افتخار خدمت به مردم(1) (جمعه 87/9/15 ساعت 11:17 عصر)
نشاءالله سعی داریم در سه جلسه بحث خیلی مهمی رو ارائه بدیم ، اون هم شرح بیان مقام معظم رهبری است که امسال رو به نام سال افتخار خدمت به مردم نامیدند . برای مقدمه دلیل انتخاب این بحث رو خدمتتون عرض می کنم . متأسفانه اغلب بیانات مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی ) در حد شعار ، کلیشه و پوستر و تبلیغات خلاصه می شه و در نهایت محو می شه . یعنی عمل به فرهنگ علوی ، عزت و افتخار حسینی و . . . اینها همه بیشتر در غالب پوستر و کتاب یا چیزهایی که با بافت جامعه سروکار نداره محو می شه و این یک توطئه است که منجر به تکرار صحبت و عمل نکردن به صحبت می شه . همه بسم الله می گن ، همه به جای سال 81 می نویسند : سال عزت و افتخار حسینی ، احتمالاً امسال هم به جای سال 82 می نویسند : مثلاً 15 فروردینِ سال افتخار خدمت به مردم ! اما اون عملی که پشت این کلام خوابیده محو می شه . و اگر ما این بحث رو الان باز می کنیم دقیقاً برای این هست که افتخار خدمت به مردم جا بیفته : اولاً برای کسانی که الان مسؤولیت دارند . که همة ما مسؤولیم ، یعنی این طوری نیست که این بیان فقط خطاب به مسؤولین باشه ، نه به تک تک انسانهای این جامعه هست . همه ما مسؤولیم ، تو الان نسبت به خانواده و کلاس ، دانشگاه ، محله ، کشور و حتی نسبت به جهانت مسؤولی . این کلام باید برای تو جا بیفته . تا بدونی که وظیفه ات چی هست . ثانیاً برای اونهایی که الان مسؤولیت حکمی ندارند و در آینده صاحب مسؤولیت حکمی می شوند . ( خیلی از شما جوانان ) انشاءالله اونها هم بدونند که وقتی می گن : ” افتخار خدمت به مردم ” این یک شعار نیست ، بلکه یک طِز و روشی برای زندگی کردن هست . بحثی که انشاءالله در سه جلسه شرح داده خواهد شد : 1ـ شرح کلمة افتخار و فخر ، 2 ـ شرح کلمة خدمت و 3 ـ در کلام خداوند و معصومین (ع) نسبت به خدمت کردن به مردم چه وظایفی مشخص شده ؟
” افتخار ”
افتخار و فخر : ما دو نوع فخر داریم : فخر منفی و فخر مثبت . فخر منفی چیه ؟ خوب دقت کنید ! امیرالمؤمنین (ع) می فرماید : ” آدمیزاد را چه به فخرفروشی ، که شروعش با نطفه ای گندیده بوده و پایانش هم مرداری گندیده است . ”
می گه : خوب به خودتون دقت کنید ! شما بین دو تا گَند قرار دارید . 60 سال بین این دو تا قرار دارید . تو این مدت یه مقدار از اون بوی تعفن و گندی که به مشام مردم می رسه کم می شه ، آیا هیچ مناسبتی داره که بخوای به خودت فخر کنی ؟
در عرب قدیم رسم بود که اگر احیاناً یه عربی وقتی داشت راه می رفت کیسه پولش روی زمین می افتاد ، برای خودش کسر شأن می دونست که خم بشه کیسه رو برداره ! اگر می گفتند : آقا ! چرا پولت رو برنمی داری ؟ می گفت : نه آقا ! عرب خیلی شأنش بالاتر از اینه که برای یه کیسه خم بشه !
شخص ممکنه بعضی وقتها برای فخرش از همه چیزش بزنه ، اگه یه زمان نیازی پیدا کنه می گه : آقا از شأن من خارجه بخوام برم دستم رو جلوی فلانی دراز کنم .
یه نفر در محضر امام صادق (ع) دعا کرد : خدایا ! ما رو به خلائقت محتاج نکن ! امام (ع) فرمودند : خیلی دعای بدی کردی . تو به خلائق محتاج هستی . دعا کن : خدایا ! من رو به شر خلائق محتاج نکن . به خلائق بدت محتاج نکن . هیچ کسر شأنی نیست که من و شما نسبت به خلائق دستمون رو دراز کنیم و بگیم : کمکمون کنید . دست ما رو بگیرید . اصلاً ما برای همین زنده ایم که دست همدیگه رو بگیریم . فردا هم خودت باید دست یکی دیگه رو بگیری .
