|
عید امسال پر از بوی گل یاس شده است و پر از خاطره ی گندم و دستاس شده است همه ی دشت گواهند که با بوی بهار عطر یک خانه ی آتش زده احساس شده است چینش سفره امسال تفاوت دارد سین هر سفره ، سلامی است که بر یاس شده است روضه ی چادر خاکی همه جا پیچیده سیب ها طعم خوش کوثر و اخلاص شده است ابر ،در هیات یک مستمِع مداحی است بس که می گرید و دل نازک و حساس شده است جان گل های جهان پیشکش یاسی که زخمی سیلی باد و ستم داس شده است
|
|
با کراوات به دیدار خدا رفتم و شد
بر خلاف جهت اهل ریا رفتم و شد
ریش خود را ز ادب صاف نمودم با تیغ
همچنان آینه با صدق و صفا رفتم و شد
حمد را خواندم و آن مد"ولاالضالین"را
ننمودم ز ته حلق ادا رفتم و شد
یکدم از قاسم و جبار نگفتم سخنی
گفتم ای مایه هر مهر و وفا رفتم
تو تنت پیش خدا روز و شبان خم شد و راست
من خدا گفتم و او گفت بیا رفتم و شد
مسجد و دیر و خرابات به دادم نرسید
فارغ از کشمکش این دو سه تا رفتم و شد
گفتم ای دل به خدا هست خدا هادی تو
تا بدینسان شدم از خلق رها رفتم و شد.
|
دیوانه ی تو کار ندارد به جهنم
کفر است اگر پا بِگُذارد به جهنم
جبریل اگر پیر عبادت شده باشد
بی مهر علی روی میارد به جهنم
گر دشمن خود را نَسِپاری تو علی جان
زهرای تو حتما بسپارد به جهنم
ما اهل توایم ، عبد توایم ، اهل بهشتم
هر کس که تو را دوست ندارد به جهنم
|
غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد
از شما دور شدن زار شدن هم دارد
هر که از چشم بیفتاد محلش ندهند
عبد آلوده شدن خار شدن هم دارد
عیب از ماست که هر صبح نمی بینیمت
چشم بیمار شده تار شدن هم دارد
همه با درد به دنبال طبیبی هستیم
دوری از کوی تو بیمار شدن هم دارد
از کریمان فقرا جود و کرم می خواهند
لطف بسیار طلبکار شدن هم دارد
نکند منتظر مردن مایی آقا؟!ـ
این بدی مانع دیدار شدن هم دارد
ما اسیریم اسیر غم دنیا هستیم
غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد
|
|
رسیدم تا اجل اما رسیدن شد فراموشم،
دمیدم در نی دنیا دمیدم شد فراموشم .
سرم با خنده ی گل گرم شد در فصل گل چینی ،
دلم چون سیب سرخ افتاد چیدن شد فراموشم .
ندای ارجعی گل کرد برگشتم دمی تا خود،
همین که پر در آوردم پریدن شد فراموشم
چنان از آخرت گفتم که دنیا گشت عقبایم ،
چنان گرم تماشایم که دیدن شد فراموشم
شب جانکدن آمد باز دل بستم به دل دادن،
تب دل دادن آمد دل بریدن شد فراموشم
اگر گفتند نامت چیست در غوغای من ربک،
بگو من هم ملک بودم پریدن شد فراموشم
|