مجموعه سخنرانی از حاج آقای دانشمند (6) |
مجموعه سخنرانی از حاج آقای دانشمند (با موضوعات: آفت در زندگی، عاق والدین، اخلاق در زندگی، عوامل بی حیایی و ...) تقدیم به کاربران عزیز دانلود در ادامه مطلب
|
|
مجموعه سخنرانی از حاج آقای دانشمند (7) |
مجموعه سخنرانی از حاج آقای دانشمند (ایام فاطمیه 86 و ایام مختلف) تقدیم به کاربران عزیز دانلود در ادامه مطلب
ایام فاطمیه 86 نکاتی در مورد نرسیدن به نتیجه اصلی در کار دینی
ایام مختلف |
|
مجموعه سخنرانی از حاج آقای دانشمند (8) |
مجموعه سخنرانی از حاج آقای دانشمند (جوان و ازدواج آسان، ماه رمضان 86، تابستان 85) تقدیم به کاربران عزیز دانلود در ادامه مطلب
ماه رمضان 86 تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم (1) تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم (2) توجه به باطن اعمال نه کثرت آنها تحلیل های انجام شده در مورد بسم الله الرحمن الرحیم سودهای معامله بندگان با خداوند علت وجود الرحمن در بسم الله الرحمن الرحیم
جوان و ازدواج آسان شخصیت و سیره عملی امام کاظم (ع) چه کارهایی را باید قبل از ازدواج انجام داد مبارزه با قوانین زندگی و طبیعی
جوان (تابستان 85) |
|
مجموعه سخنرانی از مرحوم کافی (4) |
مجموعه سخنرانی از مرحوم کافی (با موضوعات: ابراهیم و نمرود، قلوب مردم، کودکی حضرت محمد (ص) و ...) تقدیم به کاربران عزیز دانلود در ادامه مطلب
|
|
مجموعه سخنرانی از استاد مردانی با موضوع ادیان و فرق انحرافی، تقدیم به کاربران عزیز دانلود در ادامه مطلب
|
|
عمر چه کسانی در خسران و خطر نیست
پیرامون عمل صالح : خلق حسنه از امام حسین (ع)
در پیرامون عمل صالح : اخلاق در منزل
تفسیر آیاتی درباره امام زمان (عج) در سوره نسا
آیه 96 سوره مریم درباره ولایت امام علی (ع)
مراد از قسم در آیات قرآن کریم چیست؟
تفسیر سوره همزه درباره مسخره کنندگان
|
مجموعه سخنرانی از حاج آقای صدیقی (با موضوعات:) تقدیم به کاربران عزیز دانلود در ادامه مطلب
دهه سوم ماه رمضان 84 دهه سوم ماه رمضان 85 موضوعات مختلف عبادت حضرت زهرا (س) و محبت الهی اساس دینداری: اطاعت پروردگار و اجتناب از گناه عنایت امام رضا (ع) و توجهات صاحب امر
|
|
مجموعه سخنرانی از حاج آقای صدیقی (با موضوعات:) تقدیم به کاربران عزیز دانلود در ادامه مطلب
دهه سوم ماه رمضان 84 دهه سوم ماه رمضان 85 موضوعات مختلف عبادت حضرت زهرا (س) و محبت الهی اساس دینداری: اطاعت پروردگار و اجتناب از گناه عنایت امام رضا (ع) و توجهات صاحب امر
|
|
این حکایت باشد از اهل نفاق
بشنو از من چون فتاده اتفاق
از دو رویان زمان مصطفی
از صحابه اهل نیرنگ و ریا
صبحگاهان بر سوی مسجد روان
مضطرب آسیمه سر ناله کنان
ای رسول الله بر دادم برس
دیده ام صدمه به فریادم برس
از گذرگاهی که می کردم گذر
شد سگی ناگه بر من حمله ور
سگ چه سگ گوییی گرگ اندر شب است
صاحبی دارد یهودی مذهب است
سگ چه سگ هار است دندانم زده
زخم ها بر جسم و بر جانم زده
این منم با جامه های پاره ای
یا رسو الله بنما چاره ای
چون شنید این شکوه را پیک خدا
ذره ای هر گز نکردی اعتنا
باز فردا واقعا تکرار شد
شدت ان حادثه بسیار شد
از صحابه یک نفر با ترس و بیم
با لباس پاره و حالی وخیم
روس به سوی احمد مختار کرد
از وجود حادثه گفتار کرد
ای رسول الله وی خیر البشر
