانند..اینطور فکر می کنند که ما بچه های مذهبی از حربه شهداء
استفاده می کنیم تا انسانیت آنها را زیر سوال ببریم. البته شاید هم بعضی جاها
درست می گویند.لذا این گروه الان جبهه می گیرد




نگاه سوم:



گروهی که بر
کرسی منطق و علم می نشینند.آقا جایگاهها فرق می کند.شهید جای دفنش در بهشت رضا
و دارالرحمه است چرا آنها را در کوهپایه و پارک می گذارند؟چرا؟؟؟چون فکر می
کنند این عزاست.4 تا استخوان که معلوم نیست مادرش کجا چشم به انتظارش است.تازه
چونه هم می زنن!!! یه عده هم جبهه می گیرند که اینجا محیط علم است نه دفن شهدا.
یک عده اعتصاب راه می اندازند که نمی گذاریم شهدا اینجا خاک شود و عده ای می
گویند شما غلط می کنید باید همینجا محل دفنشان شود!!کسانی که جایگاه شهید را
بدون تعریف تعیین می کنند.اما اصلا نمی دانند که شهید یعنی چی؟



متاسفانه این
برخورد ما با شهداست




نگاه چهارم:



کسانی که فقط
شعار می دهند.اینکه بچه های شهداء عزیزند نور چشم ما هستندو... اما خصوصیت منفی
دارند.اینکه اصلا خودشان اهل درد نیستند.فقط بلدند مدام آیات و احادیثی از شهدا
نقل کنند و کتاب بنویسند در مورد شهید و شهادت!!



ببینید فرهنگی
که اینقدر مقام معظم رهبری توصیه و تاکید دارد و باید در ریشه جامعه ما جای
بگیرد چقدر قشنگ ,کلیشه ای و مستحبی شده!؟



پنج شنبه ها هم
خیلی باکلاس با خانواده هایشان سر قبر شهداء می روند و فاتحه می خوانند بر
مرامش ,بر وجودش و بر باقیماندگانش!

اومدی اینجا احساس
کمبودت رو به رخ شهداء بکشی اینکه ما نیاز داریم به شهداء.اما نیامدی بگویی که
امروز آمدم بر تو فاتحه ای بخوانم و اگر هم اینطور است ازشان بخواهیم و از همین
الان شروع کنیم و بگوییم که شما باید به ما اراده بدهید.




تا حالا چقدر
در خانه شهداء را زدی؟نه فقط شهدایی که رفیقت هستند حتی شهدای گمنام



از اینها
بخواهیم و بدانیم که می توانند با ارتباط برقرار کنند.




یکی از دوستان خودم نقل می
کرد.از بچه های قدیمی جنگ بود.




می گفت:وقتی فرماندهمان می خواست
شهید شود و مایی که نیروش تلقی می شدیم اونجا بودیمآخرین جملاتش این بود:




فلانی منو داری می بینی که دارم
می میرم ایشالله شفاعتت هم می کنم اما وضع مالی خانواده ام خوب نیست یادت می
مونه که؟؟ منم گفتم آره حتما یادم می مونه.هر چند یادمون رفت و جنگ تموم شد و
شد سال 69 می گفت:رفتم کمیته امداد و یکی از شغلهام هم پخش مواد غذایی
بود.رسیدم دم در خانه ای در زدم و گفتم براتون برنج آوردم.اول گفتم کسی هست
براتون بیاره داخل؟بعد که دیدم هیشکی رو نداند براشون بردم داخل.گفتم کجا
بگذارم؟گفت توی آشپزخانه. هر چند آشپزخانه که چه عرض کردم یک چراغ علاء الدین
گذاشته بودن اون قسمت و شده بود آشپزخانه با یک آشپزخانه و دستشویی و حیاط
بسیار کوچک.می گفت:در آخر که می خواستم برم نگاهم افتاد به عکسی که روی تاقچه
بود و سریع عکس فرماندهمون رو شناختم.رو به خانمش کردم و گفتم شما می
شناسینشون؟انگار که بهش برخورده باشه که من شناختمش و جوری که لباش رو می گزید
گفت آره چطور مگه؟منم گفتم هیچی. قیافشون برام آشناست فکر کنم جایی ایشون رو
دیده باشم و رفتم بعد می گفت:می خواستم بمیرم که مردم چی فکر می کنند و چی هست.