فخر به انساب : بعضی ها می گن : آقا ما عربیم ، ما لریم ، ترکیم ، فارسیم ، ما شیرازی هستیم ، ما پایتختی هستیم ، این یعنی چی ؟! هیچ گونه فخری در انساب ( اون چیزی که بهت نسبت پیدا می کنه ) نیست . ” من آنم که رستم بود پهلوان ! این دیگه چه صیغه ای هست ؟ آقا ما از دیار فلانیم ! یعنی چی از فلان دیاریم ؟ خودت چند مرده حلاجی ؟ برای عموی پیغمبر (ص) ، پیغمبری که اشرف مخلوقات هست ، گفتند : تَبَّت یَدا اَبی لَهَبٍ وَتَب ” . حتی همین سادات و سید بودن هم فخری نیست ، به ما دستور دادند که به سادات احترام کنید اما این دستور رو به اونها ندادند که به مردم فخر بفروشند .
حضرت علی (ع) فرمودند : هیچ افتخاری در استخوانهای پوسیده ای که تو بالای سرت نگه داشتی نیست . می گه : من بچة فلانی هستم ، از فلان تیره و تبارم . فخر به این چیزها نیست . در علم هم هیچ افتخاری نیست . عالم بودن هیچ افتخاری برای انسان نداره . دانشجو شدن افتخاری نیست . دکتر شدن افتخار نیست . اونی که افتخار می یاره اون تقوای تو و عملِ پشتِ علم تو هست .
شما یه دکتر خیلی عالیقدر رو وقتی احترام می گذارید که ببینید داره درمان می کنه ، اگه تو خونه اش بشینه بگه : من دکترم ! این دکتری ، براش هیچ فخری نداره . اون خدمتی که پشت این علم خوابیده ، و اون درمان مردم فخر است .
دانشی که ما داریم از خداست . تمام چیزهایی که ما داریم از خداست . هیچ فرقی نمی کرد برای خداوند که تو و بغل دستیت قیافه هاتون با هم عوض بشه ، الان تو دماغت قشنگه ، بغل دستیت دماغش زشته ، خُب چرا به این فخر می فروشی ؟ چرا مسخره اش می کنی ؟ مگه این زیبایی از خودت هست ؟ مگه خودت تلاش کردی که دماغت اینجوری شده ؟ مگه خودت تلاش کردی که هیکلت اینقدر رشید شده ؟ همه اینها از خداست . ضعیفی رو که می بینی چرا فخر می فروشی ؟
یه مثالی می زنم : اگر احیاناً به شما بگن که آقا این کت و شلوار عاریتی و بسیار زیبا مال رفیقت هست ، الان شما این رو بگیرید و تو خونه تون براش نگه دارید تا بیاد ازتون بگیره ، اگر شما این کت و شلوار رو بدون اجازه اون بپوشی و بری تو خیابون مردم نگاه کنند ، بگن : به به ! چقدر قشنگه ؟! اگر واقعاً انسان باشی ، خجالت می کشی ، می گی : این مال من نیست . مال رفیقم هست . عاریتیه !
اینهایی رو که خدا بهت داده ، عاریتی هست ، اگر مردم بهت می گن : به به ! بگو : الحمدلله ! خدایا ! شکرت که این رو به من دادی . نه اینکه خودت رو بالاتر از مردم ببین . همه چیز ، حتی آبروی تو هم عاریتی هست . آبرو هم مال خودت نیست . به چی داری فخر می فروشی ؟ اگر به تو می گن : التماس دعا ، اگه همه جلو پای تو بلند می شن ، می گن فلانی مومن و مذهبی هست ، بگو این برای من افتخار نیست ، این حُسنی هست که انتسابِ به اهل بیت (س) به من داده . این طبیعیه ، عادیه . وقتی منتسب به اهل بیت (س) می شم آبرودار می شم .
باید مراقب باشیم ، تمام چیزهایی که می دونیم از خداست . به اینها فخر نکنیم . افتخار در این چیزها نیست .
امام (ره) به مسؤولین می فرمودند : این مسؤولیت شما مال مردمه ، مردم شما رو قبول کردند ، مردم اومدند با یه دلخوشی به شما رأی دادند . با یه دلخوشی شما رو بالا بردند .