نیست در این شهر امنیت دگر
در فلان سگی بیمار بود
بد تر از درندگان هار بود
او زده بر دست و پایم زخم ها
چاره ای اندیشه کن یا مصطفی
تا رسو ل الله بشنید این سخن
گفت باز آیید ای اصحاب من
کوچه ها طی شد در ان گفت و شنود
شد سرااغ خانه مرد یهود
کوبه را کوبید تا در باز شد
غمزه های عاشقی آغاز شد
ان یهودی مرد امد با وقار
تا بگیرد پیش پیغمبر قرار
کآن دل غافل دل و دلدار دید
گفت با احمد مشرف مرحبا
سر فرازم کرده ای یا مصطفی
دیدن روی تو درک لذت است
همکلامی با تو فوق عزت است
من سر آپا گوش هستم ای نکو
هر چه می خواهد دل تنگت بگو
گفت با احمد با یهودی این سخن
رو سگ خود را بیاور پیش من
گرچه گفتار تو گفتاری نکوست
لیک نزد تو سگی درنده خوست
ما از این درنده خویی نا خوشیم
سگ اگر هار شد او را می کشیم
آن یهودی رفت بعد از اندکی
ناگران برگشت همراه سگی
تا که چشم سگ به پیغمبر فتاد
او به اذن حق زبانش را برگشاد
ای رسول امجد و خیر الانام
السلام ای ختم مرسل السلام
گفت احمد کای سگ این رهگذر
کرده ای چندیست ایجاد خطر
سلب آسایش نمودی در محل
ای سگ بد تر ز روباه دغل
از هجومت عده ای در وحشتند
ساکنان کوچه بی امنیتند
حکم ما ایسنت نابودت کنیم
آتشی افروزیم تا دودت کنیم
سگ چو بشنید از پیمبر این سخن
اشک ریزان گفت ای مولای من
ان دو شخصی که زمن آزرده اند
نام حیدر را به زشتی برده اند
ای امیر عالم جن و بشر
چیست جرم من در این کوی گذر
سد راهی کرده ام تنبیه کن
گر گناهی کرده ام تنبیه کن
دومی هم بد سیر چون اولیست
کارشان دشنام دادن بر علیست
ظاهرا عرض ارادت می کنند
باطنا هر دو خیانت می کنند
مخفیانه چونکه خلوت می کنند
بر پسر عمت اهانت می کنند
این دوتن یعنی دو دشمن با علیست
من سگم اما شعارم یا علیست
با چنین تو صیف کلب این درم
پاسدار آستان حیدرم
صاحبم گر چه یهودی مسلک است
در ادب بین یهودیها تک است
چون پیمبر از سخن از سگ شنید
اشک شد از دیدگان او پدید
گفت پیغمبر به ان مرد یهود
این سگ از من عقده دل را گشود
نسل عاصی مستحق کیفر است
ان سگ از شخص منافق بهتر است
گفت با مرد یهودی مصطفی
قدر این سگ را بدان دارد وفا
عشق یعنی در تولا سوختن
حق شناسی را سگ اموختن
تا یهودی واقف از اسرار شد
دیده حق بین او بیدار شد
گفت حق را با نبی بشناختم
عشق را من با علی بشناختم
بر وصی تو یقین دارم یقین
جان به قربان امیر المومنین
من شهادت می دهم پیغمبری
بر رسولان دو عالم سروری
یا محمد(ص)اهل ایمان گشته ام
گر قبول افتد مسلمان گشته ام
ماجرای سگ که بحث روز بود
در نتیجه معرفت اموز بود
ای تو خواننده بیا و مرد باش
با محبان علی همدرد باش
|
یکی از گنده لاتهای تهران که خیلی هم مشهور بود تو تهران خیابان قیام کوچه شتردارها می نشست
یه روز مادرش را فرستاد برای خواستگاری خونه یکی از بزرگان تهران
مادره رفت و امد لاته دید مادر ناراحته!!پرسید:ننه چرا ناراحتی؟؟
مادر جواب داد پسرم امروز رفتم برای خواستگاری خونه این خانواده بحث خواستگاری را مطرح کردم و دخترشون را دیدم و منتظریم جواب بدن وقت پذیرایی دیدم کلفتی دارند اینها خیلی خانم و منظم و زیبا که برای پذیرایی آمد
من هواسم روی دختره بود.آمد پذیرایی کرد و رفت و وقتی تو حیاط داشت ظروف را می شست متوجه من نشد خیلی آرام گریه می کرد و آه می کشید که آهش دل منو بد جور گرفته و می سوزونه!!