جدا حاضرند اون بچه هایی که میگن
سهمیه دانشگاه و این حرفها,20 روز بابا نداشته باشند!؟؟




شهداء شما خیلی بامعرفتین و ما
بی معرفت.ما حتی دیگه قیافه های شما رو هم یادمون رفته شماها هیچ مشکلی ندارین




شهداء می دونیم دردی که شماها اون بالا می کشید خیلی
بیشتره.ما حاضریم درد جسمی داشته باشیم اما درد روحی نداشته باشیم.درد آنها
خیلی عمیق تر از ماهاست.



کار به جایی
کشیده که میگن چه هنری کردن؟اگر به ما هم می گفتن که شهادت بهشته و سعادت دنیاو
آخرت, می پریدیم وسط شهید می شدیم!



برین بپرسین
آیا شهادت هنر نمی خواست؟چه کسانی که ?-? سال توی جبهه بودند اما یک ترکش هم
بهشون نخورد. پس ببینید به راحتی در شهادت رو باز نمی کردند.اشک می ریختند تمنا
می کردند و آنقدر التماس می کردند تا شهید شوند.حتی همان زمان هم ??? تا ??? تا
می آمدند ??-?? تاشون هم در می رفتند.لذا قبول کنید که شهادت هنر است و هر کس
لایق شهادت نیست.




یادمه در ارتفاع سوره کمینی بود
که گفته بودن بچه ها از جاتون تکون نخوریدمشرف بود به حلبچه.چند بار بهشون
اطلاع دادند که اینجا سرده میشه بییم پایین؟گفتند نه نمیشه.طوری که اینها رو
وقتی پیدا کردند پشت دوربین منجمد شده بودند.ملت اینطوری شهید شدند.



دردهای امروزی
باید برای ما خیلی مسخره باشه.سرماها و گرماها و خستگی های امروز چیزی نیست.بچه
ها توی آب سرد زمستان از شدت خستگی خوابشون می برد و با همین خواب عبادتشون ترک
نمی شد!



فرمانده
لشکرمون(حاج اسماعیل قانی)حدودا ??-?? ساعت بود که نخوابیده بود و دویده
بود.وقتی اومد توی سنگر بچه ها گفتند که سکوت داشته باشیم تا بتونه مقداری
استراحت کنه.اومدند توی سنگرَ??-?? دقیقه به اذان صبح بود وضو گرفت وایستاد به
نماز و بعد از اتمام نماز هم اومد بیرون و گفت بین الطلوعین هست.نباید
خوابید.باور کردنی نبود با تمام خستگیش شاید ?? بار وضو گرفت نشست و پاشد تا
خدایی نکرده از چیزی که خداوند خوشش نمی آید مرتکب نشده باشد!



در بحث محرم هم
گفتم که آقا اباالفضل عباس(ع)اول داداشاشون رو فرستادن به میدان نبرد برای
اینکه می خواستند دادغ داداشاشون رو ببینند و امتحان بالاتری رو پس بدن



چه ساده دل
بودند خانواده هایی که پول می گذاشتند لای قرآن تا بچه هاشون سالم برگردن




و اما حرف آخر:


یا علی بن موسی
الرضا


یا رقیه یازینب


فردا شب
وداعیمون هست.الان تو شمال بساطی دارن همه اومدن با کاروان زینب کنار دریاها



و اما این بچه
ها دیدو بازدید نوروز رو, چند ساله رها کردند و خانواده هاشون به دلشون مونده
که یک سال بچه هاشون کنارشون باشند.(همیشه هم تیر آخرمون این شهداء هستند)