امروز اخبار می گفت : که توی انگلیس اومدند شغلهای مختلف رو ارزشیابی کردند بعد هم یه نظرسنجی کردند ، به مردم گفتند : آقا به نظر شما که شهروند انگلیسی هستی کدوم شغل بالاترین وِجهه اجتماعی رو در مملکت داره ؟ از بالا شروع کردند تا پائین . در این آمار سیاست مدارها یعنی مسؤولین کشور انگلیس ، از بنگاه دارهای املاک ملکی هم رتبه شون پائین تر هست ! وقتی که مردم رو آدم حساب نمی کنند و نمی دونند که این پستی که الان دارند از مردمه و از ارزش مردم هست طبیعیه که از چشم مردم می افتند . سیاستمدار یا نخست وزیر این کشور الان هیچ وجهه اجتماعی نداره . مردم اصلاً دوستشون ندارند . اصلاً کسی آرزو نمی کنه که جای این باشه . حاضره بره معاملات ملکی باز کنه اما سیاستمدار نباشه . ( این آماری هست که خودشون دادند )
مملکت ما با مملکتهای دیگه فرق داره ، مملکت ما مملکتی هست که بر پایة خون شهدا استوار شده . با این خونها هست که ما بالا رفتیم . غیور بودن جوانان ، این مملکت رو حفظ کرد . 300 هزار شهید دادیم ، حالا یه نفر که به یه مقامی می رسه ، باید مراقب باشه ، مسؤولیتش هیچ افتخاری براش بوجود نمی یاره . مقام معظم رهبری می فرمایند : افتخار در خدمت به مردم است . این مسؤولیت هیچ افتخاری نیست .
زمان جنگ جمله ای بود که توی فرماندهی های لشگرها و گردانها بالای سر فرمانده می زدند و این جمله کلام زیبای آقا امیرالمؤمنین (ع) بود ، حضرت می فرمایند : ” اگر مقام ماندنی بود به تو نمی رسید ! ”
اینکه الان تو یه مقامی داری برای اینه که مقام ماندنی نیست . یه روز می یای ، یه روز هم خیلی راحت کنار می ری . لذا مسؤولیت داشتن فی نفسه هیچ افتخاری نیست .
اما فخر مثبت : حالا ببینیم چه چیزهایی مایة افتخار ماست ؟ اگر ما کلمة افتخار برامون خوب باز نشه بعداً راه رو اشتباه می ریم و نمی فهمیم که از این مملکت ، زندگی ، انسانیت و خودمون ، چی می خوایم ؟
امیرالمؤمنین (ع) در مناجاتشون می فرمایند : ” خدایا ! همین عزت و سرافرازی و افتخار مرا بس که من بندة تو هستم و همین افتخار من را کافیست که تو خدای من هستی ! ”
یه کم به اطرافمون دقت کنیم ، موجودات رو یه نگاهی بکنیم : سوسک ، مگس ، گربه ، سگ و . . . هیچ کدوم از اینها اون ارزشی که من و تو داریم رو ندارند . میونِ این همه خلایق ،700 هزار نوع مورچه با ژنتیک های مختلف وجودداره ، و خیلی عجیبیه ما الان موجودی به نام انسان تنها یک نوع داریم . اگه از روی رنگ پوست حساب کنیم چهار ، پنج نوع می شه ، اما از نظر ژنتیک هیچ فرقی باهم نداریم . همه ما انسانها یه شکلیم ، یه شخصی که دکتری می گیره همه ما رو ( سیاه ، سفید ، سرخ ) می تونه درمان کنه . چندین میلیارد نوع خلقت ، از جمادات و مایعات و گاز گرفته تا موجودات زنده و یا فاقد روح . میون این همه خلقت ما بنده خداوند شدیم . اشرف مخلوقات ! این بالاترین افتخار ماست .
پس از دیدگاه امیرالمؤمنین (ع) افتخاراتی که برای انسان هست : 1 ـ انسان مقام انسانیت و بندگیِ خداوند رو برای خودش افتخار بدونه . ( همین افتخار مرا بس که بنده تو هستم . ) 2 ـ افتخار به اینکه خداوند خالق ما بوده . ( و این افتخار مرا کافیست که تو خدای منی ! ) این هم خیلی مهمه ، من چشمهام رو که باز کردم دیدم یه وجودِ قادر و متعالی من رو خلق کرده که در بالاترین درجاتِ صفات خوب قرار داره . بهترین کریم ، بهترین رحیم ، بهترین متعال ، بهترین قهار ، همه چیزش در بهترین نوع هست . تو خدای منی !
کسی که خدای خودش رو بشناسه ، این خدا براش بالاترین افتخار هست . می گه : آقا ! ما تو یه جهانی خلق شدیم که در این جهان خداوند تبارک و تعالی ای ما رو خلق کرده که این خداوند خودش موجود عجیبی هست که هیچ عقلی نمی تونه تصورش کنه . پس ما خیلی مهم هستیم . انسانیم !