لاته پرسید ننه به نظرت چرا گریه می کنه؟؟؟
مادره گفت:پسرم حس زنانگیم میگه این پیش خودش میگه اگه من لال نبودم ؛اگه من مادر و پدر داشتم؛اگه من کر نبوم یکی هم می امد خواستگاری من.و لذا پسرم این ازدواج و تنهایی و یتیمی این بنده خداست که دلش را می سوزونه!!
لاته یه کم فکر کرد و گفت ننه:نمیدونم چرا ؟؟ واقعا چراش را نمیدونم
ولی می خوام برای خدا بری و این دختره را برام عقدش کنی بذار تو زندگیم یه کاری برای خدا کرده باشم(یه کاری برای خدا باید بکنی تا برات کاری بکن
مادره گقت پسرم:سخته زندگی کردن با این دختر !!لاته گفت ننه می خوام برو خواستگاری!!
رفتند خونه اون بزرگ شهر را زدند و گفتند ما امدیم خواستگاری کلفتتون!!
تعجب کردند و گفتند بابا این لاله-کره نمیشه که!!
مادره گفت هر چی هست پسرم می خواد و خلاصه عروسی سر گرفت
عروس خانم را آوردند خونه و شب زفاف شده بود
دختره با لباس سفید هنوز باورش نمیشه خدایاااااااااااا من عروس شدم؟؟
خدایا یعنی من لال؛ کر تونستم صدام را گوش تو برسونم؟؟؟
هم دعا از تو اجابت هم زتو ایمنی از تو مهابت هم زتو
یاد یده ما را سخنهای رقیق که تو را رحم آورد هان ار رفیق
دلش گرفته بود و با خدای خودش شب زفاف رو سجاده صحبت می کرد و با زبون خودش می گفت(اهه ام اهههههههههه)بلند گریه می کرد و اه می کشید(آه مییییییی اه )لاته متوجه شد قلبش قلب قبلی نیست فرق می کنه
ضرب آهنگ خاصی داره
این شیشه دل که متصل می شکنی
آهسته که دل نه آب و گل می شکنی
هشدار که قلب مومنان عرش خداست
بیدار خدا باش که دل می شکنی
اومد گفت ننه نمیدونم این دختره به خدا چی گفت ولی منو داغون کرد میخوام خدایی شم ننه
لاته به واسطه اهسوزان همون دختر عاقبت بخیر شد
همه چیز را گذاشت کنار
اینو برات بگم
از اون موقع به بعد چندین بار این لاته مریض شد همه آمدند بیان ببرندش دکتر زنه لاله نذاشت
ش.هره را رو به قبله کرد و گیسو هاش را پریشان می کرد دو تا ناله از ته دل می زد و خدا شوهرش را شفا می داد
روزگار گذشت و یکی از خوبان تهران امد پیش این لاته که خیلی هم فقیر بود
گفت فلانی 10 تا مسجد درست کردم ثوابش واسه تو!!
30 تا مدرسه درست کردمثوابش مال تو!!
300 تا دختر شوهر دادم ثوابش مال تو !!
و خیلی کارهای دیگه که برای خدا کردم ثوابش برای تو
فقط تو ثواب شاد کردن دل همین دختر لال را بده به من؟؟
لاته پرسید چی شده؟؟مگه؟؟
گفت دیشب خواب دیدم قیامته همه را آوردند سر حساب و کتاب
عسگر تو هم بودی و وقتی حساب و کتابت را کردند گفتند این عربده کشه و عرق خوره و...... ببرید جهنم
عسگر داشتند می بردنت دیدم ندایی آمد که ولش کنید عسگر ما را
ملائک عرض کردند خطا کاره و .....
گفت این یه اه و دعای خیر دنبالشه و ایمنه از همه چی!!
این برای خدا یه ازدواج کرده با یه دختر لال و این دختر با زبان لالی میگه
عقل سر کش را به شرع افکنده بود
تن به جان و جان به ایمان زنده کرد
|