شهید حسن دیزجی:


در ورودی صحن امام رضاَاون زمان
ایستاده بودیم و بعد از زیارت که می خواستیم بریم جبهه آروم به امام رضا
گفت:آقا شهید بشیم و دیگه برنگردیم.چند وقت بود که دقیقا همونجا بچه ها تابوتش
رو گذاشتن زمین

 


ما سرامون
پایینه و می دونیم بعدش هم همون آشغال قبلی خواهیم بود


آقا می ترسیم
از لحظه ای که برمی گردیم و هر چه گرفتیم به باد رفته باشه



آقا قبول کن دوست داریم خوب باشیم



قبول کن از بدیخودمون ناراحتیم



و قبول کن اگرروزی راه شهادت باز شود ما خواهیم رفت



و قبول کن که
غریبیم همه جا غریبیم.قبول کن که تو شهرمون هم غریبیم



قبول کن بعضی
وقتها نیمه های شب پتو رو روی سرمون می کشیم و عکس گنبد رو جلومون می گذاریم





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 143 بازدید
    بازدید دیروز: 16
    کل بازدیدها: 697357 بازدید
  • ?پیوندهای روزانه
  • درباره من
  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
  • موضوع درباره امام زمان
    رضایت از خدا و از زندگی
    شرح دعای صحیفه
    شهدا از دیدگاههای مختلف
    امام سجاد و سختیهای بزرگ
    امام سجاد و جدش رسول الله
    امام سجاد و پناه به خدا
    امام سجاد و روز شب
    امام سجاد و فرشتگان
    حکایات هاشمی نژاد-400حکایت
    حکایات فاطمی نیا-100 حکایت
    حکایات استاد دانشمند-120 حکایت
    حکایات شیخ احمدکافی_60حکایت
    حکایات انصاریان_120حکایت
    حکایات مرحوم فلسفی_ 45حکایت
    حکایات شهید دستغیب_ 50 حکایت
    متن حکایات علامه حلی_10حکایت
    متن6حکایت از شیخ صدوق
    متن حکایاتی از شیخ عباس قمی_ره
    متن حکایات شیخ مرتضی انصاری
    وصال یار(1)
    وصال یار(3)
    وصال یار(2)
    وصال یار(4)
    وصال یار (5)
    وصال یار (6)
    یقین و محبت (1)
    یقین و محبت(2)
    یقین و محبت (3)
    یقین و محبت (4)
    هیئت علیه هیئت
    ملکوت انسان (1؛2؛3)
    مکتب عشق
    آسمانی شدن
    جهاد علمی
    توبه
    اخلاق کریمان
    موفقیت و سعادت
    متفرقه ها-مهم
    دید ما نسبت به مردم
    عمل به فرهنگ شهادت
    لینک ارگانهای مختلف و مراکز گوناگون
    هر چه می خواهد دل تنگت بپرس
    دانلود شبهات وهابیت و مسائل مربوطه
    فتاوای خنده دار و مستند وهابیها
    حکایت مختلف شخصیه دیدن داره ها
    تصاویر موضوعی
    افتخار خدمت به مردم(1؛2؛3)
    حرف حساب اینجاست...
    دانلود سخنرانی های حضرت امام خمینی
    منبر های آقای فاطمی نیاء-72 منبر
    منبر های آقای دانشمند
    منبر آقاتهرانی
    منبر آقای صدیقی
    منبر علامه مصباح یزدی
    منبر مرحوم فلسفی
    منبر مرحوم کافی
    منبر استاد مردانی
    منبر حجه الاسلام هاشمی نژاد
    پیرامون امام زمان-آیه الله ناصری
    طب قرانی-استاد خدادادی
    طب اسلامی -دکتر روازاده
    شخصی هاش این توست
    اخلاق(آقا تهرانی)
    شیعه...
    عکسها به سلیقه من...
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • لوگوی دوستان من
  • آهنگ وبلاگ من
  •