این انسان وقتی خدا رو شناخت ، این رو می دونه و اطمینان داره که همچین خدایی که برای همین الان ، و برای 60 ، 70 سال دنیای من اینقدر برنامه ریزی کرده ، یک خُلْد و یک جاودانگی هم برای من در نظر گرفته . که اونجا کلی عشق کنم ، کلی صفا کنم . برای من یه عالمه برنامه داره .
شما یه بچة یتیمی رو فرض کنید که بهش می گن : ” آقا ! یه خانواده ای اومدن می خوان سرپرستی تو رو قبول کنند ، اینها پولشون از پارو بالا می ره ، برج دارن ، ویلا دارن و . . . اونجا کلی برات برنامه ریزی کردند ، یک ماه تو پرورشگاه تحمل کن تا بیان دنبالت . ”
این بچه هم چون می دونه که چه کسی قرارِ پدرش بشه ، این یک ماه رو با خیال راحت می گذرونه ، می گه : انشاءالله وقتی باهاشون رفتم ، اتاق اسباب بازی دارم ، اتاق فلان دارم ، کلی کیف می کنه .
انسانی هم که خدای خودش رو می شناسه افتخار می کنه و آرام می شه .
3 ـ باز امیرالمؤمنین (ع) می فرمایند : فخر به همم عالیه است . ” الفخر بل همم العالیه ” خوش به حال اونی که خودش
می گه من یک انسان قوی هستم ! خیلی محکم . هیچ چیز نمی تونه من رو خم کنه . من کوهم ، روایت هم می فرماید :
” المؤمنُ کَلْجَبَلُ الرّاسخ لایحرِکُ العواصف ” می گه : من کوهم ، افتخار می کنم به اینکه عالم و آدم نمی تونند من رو تکون بدن . افتخار می کنم به اینکه هیچ زمانی ، هیچ محیطی ، هیچ اطرافیانی ، هیچ کمیت و کیفیت و هیچ لذتی نمی تونه من رو از مسیر خداوند به اندازة یک سر سوزن منحرف کنه . اگر به این درجه رسیدی و تونستی ارادة خودت رو نشون بدی ، افتخار کن ! این افتخار داره . ( همم عالیه )
آقا ! بنده تو این مملکت مسؤول شدم ، هیچ چیزی نمی تونه باعث بشه به اندازه سر سوزنی از دایرة عدالت کنار برم . این افتخار هست . مقام معظم رهبری فرمودند : افتخار یعنی اینقدر روی خودش کار کرده باشه که تمام دنیا رو اگه بهش بدن ، سر سوزن از مسیر الهی کنار نره . بقول پیغمبر اکرم (ص) اگر ماه رو در یک دست و خورشید رو در یک دست دیگه اش قرار بدهند ، سر سوزن از مسیر الهی کنار نره . برای رسیدن به پست و مقام کوتاه نیاد . ( همت عالی و بلند ” الفخر بل همم العالیه ” ) بعضی همت های بلند و کهکشانی دارند ، اینقدر قوی فکر می کنه ، اینقدر محکم هست که اصلاً براش مهم نیست اطرافش چه خبره .
بعضی ها هم ( حتماً دیدید توی مملکت ) بهشون می گن : بادیالیست ! یعنی هر طرف باد بیاد می ره . امشب می یاد اینجا خیلی مرتب ، پیرهن مشکی پوشیده ، خیلی ردیف ، می شینه . دائم دست به محاسنش می کشه ، سبحان الله و الحمدلله هم می گه ، خیلی آروم راه می ره . صبح لباسش رو عوض می کنه با یه محیط دیگه همرنگ می شه . بعد از ظهر یه جور دیگه ! بعضی ها اینطوری هستند . ما از این مُضَبْضَبها در تاریخ اسلام داشتیم ، در تاریخ انسانیت و در تاریخ همین مملکت هم داشتیم . کسانی که تحمل ندارند و نمی تونند تو یه گروهی با جمع همراه نشوند . اینها بزرگترین مشکلشون همینه که همت عالی نیست .
می گه : ” آقا ! من با همه می سازم ، با بد می سازم با خوب هم می سازم ! ” افتخار می کنه ، اصلاً جای افتخاری نیست
نمی شه با همه ساخت .
حالا ببینیم امام صادق (ع) به عنوان امام و اقتدای ما و به عنوان کسی که بالاترین مسؤولیت تاریخ گردنش هست ، کسی که شاگردانی چون حضرت امام (ره) و رهبر معظم انقلاب داره ، افتخار رو در چی می دونه ؟ امام صادق (ع) می فرماید : افتخار در سه چیز است :
1 ـ” در تهجد و نماز شب . ” می خوای در روز برای مردم خوب کار کنی ؟ باید شب اهل خوب معامله کردن با خدا باشی . انسانی که به خدا نزدیک هست ، برای مردم خوب کار می کنه . اونهایی که شعار می دادند : ” آقا ! ما به مردم خدمت می کنیم ، این ثوابش از نماز شب بیشتره ! ” دیدید رفتند و خدمت به جیبهاشون کردند ؟ یه شعر سیاسی هست که می گه :
هر که آمد داد و فریادی فراوان کرد و رفت زخم هایش را به نان و سکه درمان کرد و رفت
اینها کسانی بودند که از نماز غافل شدند . آدمی که الهی نباشه ، آدمی که عاشق خداوند نباشه ، نمی تونه به مردم عشق بورزه . نمی تونه به مردم خدمت کنه .
2 ـ افتخار دوم : ” به آنچه در نزد مردم است چشم نداشته باشد . ” آقا ! الان اینجا این مسؤولیت مال تو هست . تو خونه تون مسؤولی ، نماینده ولی فقیه در خونه هستی . در اینجا همین رو داشته باش . اگر که بخوای به دور و ورت چشم داشته باشی ، از خودت و از مردمت غافل می شی . مراقب باش ! ( به آنچه در دست مردم هست چشم نداشته باشد . )
3 ـ از همه مهمتر و بالاترین افتخار این است : ” ولایت و محبت به محمد و آل محمد (ص) . ” خوش به حال اونهایی که در زندگی شون وقتی مسؤولیت می گیرند از خودشون غافل نمی شن . همه شما بالاخره توی این مملکت یه مسؤولیتی می گیرید ، می دونید مسؤولین این مملکت چه کسانی هستند ؟ از تویی که تو اداره کارمند آبدار خونه هستی ، تا تویی که مغازه داری و یکی از اهرمهای اقتصادیِ این جامعه هستی ، تا کسی که فرمانده کل قواست . همه مسؤولند . می گن : آقا ! مسؤولین بد هستند ! خُب تو هم مسؤولی ، خودت خوبی ؟ تویی که داری داد می زنی ، از رشوه خواری و پارتی بازی و فلان و فلان شکایت می کنی ، پس چرا خودت تو آبدارخونة مسجدتون چایی خوش رنگ رو به رفیقت می دی ؟ چرا روی خودت کار نمی کنی ؟ چرا از همین الان مراقب نیستی ؟ تو که تو همین تشکیلات ، رفیقت رو جلو می ندازی ، فردا اگه به یه جایی برسی ، بهت رو بندازند که سفارش پسرشون رو بکنی ، حاضری بگی : ببخشید ، خیلی دوستت دارم ، برادرم هستی ، خواهرم هستی ، پسر عموم هستی ، اما مسؤولیت مال من نیست . مال خون شهداست ، مال امام (ره) هست ، امامی که نوه اش رو زندان انداخت ، امامی که به پسرش هیچ مسؤولیتی نداد ، و گفت نمی خوام چیزی گیرِد بیاد . همین الان هم نوه شون چیزی نمی خوان . مسؤولیت از این امام (ره) به من رسیده .
خودتون رو پاک نگه دارید . خوب دقت کنید ! روی کارهاتون بررسی داشته باشید ، از همین کارهای کوچیک شروع کنید ، از سرویس دهی و کار مستحبت در کانون شروع کن ، الان که یه مسؤولیت کوچیک داری ، اگر هوای نفست رو نتونی حذف کنی ، ( به اونهایی که قیافه شون رو بیشتر می پسندی بیشتر سرویس ندی ) فردا که مسؤولیت بزرگتر بهت می دن ، بقیة هواهای نفسانی ، سفارشها ، امیال و . . . هم پشتش می یاد ، اونجا دیگه نمی تونی پا روی هوای نفست بگذاری .
پس مراقب باشید ، اولین کلمه که گفتیم افتخار : افتخار در همت عالیست تا همت عالی نداشته باشی ، کلمه بعدی مقام معظم رهبری اصلاً نمی شه واردش شد ، اصلاً خدمت یعنی چی ؟ کسی که هنوز کلمه افتخار براش جا نیفتاده به خدمت نباید فکر کنه . اول افتخار رو برای خودت درست کن . همت عالی ، تهجد ، چشم نداشتن به مال مردم و ولایت اهل بیت (س) .